خوابگرد

بازخوانی پرونده‌ی جاری (۴)
پست ساعت دو ـ از مجموعه «بریم خوشگذرونی» ـ علیرضا محمودی ایرانمهر

به دلیل حجم اندک داستان کوتاه، معمولا نویسندگان حرفه‌ای سعی می‌کنند داستان‌شان را بر بیش از یک یا دو عنصر داستانی متمرکز نکنند. زیرا که در این صورت سررشته کار از دستشان درمی‌رود. نویسندگان یا فضایی خاص می‌آفرینند، یا سخنی را در میان تصاویر و کلمات داستانشان می‌پیچانند، یا بخشی از ذات بشری را مکشوف می‌کنند، یا ماجرایی تکان دهنده را روایت می‌کنند و… [متن کامل]

بسیار سخت است که در یک داستان بیش از دو عنصر را هدف غایی قلمداد کرد و محصول نهایی اثری در خور شود؛ مگر آن که نویسنده آن‌قدر اعتماد به نفس داشته باشد که از رویه‌ی «انباشت نشانه‌ها» پیروی کند. زیرا که در داستان کوتاه (همان‌طور که گفته شد به سبب حجم اندک آن) مجالی برای گفتن این همه نیست. مگر آن‌که هر عنصر تبدیل به نشانه‌ای شود تا با اشاره به آن، کل آن عنصر بازنموده شود. و این بسیار سخت است. زیرا که داستان متنی خود-‌بنیاد است و نشانه‌ها اگر بخواهند به حیاط مستقل خود ادامه دهند، تنها کژتابی‌های داستان را افزون می‌کنند. هر نشانه‌ اگر بخواهد در داستان جا بیفتد باید از درون مناسبات همان متن منتج شود که البته بسیار دیریاب است.

ولی این مهم در داستان آقای علیرضا محمودی ایرانمهر به وقوع پیوسته است. زیرا که نشانه‌هایش در مسیر و از مسیر داستانش می‌گذرد. داستان «پست ساعت دو»، یک ساعت از نگهبانی سربازی در جوار لوله‌های عظیم نفت در نیمه شب زمستانی یک منطقه کوهستانی است. نویسنده در این داستان با زبردستی غبطه‌برانگیزی، هم گوشه‌ای از یک ماجرای عاشقانه ناکام را باز می‌نماید (با عکس‌هایی با گوشه ساییده، در ته جیب سرباز و عکس دختر توی جیب سربازی که چندی پیش خودکشی کرده)، هم فضاسازی فوق‌العاده‌ای ارائه می‌دهد (با برفی که زمین را پوشانده است و کوره کوچک آهنی)، هم پرده از احساسات شخصیت اصلی برمی‌دارد (با تصور رشته کوه به شکل زنی دراز کشیده و آن ایده درخشان حرکت آنتن رادیو بر روی بدن کوه)، هم آینده سرباز را کمابیش بر ما روشن می‌کند (با لوله تفنگی در دهان که طعم گس خون می‌دهد و این که سرباز به جای سربازی آمده که چندی پیش خودکشی کرده) و هم سخنی پر نکته را در میان سطور داستانش می‌پیچاند (با دو خط موازی لوله‌های نفت که از تلمبه خانه منشعب می‌شوند) و…

کم پیش می‌آید داستانی به این میزان حوزه‌های وسیع عناصر داستانی را به نمایش بگذارد و پیروز از کارزار انباشت نشانه‌ها بیرون آید. بی‌شک نویسنده مجموعه داستان «بریم خوش‌گذرونی» در داستان «پست ساعت دو» فاتح این میدان شده است.