خوابگرد قدیم

بازخوانی یک پرونده‌ی نه چندان قدیمی
رای نهایی و مشروح یکی از داوران جایزه گلشیری درباره رمان‌های راه‌یافته به دوره‌ی چهارم

۱۲ دی ۱۳۸۴

زمانی مقاله‌ی تقریبا مفصلی در باب تفاوت‌های «نقد» و «داوری» ادبی نوشتم و یادآور شدم که یک داور ادبی کاری بیشتر از منتقد می‌کند. در صورت علاقه می‌توانید به اصل مقاله مراجعه کنید. اما در این جا باید بگویم که واقعا داوری بسیار سخت‌تر است. آن قدر سخت که گاه به نظر می‌رسد به دردسرش نمی‌ارزد. زیرا که یک داور همواره باید میان سلایق شخصی و معیارهای خاص هر جازه، بدون شک جانب دومی را بگیرد. و اگر صادق باشیم اعتراف می‌کنیم که کار سختی است. و این دقیقا اتفاقی بود که برای من در سال گذشته در جایزه گلشیری که آثار چاپ شده در سال ۸۲ را بررسی می‌کرد اتفاق افتاد.
من اگر می‌خواستم سیاست همیشگی‌ام (درباره این سیاست در ادامه توضیح داده‌ام) را در داوری اعمال کنم باید «سنج و صنوبر» را انتخاب می‌کردم، اگر می‌خواستم به هم‌وزنی و موزونی عناصر پیچیده شده در تاروپود اثر توجه می‌کردم، انتخابم باید «نام‌ها و سایه‌ها» بود و اگر می‌خواستم به لذتی که از خواندن یک رمان بردم امتیاز می‌دادم، بی‌شک انتخابم، «ویران می‌آیی» بود. و در انتها اگر باید راه درست را انتخاب می‌کردم (یعنی پیروی از معیارهای بنیاد در اندازه فهمم از آن‌ها) انتخابم باید «رود راوی» بود. همه این‌ها نشان می‌دهد که این چهار اثر کمابیش در یک سطح ادبی قرار داشتند و برتری مطلقی بر هم نداشتند.
در ادامه تفصیل نظرهایم را در مورد رمان‌های راه یافته به مرحله نهایی دوره چهارم جایزه گلشیری و برخی توضیحات تکمیلی که خطاب به خانم «فرزانه طاهری» مدیر عامل بنیاد گلشیری داده‌ام، خواهید خواند. [ادامـه]

سرکار خانم طاهری
باسلام!همان‌طور که می‌دانید بنده از جمله کسانی بودم که در نظرخواهی اولیه‌ی جایزه‌ی بنیاد محترم گلشیری شرکت داشتم و باز همان‌طور که می‌دانید نظرم را در مورد تمام پنج رمان بخش رمان  اعلام کردم. بدیهی است (یا حداقل به نظر من بدیهی است) که در آن مرحله ملاک‌های داوری من بر اساس دیدگاه‌های شخصی خودم باشد. این که ملاک‌های من چیست گمان می‌کنم در این مرحله اهمیت چندانی ندارد. تنها به یک نکته اشاره می‌کنم که من در میان رمان‌های که شرایط ابتدایی یک رمان مطلوب را دارند (که کمابیش نزدیک به ملاک‌های داوری بنیاد است) ترجیح می‌دهم رمانی مطرح شود که نویسنده‌اش از شهرت کمتری برخوردار باشد. نمی‌دانم این نظر شاید به دلیل سابقه ژورنالیستی من باشد و شاید هم از خاصیت جوانی.

