همین که از شبکهی چهار تلویزیون برنامهای هفتگی پخش شود با موضوع داستان کوتاه و ادبیات داستانی، باید جیغ شادیمان را درآورد از بذل عنایتی که مدیران آن به ادبیات کردهاند، و داستان، گرچه از نوع خارجیاش را چنان قدر و ارجی نهادهاند که ساعتِ مناسبی از وقت جمعه بعدازظهر را هم به آن اختصاص دادهاند. و بساط شادیمان وقتی فراهمتر میشود که میبینیم، طرح این برنامه و انتخاب داستانها از مصطفی مستور است، پژوهش و اجرای آن با دکتر امیرعلی نجومیان است، و کارشناسان برنامه هم هلن اولیایینیا، عباس پژمان، علی خدایی، محمدحسن شهسواری، عباس کوثری و چند نفر دیگر هستند. اسباب ذوقزدگی و سپاسگزاریمان کاملاً فراهم است، ولی عیشمان منقص میشود وقتی میبینیم، کارگردانی برنامه ـ لابد به دلیل برآورد مالی ناچیز شبکه ـ چنان ابتدایی، بدون طراحی و دمِدستیست که هیچ انگیزهای برای تماشای متمرکز برنامه برایمان نمیگذارد. چرا؟
چون این برنامه، کاملاً و بیاغراق، یک برنامهی رادیویی محض است. صدای این برنامه را میتوان مثلاً از رادیو فرهنگ پخش کرد، بی آن که کوچکترین مشکلی ایجاد شود یا چیزی از دست شنونده برود. پیروی از همان کلیشهی قدیمی برنامهسازی مستند، با کمی رنگ و لعاب گرافیکیتر برای «ولهها»، همهی تلاشیست که کارگردان این برنامه کرده تا این بار به جای شنیدن سخنان شیرین و پرمغز عباس پژمان و تحلیل هلن اولیایینیا در نشستهای حضوری ادبی، آنها را جلوی دوربین ببینیم و حرفهایشان را بشنویم. بیوگرافی ِ مثلاً همینگوی را به جای این که از روی کتاب بخوانیم، یک گوینده برایمان روی چند عکس تکراری که در هم دیزالو میشوند، بخواند. از همه بدتر، موجود نازنین و اندیشمندی چون دکتر امیرعلی نجومیان، که برای نشستها و کلاسهای ادبیاش باید از پیش جا رزرو کرد، در این برنامه به آماتوریترین شکل ممکن، نقش «مجری» را ایفا میکند، بی هیچ طراحی در متن، حرکت و یا جز اینها؛ که حاصل کار فرقی با گویندگی یک «گویندهی» مردِ ناشناس در رادیو ندارد.
این همهی ماجرا نیست. مخاطبِ این برنامه کیست؟ بهقاعدهی شبکهی چهار، مخاطب این برنامه از عوام نیست. حرفهایهای ادبیات داستانی هم نمیتوانند مخاطبِ این برنامه باشند، چون محتوای این برنامه تقریباً همسطح اطلاعاتِ آنهاست. هیچ کشش دیداری هم نیست که به آنها لذت ببخشد، نه عکس نادیدهای، نه اطلاعاتِ جانبی ناگفتهای، نه چالش کارشناسانهای. بنابراین میمانند فقط دو دسته، آنها که بهتازگی به دنیای ادبیات پاگذاشتهاند، و آنها که علاقمندان جدی ولی غیرحرفهای ادبیات داستانیاند. اگر این گونه باشد، پرسش این است: «نفس حضور» بزرگواری چون دکتر نجومیان، و یا حضور نویسندگان و مترجمان و منتقدان عزیز و شایستهای که نام بردم، در این برنامه چه تأثیر و فایدهای برای این دو دسته دارد؟ جمع کردن این همه نام برجسته برای خوب و مفید و تأثیرگذار بودن یک برنامه کافیست؟ آیا در کنار اینها، به جای پیروی از الگوی کهنهی «گوینده، نریشن، کارشناس»، نمیشد کارگردان این برنامه ـ به رغم ناچیز بودن هزینهی ساخت ـ کمی خلاقیت خرج میکرد؟
با این همه، من باز هم خوشحالام که برنامهای را با هر کیفیتی، اما با چنین موضوعی در تلویزیون میبینم. شما هم این برنامه را جمعهها بعدازظهر ببینید، شاید نظرتان این باشد که کلک زدهام و چرت گفتهام تا فقط تبلیغ تماشا کردناش را کرده باشم!