اگر تا کنون سریال «کتابفروشی هدهد» مرضیه برومند را ندیدهاید، شنبهشبها از شبکه سوم ببینیدش. پخش این سریال بسیار خوب، دلیل خوبی میتواند باشد برای این که باور کنید بیتوجهی مزمنِ تلویزیون به فرهنگ کتابخوانی، همهاش از روی ناسازگاری مدیران تلویزیون با اهل فرهنگ و ادبیات نیست؛ از بیسرـوـسامانی مدیریتِ رسانهی ملیست.
نهایتش این است که مدیران تلویزیون بر اساس قوانینی نانوشته، میانهی خوبی با شمار زیادی از نویسندگان معاصر نداشته باشند و، جزو مردم ایران نشمارندشان و، نامشان و نام آثارشان را در لیست نانوشتهی سیاه بپندارند! ولی مگر این همه آثار ادبیات کلاسیک، این همه آثار تاریخی، این همه آثار فرهنگی، هنری، ادبی و علمی که ربطی هم به لیست فرضی سیاه ندارند، کتاب نیستند؟ و مگر در هر مناسبتی، همین تلویزیون با آه و افسوس آمار و گزارش نمیدهد از کاهش روزافزون سرانهی مطالعهی مردم ایران و، از فقر فرهنگ کتابخوانی؟ با اینها که عامدانه سر جنگ ندارند؟ پس پخش سریال «کتابفروشی هدهد» برای چیست؟
باور کنید، بخش عمدهای از این بیتوجهی، صرفا بهخاطر آشفتگی آشکاریست که سیاستگزاریهای فرهنگی تلویزیون از آن رنج میبرد. گمان میکنند کمک به گسترش فرهنگ کتابخوانی، یعنی ساختن مجموعهبرنامهای مستقل دربارهی کتاب، و پخش ناگزیر آن در شبکهای مثل شبکهی چهار یا ساعت یکِ نیمهشبِ شبکههای دیگر. نهایتش هم اگر بخواهند ظرافتی به خرج بدهند، میشود درست کردن بهانهای برای آجر نشدن نان مجریان پخش شبکهی دوم که چون دیگر همه میخندند اگر بیایند و توجه ما را به تماشای برنامهی بعد جلب کنند، هر شب یک کتاب کلفت دینی، مذهبی، عرفانی یا فقهی دست میگیرند و به اسم معرفی کتاب، کاری میکنند که تماشاگر بیدرنگ کانال عوض کند و عطای تماشای مجریانی را که متنی به زحمت از رو میخوانند، به لقای بیربطیشان و کتاب بیخاصیتشان ببخشند.
بدبختی فقط به مدیران و سیاستگزاریها هم ختم نمیشود، به برنامهسازان و تهیهکنندگان و مجریان و نویسندگان هم مربوط است. اگر بالاسریها آشفتهاند و کاری نمیکنند، ایشان را هم مجبور نمیکنند که خلاق نباشند و در این راه کاری نکنند. مرضیه برومند به عنوان یک کارگردان، پای طرحی پافشاری میکند که موضوع اصلیاش کتابخوانیست و سرانجام موفق میشود با ساختن سریالی با حال و هوای طنز خاص خودش، تماشاگر عام را به جذابترین شکل ممکن به یاد چیزی بیندازد به نام «کتاب» که آن را در زندگی خود فراموش کرده است. این تنها یک روش است. به تعداد همهی جنگهای تلویزیونی، سریالهای خانوادگی، فیلمهای تلویزیونی، مجلههای صبحگاهی، بخشهای خبری، و نیز به تعداد همهی برنامهسازان تلویزیونی، راههای متفاوت، بیهزینه، ساده و مؤثری هست برای گسترش فرهنگ کتابخوانی.
چه میشود اگر در کنار این همه خواننده و بازیگر و ورزشکار که صبح تا شام، نقش قابعکس مبتذل صفحهی تلویزیون را بازی میکنند، گاهی هم مهمان این همه برنامه، نویسندهای باشد، مترجمی باشد، مؤلفی باشد، شاعری باشد، یا حتا کارگردانی باشد، آهنگسازی باشد، نقاش یا گرافیستی باشد؟ از اینسادهتر، در کدام ِ این برنامهها دیدهاید که از مهمانان خود، بعد از پرسیدن تازهترین بار که جریمه شدهاند یا امضا دادهاند، بپرسند تازهترین کتابی که خواندهاند چیست؟ بخشهای خبری بر اساس کدام قانون، نهایت لطفشان این است که آمار ماهانهی وزارت ارشاد را اعلام میکنند که فقط یکی دو عدد است و خلاص؟ چرا هیچوقت هیچگزارشی از بازار کتاب، نمیبینیم؟ چرا خبر جایزهگرفتن فلان فیلم یک دقیقهای در فلان کشور را میشنویم، ولی حتا خبر انتشار چاپ یازدهم رمانی از نویسندگان متعهد (خودی!) را هم نمیبینیم نمیشنویم؟
تلویزیون از بیسرـوـسامانی در سیاستهای فرهنگی رنج میبرد، ولی برنامهسازان تلویزیون هم انگار بخاری از اندیشه و خلاقیتشان برنمیخیزد و، آنقدر که دغدغهی ثابتکردن تعهدشان را نزد مدیران تلویزیون دارند، به کمکهای کوچک و بزرگی که میتوانند به فرهنگ جامعهی خویش کنند، بیتوجهاند. در این میان، هنرمندی چون مرضیه برومند عجیب به چشم میآید که با توانایی منحصربهفردی که در ساخت سریالهای شیرین و دلچسب دارد، اینبار با سریال کتابفروشی هدهد، بیآنکه از خطوط قرمز نانوشتهی تلویزیون بگذرد، و بیآنکه اعتماد مدیران تلویزیون به خود را کم کند، بزرگترین کمک را ـ به سهم خود ـ به گسترش فرهنگ کتابخوانی کرده است.
کاش دیگر برنامهسازان تلویزیون نیز با نگاهی به همت مرضیه برومند و با خرج اندکی خلاقیت، بیآنکه موضوع اصلی کارشان «کتاب» باشد، به شکلهای بسیار سادهی گوناگون، گامی برای گسترش فرهنگ کتابخوانی بردارند؛ البته اگر این انبوه برنامهسازان همچون مرضیه برومند خود اهل مطالعه باشند که بدبختانه بعید مینماید!
پیوند:
:: گفتوگو با «مرضیه برومند» و «امیرحسین صدیق» دربارهی «کتابفروشی هدهد» [لینک]
:: مرضیه برومند: میشود کتاب را هم جذاب تبلیغ کرد. [لینک]