به هرحال در حال حاضر که افتخار داوری بخش نهایی جایزه‌ی بنیاد گلشیری را بر دوشم نهاده شده است، اخلاقی نمی‌دانم به همان سیاق گذشته عمل کنم و باید داوری‌ام را بر اساس معیارهای بنیاد بنا نهم. بر همین اساس معیارهای جایزه‌ی بنیاد را از سایت اخذ کردم. این معیارها که در سه بخش کلی بنا نهاده شده است بر روی هم چهارده عنوان را شامل می‌شود. ممکن است راه را به اشتباه رفته باشم اما من ارزش هرکدام از این عنوان‌های چهارده‌گانه را برابر گرفته‌ام و در ادامه رمان‌های راه یافته به مرحله نهایی را بر همین اساس  ارزیابی می‌کنم و به آن‌ها امتیاز می‌دهم. برای سهولت در جمع و تفریق اعداد برای هر عنوان، ۱۰ امتیاز در نظر گرفته‌ام. به این معنا که اگر رمانی تمام امتیازات مربوط به این معیارهای چهارده‌گانه را به طور کامل بیاورد امتیازش ۱۴۰ خواهد شد. عمل امتیاز بندی تنها در مورد پنج اثر بخش رمان اعمال شده است و درباره‌ی سه اثر بخش رمان اول به رتبه‌بندی آن‌ها بسنده شده است. البته من ذهن شما و سایر دوستان را با ور رفتن به چهار عمل اصلی خسته نخواهم کرد و در انتها همان‌طور که خواسته‌اید رمان‌ها را بر اساس رتبه ذکر خواهم کرد. برای رسیدن به این مقصود، رتبه‌ی رمان‌ها را در صفحه‌ی آخر یادداشت‌هایم می‌توانید ملاحظه کنید.

این توضیحات بیشتر به این واسطه این آمد که هم نظراتم را به صورت شفاف به شما انتقال دهم و هم اگر در این مرحله، رتبه‌بندی رمان‌ها با مرحله‌ی نظر‌خواهی تفاوت داشت متعجب نشوید. زیرا که من در نهایت اعتقاد دارم رمان‌های رسیده به مرحله نهایی، کمابیش در یک سطح هستند و هیچ‌کدام از آن‌ها به طور مطلق از دیگران برتر نیست. البته این مسئله در مورد بخش رمان اول صدق نمی‌کند و رمان اول (حیات خلوت نوشته فرهاد حسن‌زاده) از نظر من، فاصله نسبتا زیادی با دو رمان دیگر دارد.

اما امتیاز دهی به رمان‌های بخش اصلی بر اساس معیارهای بنیاد:
الف ـ زبان
سلامت زبانی
استنباط من از این عنوان بیش‌تر این است که عیار رمان مورد نظر از نظر دستور زبان فارسی چه میزان است.
بدیهی است رمانی که تا بدین مرحله از جایزه‌ی رسیده باشد آن هم در داوری بیش از چهل نفر از نویسندگان و منتقدان عموما برجسته، نمی‌تواند به لحاظ دستور زبان فارسی دارای غلط‌های فاحشی باشد. از این جنبه من رمان‌های نام‌ها و سایه‌ها، رود راوی و ویران می‌آیی را در یک سطح می‌بینم.
اما رمان‌های سنج و صنوبر و شب طولانی موسا اگرچه مشکل خاصی در این مورد ندارند اما گاه کاستی‌‌هایی در آن‌ها دیده می‌شود…
البته کاستی‌های سنج و صنوبر در این مورد بیش‌تر به چشم می‌آید. نمونه: «تا یک وقتی سر بلند کرد و مرا دید.» سنج و صنوبر ص ۱۳۳. در بخش‌هایی از همین رمان زبان راوی زبان معیار است ولی گاه کلمات شکسته در این زبان غالبا معیار دیده می‌شود. «همی‌طور باید ایستاد و نگاهش کرد و حسرتش را خورد.» ص ۳۹. و «انگار خانه تراب میخ به دیوار می‌کوبیدند.» شب طولانی موسا ص ۳۵.

