در این که مسابقهی دویچهولهی آلمان برای وبلاگها میتواند خیلی مهم باشد، شکی نیست. در این که این مسابقه یک کار کاملاً سیاسیست، هیچ شکی نیست. در این که نگاه و تعریف برگزارکنندگان از وبلاگ به اندازه نگاه و تعریف ما از وبلاگ آشفته و ناقص و یکسونگر است، شکی نیست. در این که شیوهی برگزاری و انتخاب کاندیداهای این مسابقه بسیار نادرست و غیرمنطقیست، هیچ شکی نیست. در این که این مسابقه قرار نبوده از اساس هیچ نگاهی به وبلاگهای تخصصی و حتا غیرتخصصی، اما در عرصهای غیرسیاسی داشته باشد، هیچ شکی نیست. در این که نتایج این مسابقه هیچ تأثیر شوقانگیز یا راهگشایی، نه بر فضای وبلاگستان و نه بر جامعهی ایران ندارد، هیچ شکی نیست. برای دل بدگمانان هم میگویم که در این هم هیچ شکی نیست که از «خوابگرد» در این مسابقه هیچ اثری نیست به همان نسبت که از هزاران وبلاگ دیگر هم در آن نشانی نیست!
با این همه «شکی نیست»ها، نکتهای که این روزها با خواندن واکنشهای منفی بلاگرهای مشهور ایرانی و حتا برخی از کاندیداها و برندگان احتمالی نهایی به این مسابقه آزارم میدهد این است که: مسابقهای که انگیزهاش کار سیاسیست و قهراً در رویارویی با فضای بستهای که حکومت در عرصهی اطلاعرسانی آزاد ایجاد کرده و طبیعتاً به قصد ایجاد همدلی بیشتر میان بلاگرهای ایرانی و تشویق عمومی برای مقابله با این فضا، تنها کارکرد مؤثر و مشهودی که یافته، به هم ریختن آرامش فضای وبلاگستان است و، تشدید دشمنیها و صفکشی میان بلاگرها و، خلاصه
سرگرم کردن ایشان تا مدتی، به موضوعی که قرار بوده کارکرد عکسی داشته باشد و غافل کردن ایشان تا مدتی، از کار درستی که پیوسته کردهاند و میکنند که همانا وبلاگنویسیشان است؛ حالا اسمش را میخواهید بگذارید مقابله با حکومت یا روزنگاری شخصی!
پانوشت:
به جز کسی که معلوم نیست چه تصویر احمقانه و آلودهای را از ما و ایران ما، از روی نادانی و خودخواهانه و از صدقهسر بیشمار بلاگر ایرانی به دنیا میدهد، به همهی دوستان و همسایگان وبلاگیام که در این مسابقه حضور دارند، موافق یا مخالف، احترام میگذارم؛ خودشان هم نیک میدانند. خیلی خواستم که هیچ واکنشی نشان ندهم به این مسابقه (مثل پارسال)، ولی امسال نتوانستم چیزی نگویم چون دیدم که از قضا سرکنگبین در حال صفرا فزودن است!