خوابگرد

هفتان یک ساله شد

من و حسین جاوید می‌خواستیم قرتی‌بازی دربیاوریم و برای یک‌سالگی هفتان، دعوت‌نامه‌ی وبلاگی بنویسیم که مثلاً جایی دور هم جمع شویم و الواتی کنیم به بهانه‌ی هفتان؛ ولی راستش را بخواهید ترسیدم در این وانفسای گرفتاری‌های شخصی و عمومی و کشوری و لشکری، هیچ‌کس تحویل‌مان نگیرد و نیاید و پول قهوه و بستنی هم بیفتد گردن خودمان. پس بی‌خیال شدیم! آخر سر برای این که یادم نرود، این‌جا ثبت می‌کنم که ۱۵ مرداد سال ۸۴، هفتان افتتاح شد و خیلی زود توانست جایگاه مناسبی، هم از نظر بازدید و هم از نظر اعتبار  کسب کند.

در این یک سال بیش از هر کس، وامدار اعضای فعّال آن هستم که بزرگ‌ترین کمک را به هفتان کرده‌اند و می‌کنند. پس از آن‌ها، کمک‌های بی‌دریغ حسین جاوید را نمی‌توانم نگویم که محبّتش به فراوانی و درازی موهایش است و امیدوارم خداوند بر درازی و خوشگلی‌ موهایش ـ و پیرو آن محبّتش ـ بیفزاید! و نیز نوید خادم که نازنین‌ترین مدیر فنّی دنیاست. نوید خادم به قول خودش اهل فرهنگ و هنر و ادبیات نیست، ولی خودش هم نمی‌داند که در همین فضای جمع و جور وب، چه خدمت‌هایی تا کنون به این عرصه کرده و می‌کند. خداوند ان‌‌شاءالله مادر بچه‌هایش را زیاد کند! همه‌ی کسانی هم که در این یک‌سال به هفتان آگهی دادند و چند نفری که بزرگوارانه نگذاشتند آبروی ما در سایت پی‌پل (برای پرداخت اعانه) برود، می‌دانم که پشیمان‌اند (!)، ولی خداوند بر پشیمانی‌شان ـ که خودشان هم از آن لذّت می‌برند ـ بیفزاید. و بالأخره حمایت‌های شخص بزرگواری که اجازه ندارم نامش را بیاورم و خودش می‌داند که اگر حمایت او نبود، هفتان به واکسن شش‌ماهگی‌اش هم نمی‌رسید، چه برسد به جشن یک‌ساله‌شدنش.

اگر هر شب به فردای پسرم فکر می‌کنم، باور کنید فردای هفتان‌بانو هم دغدغه‌ی همیشگی‌ام است. کاش سال دیگر هم هفتان باشد، با همین قدر از اعتبار  و با همین اندازه از موفقیّت. برای این که این جشنکِ ساده بی‌مایه هم نباشد، بگویم که از چند لحظه پیش، بخش تازه‌ای در ستون سمت چپ هفتان باز شده با عنوان «پربازدیدها». از این پس در این بخش ده لینکی که طی چند روز اخیر بیش‌تر کلیک شده‌اند، به صورت خودکار نمایش داده می‌شوند. نظرسنجی سایت هم عوض شده و موضوعش درباره‌ خود هفتان است. لطفاً در آن شرکت کنید و بگویید که به کدام یک از موضوعاتِ خبرها و لینک‌های هفتان علاقه و توجهِ بیش‌تری دارید.

خب، این از جشنکِ ساده‌ی یک‌سالگی هفتان؛ حالا می‌رسیم به پنجره‌ی پشتی خوابگرد که بالأخره پس از حدود شش ماه،  محمدحسن شهسواری دستی به سر و گوشش کشیده و مجموعه‌یادداشت‌هایی ادبی را برای آن در نظر گرفته با نام کلّی «بازخوانی پرونده‌ی جاری». بروید مقدمه‌ و نخستین یادداشتش را از این مجموعه بخوانید تا ببینید چه کرده و چه می‌خواهد بکند. اگر نظری هم درباره‌ی موضوع یادداشت او دارید، برایش کامنت بگذارید و مثل قبل با او خواننده‌های دیگر گفت‌وگو کنید. در بهشت بی‌بدیلی که به لطف وزارت ارشاد برای فضای نشر، خصوصاً نشر ادبیّات ساخته شده، چاره‌ای نداریم انگار جز تکیه بر آن‌چه تا پیش از این داشته‌ایم! کلیک بفرمایید لطفاً تا دریابید چه عرض می‌کنم!