در نتیجه از نظر سلامت زبانی رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- نام‌ها و سایه‌ها / ۱۰
    ویران می‌ایی / ۱۰
    رود راوی / ۱۰
۲- شب طولانی موسا / ۸ 
۳- سنج و صنوبر / ۷

کار زبانی
در واقع منظور از این معیار، کار زبانی‌ای است که نویسنده انجام می‌دهد تا زبان داستانش از زبان مالوف ارتقاء پیدا کرده و شایسته یک متن ادبی شود.
از این نظر رمان رود راوی به واسطه‌ی فضایی که نویسنده برای رمان خود برگزیده است، مجال بیش‌تری برای خود فراهم کرده است.
رمان ویران می‌آیی با آن که یک داستان معاصر را روایت می‌کند اما نویسنده سعی کرده است زبان داستان خود را از زبان ژورنالیستی دور کند که در غالب موارد موفق بوده است.
رمان نام‌ها و سایه‌ها از دو بخش عمده تشکیل شده است. در بخش‌هایی که نوشته‌های «خان دایی» روایت می‌شود، نویسنده بر روی زبان رمان خود کار بیش‌تری کرده است. اگرچه فضای این بخش‌ها این اجازه را به او داده است.
 رمان سنج و صنوبر گرچه از زبانی یک‌دست سود نمی‌برد (این نایکدستی از بابت تفاوت فضای متفاوت فصول نیست. مثلا مانند چیزی که در نام‌ها و سایه‌‌ها با آن رو به رو هستیم) اما از فرازهایی بهره می‌برد که قابل توجه است.
اگر چه در رمان شب طولانی موسا با زبانی یک‌دست رو به رو هستیم اما این زبان یک‌دست، ناشی از روایت خشن فضای داستان است که بیش‌تر به زبان گزارشی نزدیک است تا کار خیره کننده بر زبان.

در نتیجه از نظر کار زبانی رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- رود راوی / ۱۰
۲- ویرن می‌آیی / ۹
۳- نام‌ها و سایه‌ها / ۸
۴- سنج و صنوبر / ۷
۵- شب طولانی موسا / ۶

نوآوری
اگرچه در ابتدای امر به نظر می‌رسد چون رمان‌هایی نظیر نام‌ها و سایه‌ها و رود راوی از فضایی غیر معاصر استفاده کرده‌اند، مجال بیش‌تری به نویسندگانشان برای نوآوری زبانی داده‌اند (نظری که در مجموع، پر بی‌راه هم نیست) اما همان‌طور که مشاهده می‌شود نویسندگان این دو رمان با وجود استفاده از زبانی روان و متناسب برای رمان خود، پا را فراتر از زبان رمان‌های پیشین که از این همین فضا استفاده کرده‌اند، نگذاشته‌اند.
 در این میان نویسنده‌ی رمان‌ ویران می‌آیی همان طور که گفته شد با وجود برخورداری از داستانی معاصر و ماجرایی پر پیچ و خم، در زبان داستان خود از نوآوری‌های درخوری استفاده کرده‌ است. در این رمان در برخی از فصول نویسنده با استفاده از همین نوآوری‌ها، روایت داستان را فشرده می‌کند و به فضاسازی رمانش کمک زیادی می‌کند. (به طور مثال ص ۱۳۹)
در رمان سنج و صنوبر نیز با تکنیک زبانی قابل توجه‌ای رو به رو هستیم. نویسنده در موارد زیادی به خوبی اجزای توصیفی جمله‌اش را به پایان جمله انتقال می‌دهد که این امر در ایجاد حسی مناسب به فضای داستان بسیار راه‌گشاست. به عنوان نمونه: «شمایل بوی گلپر به نظرم همینطوری‌هاست. سبک و با وقار با کدورتی به اندازه شیشه‌های مات، نه بیش‌تر.» ص ۱۱۴
رمان شب طولانی موسا از این جهت دارای ویژگی ممتازی نیست.

