خوابگرد قدیم

خوش به حال شاعران ایران

۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵

مدیا کاشیگرحرف و حدیث درباره‌ی سفر کاروان شعر ایران به فرانسه، پیش و ضمن آن، آن‌قدر زیاد شد که حتا آدم‌هایی مثل من هم ـ که چندان اهل شعر و شاعری نیستیم ـ از ترکش رویدادها بی‌نصیب نماندیم. چند روز پیش که با مدیا کاشیگر در کافه‌ای نشسته بودیم، گپی یک ساعته باهم زدیم درباره‌ی برخی از این حواشی مثل انصراف «یدالله رؤیایی» از حضور در کاروان و درباره‌ی خود شاعران و خود شعر. چکیده‌ی حرف‌ها و نظرات مدیا کاشیگر را ـ با اجازه‌ی خودش البته ـ این‌جا می‌آورم، شاید برای بعضی‌ها خواندنی باشد.

مسئولیت کاشیگر
کاشیگر مهم‌ترین مسئولیتش در این کاروان، هماهنگ کردن برنامه‌هاست، چه در ایران و چه در فرانسه. اوست که باید شاعران را معرفی کند و اشعارشان را به زبان دوم بخواند (مگر این که مترجم دیگری برای اشعار انتخاب شده باشد). هنگام گزینش و ترجمه‌ اشعار هم او دخالت دارد، البته گزینش نهایی با فرانسوی‌هاست. هنگام انتخاب شاعران مسافر هم پای او وسط ماجراست که سه تا چهار برابر ظرفیت را معرفی می‌کنند و طرف فرانسوی نظرش را اعلام می‌کند که نهایتا با نظر کارشناسی برخی دوستان ایرانی، شاعران مسافر مشخص می‌شوند.

انصراف یدالله رؤیایی
ماجرای انصراف «یدالله رؤیایی» از حضور در کاروان، برای شاعران ایرانی، مهم‌ترین خبر حاشیه‌ای این کاروان بود که خیلی‌ها از اصل ماجرا بی‌خبر ماندند. به روایت کاشیگر، میزبان کاروان در فرانسه، بروشوری را تهیه کرده بود که برخی اطلاعات آن در معرفی شاعران ایرانی از روی ناآگاهی نوشته شده بود و همین باعث رنجش خاطر برخی دوستان شد. از میان دوستان، یدالله رؤیایی کوتاه نیامد و واکنش تند نشان داد و کاروان را ترک کرد. رؤیایی کاملا هم حق داشت، چون از او عذرخواهی رسمی هم نشد. بعد آن نامه‌ی سرگشاده را در ایران منتشر کرد و گفت که کاروان شعر ایران در فرانسه را در شأن خود ندیده است. وقتی این ماجرا به گوش میزبان هم رسید، موضوع را پیگیری کرد که در نتیجه‌ی آن رؤیایی نامه‌ای داد به میزبان و گفت که اگر دیسک کمرش عود نمی‌کرد، با کمال میل در برنامه می‌ماند. کپی این نامه هم به دست دیگران و از جمله کاشیگر می‌رسد. کاشیگر هم خبر این نامه را در ایران منتشر می‌کند تا نکته‌ای مبهم نماند، و همین باعث جنجال رسانه‌ای می‌شود و ته ماجرا این می‌شود که رؤیایی دوباره به خبرگزاری‌ها بگوید که تنها دلیل انصرافش آن موضوع نبوده و… از این‌جا به بعد بوده که از طرف مقابل تصمیم گرفته می‌شود سکوت شود؛ ضمن این که در خود فرانسه و در نشست‌های گوناگون در شهرهای مختلف هم تا آخر بر این تصور بودند که رؤیایی به‌خاطر دیسک کمرش در کاروان حضور ندارد. (این ماجرا خرده‌ریزهای دیگری هم دارد که نگفتنش به از گفتن!)

سال‌های آینده
کاشیگر سفر این کاروان را بسیار موفقیت‌آمیز می‌دانست و برای سال‌های بعد هم گفت که به دلیل مشکلات بودجه، در سال ۲۰۰۶ کاروان به این شکل نخواهند داشت و فقط سه شاعر را از فرانسه دعوت خواهند کرد و سه شاعر ایرانی را هم به فرانسه خواهند فرستاد، اما در سال ۲۰۰۷ سفر کاروان برگزار خواهد شد.

استقبال
از او درباره‌ی میزان استقبال هم پرسیدم که گفت در بعضی جاها بی‌نظیر بود، حتا یک‌جا تا دو و نیم برابر ظرفیت هم شرکت کردند که البته به‌خاطر رفتن تیم امنیتی از محل بود. سالن نشست شهر نانت هم پر بود، بعضی جاها هم فقط خبره‌ها بودند چون تبلیغ خوبی نکرده بودند. ولی شهر مارسی افتضاح بود، به دلیل سرما و باران شدیدی که همه را خانه‌نشین کرده بود.

موفق‌ترین شاعر
به نظر کاشیگر موفق‌ترین شاعر در آن‌جا، منصور اوجی بود. درباره‌ی علتش پرسیدم، جوابی داد که بعدا گفت اجازه ندارم این‌جا بگویم؛ پس لطفا از خودش بپرسید!

