بسیار ممنونام از دوستانی که، پیرو یادداشت پیشین، برای یافتن واژهی مناسبِ جایگزین Disruptive در زمینهی تکنولوژی کمک کردند. از جناب داریوش آشوری هم سپاسگزارم که همراهی کرد و راه گشود. واژههای پیشنهادشده برای “Disruptive Technology” و “Disruptive Innovation” اینهاست:
تکنولوی (فنّآوری) ـ نوآوریِ
مختلکننده ـ مشتبهساز ـ گیجکننده ـ نامتعارف ـ ناهمگون ـ خزنده ـ راهگشا ـ توفنده ـ وارونهساز ـ برگردان ـ معکوسکننده ـ تقسیمساز ـ وقفهانداز ـ درهمریزندهی پیشرو ـ هودهگرا ـ سلطهگر ـ دگرکن ـ ساختارشکن ـ دگرگونساز ـ نظامگسل
شمار زیادی از این پیشنهادها بیشتر به رسایی مفهوم آن در زبان مبدأ توجه دارند و در ساختِ آنها به عناصر زیباییشناسیک، تناسبهای آوایی در ترکیبسازی، و نیز اختصاصی بودن واژهی نو توجهی نشده است. از میان اینها، سه واژهی ساختارشکن، دگرگونساز و نظامگسل، شایستگی بیشتری دارند برای جایگزینی.
«ساختارشکن» پیشنهاد م.احمدی را میتوان کنار گذاشت چون این واژه، در این سالها، بیشتر در دنیای هنر و در برخی موارد در علوم سیاسی و اجتماعی، به واژهای جاافتاده تبدیل شده؛ ضمن این که واژهی «ساختارشکن» گرچه مفهوم تغییر و تحولِ رو به جلو را در خود نهفته دارد، ولی چیزی را که میشکند، لزوماً یک «نظام» تثبیتشده نیست، بلکه بیشتر به نامتعارف بودن و خرق عادت کردن نزدیک است. امّا پیشنهاد هوشنگ دودانی «دگرگونساز» درنگیدنیست. به توضیحات خود او در پای یادداشت قبلی نگاه کنید. البته ناگفته نماند که با این همه دقت و موشکافی در گزینش این واژه، دستِکم میتوان گفت که هیبت و صلابت آن در برخورد نخست مخاطب، متناسب با هیبت و صلابت آن در برخورد با واژهی اصلی نیست.
و سرانجام، پیشنهاد داریوش آشوری که خود چنین نوشته و فرستاده است:
“برای این واژه من در فرهنگِ علومِ انسانی (ویراست دوم) «نظمشکن» پیشنهاد کردهام. ولی برای مفهومِ موردِ نظرِ شما گمان میکنم «نظامگُسل» مناسب باشد. در ترکیب هم، برای مثالهایی که زدهاید، «نوآوریِ نظامگسل» و «تکنولوژیِ نظامگسل» به نظر-ام درخور میآید. به هر حال باید توجه داشته باشید که واژههای نو به خودی خود شفاف نیستند و باید نخستینبار تعریفی از آنها به دست داد که خواننده را راهنمایی کند.”
واژههای نو، اگر از روی «نیاز»، «دقت» و با رعایت معیارهای گوناگون (نه فقط مفهومسازی و نه گرفتارماندن در دایرهای محدود از واژهها و بنواژههای تکراری) انتخاب شده باشند، پس از مدتی میتوانند جای خود را بهسادگی در زبان فارسی بیابند. به توصیهی جناب آشوری، کافیست پس از این مرحله، تا مدتی، هر بار که از آن استفاده میکنیم، با ذکر اصل واژه یا توضیحی چندکلمهای در پاورقی یا داخل پرانتز، خواننده و مخاطب را راهنمایی کنیم تا راه برای ورود و برنشستن واژهی نو در مقام اختصاصی نویناش، هموار شود.