در نتیجه از نظر نوآوری در سبک، رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- ویران می‌آیی / ۱۰
۲- سنج و صنوبر / ۸
۳- رود راوی / ۷
نام‌ها و سایه‌ها / ۷
۴- شب طولانی موسا /۶


ب – ساختار و فرم
فضاسازی و موقعیت
اگرچه ممکن است فضا و موقعیت اصلی رود راوی به مذاق خواننده‌ی عام خوش نیاید اما این رمان در فضاسازی بدون نقص عمل می‌کند.
سنج و صنوبر نیز به رغم آن که در فضاهای متفاوت می‌گذرد اما نویسنده‌اش توانسته در تعمیق موقعیت‌های گوناگون و باورندان فضای آن‌ها موفق عمل کند.
نام‌ها و سایه‌ها در فضاسازی روایت زمان گذشته کمابیش خوب عمل کرده است اما فضا و موقعیت زمان حال آن، چیز ویژه‌ای را عرضه نمی‌کند.
ویران می‌آیی تنها در برخی فصول مانند فصل ششم ( البته به روایت نویسنده فصل دوم) بی‌نقص عمل می‌کند اما به ویژه در فصل اول (تماس آخر) نمی‌تواند موقعیت اصلی را به خواننده به خوبی بباوراند.
شب طولانی موسا به واسطه‌ی زبان نقال خود مجال درنگ برای فضاسازی و ساخت موقعیت ویژه، پیدا نمی‌کند.

در نتیجه از نظر فضا سازی و موقعیت رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- رود راوی / ۱۰
۲- سنج و صنوبر / ۹
۳- نام‌ها و سایه‌ها / ۷
۴- ویران می‌آیی/ ۶
۵- شب طولانی موسا /۴

شخصیت پردازی
آن چه کار یک نویسنده را در شخصیت‌پردازی جلوه‌ی بیش‌تری می‌دهد سر و کار داشتن با انسان‌های همین زمانه است. به همین سبب ویران می‌آیی با رویکرد به شخصیت‌های واقعی همین روزگار، از عهده‌ی باورندن آن‌ها به خواننده، با سربلندی بیرون آمده است.
نام‌ها و سایه‌ها نیز به ویژه در مورد شخصیت «خان دایی» موفق عمل می‌کند. اما در بخش‌هایی که به گذشته می‌پردازد، از آن جایی که شخصیت‌های زیادی را در خود جا می‌دهد، مجالی برای مکث بر روی یک شخصیت خاص پیدا نمی‌کند. اگرچه چون شخصیت‌ها، یک نسل درمیان شبیه یکدیگر هستند، وجوه مشترک آن‌ها تا حد قابل قبولی شناسایی می‌شود.
سنج و صنوبر مشکل نام‌ها و سایه‌ها را (تعدد شخصیت) با بحرانی فراگیرتر در خود دارد. ازدیاد شخصیت‌ها موجب شده است نفس رمان برای تشریح همه آن‌ها کم ‌آید و در نهایت خواننده را برای بازشناسی آن‌ها سردرگم کند.
شب طولانی موسا نیز مجالی برای مکث بر روی حتا شخصیت اصلی فراهم نمی‌کند.
رود راوی هم که گویی آن‌چنان تشویشی برای آفریدن شخصیت‌های زنده و امروزین ندارد و بیش از هر چیز در میان کلمات غوطه‌ور است.

در نتیجه از نظر شخصیت پردازی رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- ویران می‌آیی / ۱۰
۲- نام‌ها  وسایه‌ها / ۸
۳- سنج و صنوبر / ۶
۴- شب طولانی موسا / ۵
۵- رود راوی / ۴