گراناز موسوی
خود من از آن‌هایی بودم که گمان می‌کردم گراناز موسوی پس از رفتن به اروپا، فعالیت شعری‌اش را متوقف کرده، برای همین درباره‌ی او هم از کاشیگر پرسیدم. کاشیگر گفت که گراناز هم‌چنان شعرش رو به تحول دارد، شاید به‌خاطر بحران‌ها و تردیدهای جدی‌ای که نسبت به شعر خودش دارد؛ این موضوع باعث ترقی‌اش شده است. گراناز کتاب شعری هم زیر چاپ داشته که به دلیل اشتباه خنده‌دار ناشر فرانسوی با تأخیر منتشر شد. اشتباه ناشر این بوده که خیال کرده بوده فارسی هم مثل فرانسه است و کتاب را از چپ به راست تنظیم کرده بوده! حجم این کتاب بالای یکصد صفحه است و احتمالا باید سی‌چهل شعر از بهترین شعرهای گراناز در آن منتشر شده باشد. گراناز خیلی شعر گفته و اتفاقا دارد کتابی هم برای چاپ در ایران آماده می‌کند.

شعر پس از انقلاب نیمایی
در ادامه‌ حرف گراناز، کاشیگر علاقه‌مند بود که از سخنرانی‌اش درباره‌ی شعر پس از نیما بگوید. به عقیده‌ی او انقلاب نیمایی دو ویژگی مهم دارد؛ اول این که موفق می‌شود کاخ هزاران ساله‌ی عروض را فرو بریزد. و ویژگی دوم این که انقلاب نیما حتا یک شاگرد هم ندارد که راهش را ادامه داده باشد و شعر پس از آن به‌هیچ‌وجه انحصاری نشد. در واقع راه را برای انواع گرایش‌ها باز کرد. انقلاب نیما یک انقلاب به معنای واقعی کلمه بود. همین پنج شاعر مسافر ایرانی، پنج صدای کاملا متفاوت بودند که می‌شود آن را ضرب‌در بیست کرد و این‌ضرب را ادامه داد و به تعداد شاعران و انواع شعر ایران رسید.

وضعیت شعر و شاعری در فرانسه
در فرانسه تیراژ کتاب شعر حدود ۲۰۰ جلد است و جلسات شعر آن‌ها سی تا سی‌و پنج نفره است. در مجموع علاقه‌مندان شعر در کل فرانسه از سیصد ـ چهارصد نفر بیش‌تر نیست. در آن‌جا شعر وارد مرحله‌ی دیگری از زندگی شده که در کشور ما هم دارد وارد همین مرحله می‌شود. شعر در آن‌جا مخاطب عام ندارد، ولی مخاطب خاص دارد، و این مخاطب خاص بسیار تخصصی‌تر پیگیری می‌کنند و خیلی هم جدی‌اند و به قول معروف خوره‌اند! در چنین شرایطی برگزاری جلسات شعر ایران با حضور حدود ۲۰۰ نفر یعنی یک موفقیت بزرگ. [این وضعیت را با وضعیت شاعران خودمان که مقایسه می‌کنم، دلم برای فرانسوی‌ها کباب می‌شود و حرصم می‌گیرد از شاعرانی که در ایران خودمان، خصوصا جوان‌های‌شان که حواس‌شان نیست چه‌قدر خوش‌به‌حال‌شان است و این همه گله‌مندند و به زمین و زمان فحش می‌دهند!]

پس این همه سر و صدا در مورد شعر برای چیست؟
کاشیگر به این سوال شخصی و مغرضانه‌ی من تقریبا با تعصب جواب داد. او گفت که به آناتول فرانس گفته بودند نثرش خیلی سخت است، آیا بهتر نیست کمی ساده‌تر بنویسد؟ پاسخ داه بود بازی شطرنج هم سخت است، آیا باید ساده‌اش کرد؟ شعر گفتن در دوره‌های مختلف کارکردهای مختلف داشته. شعر پپیش از جهانی شدن، یکی از مهم‌ترین رسالت‌هایش، انتقال دانش بشری بود. پس از ظهور صنعت چاپ، این وظیفه از دوش شعر برداشته شد و به دوش نثر گذاشته شد که در پی آن انواع نثرها پدید آمدند. وقتی سواد زیاد می‌شود، شعر گستره‌ی دیگری پیدا می‌کند و از امکانات خودش برای حفظ‌شدن بهتر می‌گذرد و از لوازمی مثل عروض، ردیف، وزن و قافیه بی‌نیاز می‌شود، چون دیگر می‌شود آن‌ها را روی کاغذ هم خواند و نیازی به حفظ کردن‌شان نیست. اکنون هم شعر کارکرهای مشخص‌تری پیدا کرده، مخاطب عام کم‌تر شده و باز هم کم‌تر خواهد شد، ولی از ضرورت شعر کاسته نخواهد شد. ضرورت شعر هم‌چنان باقی‌ست. در جایی که تحول زبان و اندیشه به شدت وابسته به شعر است، مخاطب ۳۰‌نفره اهمیتی ندارد؛ چون شعر به هر حال کارکرد دارد. خلاصه این که کاشیگر هیچ اشکالی در این همه اهمیت دادن به شعر و شاعری نمی‌بیند!

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top