به جای این کاری «نکنم» و، فقط فحش بدهم و، قیافهی آدمهای منتظر را بگیرم؛ ترجیح میدهم کاری «بکنم». و چون نمیتوانم و نمیخواهم کار «بزرگی» مثل انقلاب بکنم، ناچارم کار «کوچکتری» بکنم. بنابر این در انتخابات شوراها شرکت میکنم و با همهی انتقادهایی که به اصلاحطلبان دارم، به فهرست آنها رأی میدهم؛ فقط به خاطر این که اگر اصطلاحطلبان پیروز شوند، دستِکم برای من و شمار زیادی از اهالی فرهنگ و هنر، نتایج و منافعاش کاملاً ملموس و نزدیک خواهد بود.