کار با زمان
با این‌که ماجراهای ویران می‌آیی در زمانی به نسبت کوتاه اتفاق می افتد اما نویسنده توانسته است همین زمان محدود را به گونه‌ای برای خواننده عرضه کند که در دهلیزهای زمان گم نشود.
رود راوی با پرسه زدن در زمان‌های نامعلوم و باستانی به خوبی توانسته است این گسست زمانی را در  قالب خود نمایش دهد.
نام‌ها و سایه‌ها با فصل بندی‌های مشخص کار موفقی ارائه داده است و از این تمهید ساده و موثر به گونه‌ای استفاده کرده است که خواننده را در پی‌گیری خط اصلی داستان دچار گیجی نشود.
تلاشی که نویسنده سنج و صنوبر برای نمایش زمان گونه‌گون و طولانی رمانش به خرج داده است، قابل مقایسه با دیگر نویسندگان رمان‌های مورد بحث نیست. اما شلوغی و نبود یک محور مشخص برای خط اصلی رمان، باعث شده است که تلاش چشم‌گیر او در غالب موارد با شکست رو به رو شود.
در مورد زمان کار خاصی در شب طولانی موسا نشده است.

در نتیجه از نظر کار با زمان رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- ویران می‌آیی / ۱۰
۲- رود راوی / ۹
۳- نام‌ها و سایه‌ها / ۸
۴- سنج و صنوبر / ۶
۵- شب طولانی موسا / ۵

طرح و توطئه
ویران می‌آیی با انتخاب درست خود در مورد کم بودن شخصیت‌ها و امکان تمرکز بر آن‌ها، توانسته است طرحی شفاف و به نسبه محکم در داستان خود ایجاد کند.
شب طولانی موسا نیز دقیقا به همین دلیل از طرحی شفاف برخوردار است.
در نام‌ها و سایه‌ها متوسل شدن نویسنده به انواع روش‌های روایت باعث شده است که از این جنبه رمان تا حدودی دچار مشکل شود.
رود راوی اصولا بر مدار طرح و توطئه این چنینی حرکت نمی‌کند.
شاید بزرگترین اشکال سنج و صنوبر نبود یک طرح مشخص است. به طور واضح، وجود یک نابسامانی آشکار در پلات، این رمان را در نشستن بر جایگاه رفیعی که مستحق آن است باز می‌دارد.

در نتیجه از نظر طرح و توطئه رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- ویران می‌آیی / ۱۰
۲- شب طولانی موسا / ۹
۳- نام‌ها و سایه‌ها / ۸
۴- رود راوی / ۶
۵- سنج و صنوبر / ۴

کشش و تعلیق
شب طولانی موسا از این باب با ایجاد گرهی اولیه در طرح داستان خوب عمل می‌کند.
ویران می‌آیی نیز با ایجاد درگیری عاطفی میان خواننده و شخصیت‌ها، خواننده را علاقه‌مند به پی‌گیری رمان می‌کند.
سنج و صنوبر گرچه با زیاده‌روی‌هایش در بازگویی هر آن‌چه که بر ذهن نویسنده می‌گذرد، خواننده را خسته می‌کند اما با ایجاد فضاهایی تقریبا تازه و کم‌تر داستان شده، علاقه‌ی خواننده را برای پی‌گیری داستان، کمابیش در خود نگه‌ می‌دارد.
نام‌ها و سایه‌ها با ریتم کندی که انتخاب کرده و نقب زدن به زمان گذشته، به ویژه در  بخش‌های نوشته‌های خان دایی، و نیز استفاده از روایتی نقل‌گونه، خواننده را برای پی‌گیری رمان، تشویق نمی‌کند.
در رود راوی که تقریبا چیزی به نام تعلیق وجود ندارد و کشش نیز احتمالا تنها برای شیفگان زبان‌آوری وجود دارد تا ببینند یک زبان پالوده در انتها چگونه خود را به سر منزل مقصود می‌رساند.

