تغییرات خاصی که از شروع ترم اخیر در فضای فرهنگی یکی از دانشگاههای بزرگ ایران رخ میدهد، فعالان فرهنگی دانشگاه را بر آن میدارد که در جلسهای با مسئولان دانشگاه، از طریق گفتگو به حل و فصل مسائل بنشینند. نمایندگان کانونهای مختف فرهنگی و هنری دانشجویی ایرادهای خود را به طور صریح با مسئولان طرح میکنند. پس از آنها سرپرست دانشگاه نیز با صراحت پاسخ میدهد و در بخشی از سخنانش چنین میگوید:
قرار است نوحهگر تربیت کنم
“… من نه آدم سیاسی هستم نه آدم اجرایی. من یک معلم هستم. من نیامدهام که شما را مجبور کنم مبلغ کانونهای اسلامی باشید. اما این حق را به من بدهید که به عنوان مدیر دانشگاه وظیفهای دارم. شما یا شاخصهای اسلامی را نمیشناسید یا با آن بد هستید. بروید! چون اینجا جای شما نیست. تشکیلاتی که شما الان عضو آن هستید، وظیفهی قانونیاش این است که پیوندهایی بر محور اسلامیت را تقویت کند و خلاف آن را ردکند… من بحث کلی کردم که شما دقیقاً بدانید اوضاع از چه قرار است. رک میگویم دوستان، من به عنوان رئیس دانشگاه قرار است مسجد درست کنم، قرار است هیأت درست کنم، قرار است سینهزنی درست کنم، قرار است نماز راه بیندازم، قرار است کانون قرآن راه بیندازم، قرار است مجلس هفتگی روضهی زنانه راه بیندازم، قرار است نوحهگر تربیت کنم. یادتان هست شما جشنوارهای به نام اقوام ایرانی به راه انداخته بودید، من با آن مخالفام چون قومیتگرایی اسلامی نیست. من اگر درست کنم، همهی اقوام ایرانی را جمع میکنم و میگویم نشان بدهید برای حسین چطور سینه میزنید…”
این خبر را بر اساس گزارش کامل یکی از نشریههای دانشجویی این دانشگاه نوشتم. اگر کامل آن را میخواهید، صفحههای مربوط به آن، با فرمت PDF در این لینکهاست: صفحهی ۱ ـ صفحهی ۲