در نتیجه از نظر کشش و تعلیق رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- شب طولانی موسا / ۱۰
۲- ویران می‌آیی / ۹
۳- سنج و صنوبر / ۸
۴- نام‌ها و سایه‌ها / ۷
۵- رود راوی / ۵

توفیق در کشف و نوآوری در ساختار و فرم روایی
در ساختار و فرم روایی هیچ کدام از رمان‌های مورد اشاره، نوآوری خاصی دیده نمی‌شود. بنابراین نمراتی که در ادامه خواهد آمد بیش‌تر به ساختار آن‌ها در حالت کنونی داده شده است.
۱- رود راوی / ۱۰
۲- ویران می‌آیی / ۸
۳- شب طولانی موسا / ۷
۴- نام‌ها و سایه‌ا / ۶
۵- سنج و صنوبر / ۴

آغاز
آغاز رمان سنج و صنوبر با استفاده از ریتمی مناسب و فضایی تازه، بسیار درخشان است. به گونه‌ای که خواننده را در دریغ ادامه پیدا نکردن  این شروع کم نظیر، وا می‌گذارد.
شب طولانی موسا نیز با ایجاد بحرانی تا حدی غریب، از شروع خوبی برخوردار است.
نام‌ها و سایه نیز در شروع با انتخاب لحنی زنانه و پر احساس، میل خواندن را در خواننده زنده نگه می‌دارد.
رود راوی در شروع دقیقا مانند بقیه رمان به صورت خطی و یک‌دست پیش می‌رود.
اگر بخواهیم ایرادی بزرگ به ویران می‌آیی بگیریم همانا آغاز بدساخت آن است. اساسا رمانی که قرار است به زندگی روزمره‌ی و رئال شخصیت‌هایش بپردازد، شروعی چنین فانتزی و تا حدی سانتی‌مانتال، بسیار توی ذوق می‌زند.

در نتیجه از نظر آغاز رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- سنج و صنوبر / ۱۰
۲- شب طولانی موسا / ۸
۳- نامها و سایه‌ها / ۷
۴- رود راوی / ۶
۵- ویران می‌آیی / ۴

پایان‌بندی
هیچ کدام از رمان‌های مورد بحث دارای پایانی چشم‌گیر نیستند. پایان یک رمان علاوه بر دارا بودن ویژگی‌های ساختی و فرمی باید خواننده را در مسیر پی‌گیری درون‌مایه، به درکی تازه برساند. هیچ‌کدام از رمان‌های این بخش واجد این ویژگی نبودند. اگرچه رود راوی، شب طولانی موسا و سنج و صنوبر گام‌هایی هر چند کوتاه در این مسیر برداشته‌اند.

در نتیجه از نظر پایان رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- رود راوی / ۷
۲- شب طولانی موسا / ۵
۳- سنج و صنوبر / ۴
۴- ویران می‌آیی / ۲
    نام‌ها و سایه‌ها / ۲

نظرگاه ـ راوی
راوی در رود راوی و سنج و صنوبر و بخش‌هایی از ویران می‌آیی و نام‌ها و سایه‌ها اول شخص است. ویژگی اصلی این راوی ایجاد حسی نزدیک‌تر به خواننده و باوراندن راحت‌تر غرایب داستان به اوست. از این باب، رود راوی از آن‌جایی که فضایی غریب دارد، به خوبی توانسته از این ویژگی راوی اول شخص استفاده کند. برعکس سنج و صنوبر که به واسطه وقایع زیاد و حجم فضاهای متفاوت، نتوانسته با همین راوی خود را راهبری کند. زیرا که مجبور بوده است همواره جهان را از زاویه دید راوی اول شخص ببیند.
نویسنده ویران می‌آیی با استفاده دوگانه از راوی اول شخص و سوم شخص محدود به ذهن، نسبت به نویسنده نام‌ها و سایه‌ها که از دانای کل استفاده کرده است، موفقیت بیش‌تری برای خود در جلب اعتماد خواننده دست و پا کرده است.
 شب طولانی موسا نیز با پای‌بندی به همان راوی سوم شخص محدود به ذهن که در ابتدا با آن مواجه هستیم، خود را در توانایی‌های همین زاویه دید محبوس کرده است. اگرچه با توجه به حجم رمان امر نامعقولی نیست.

در نتیجه از نظر نظرگاه ـ راوی رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- رود راوی / ۸
۲- ویران می‌آیی / ۷
۳- شب طولانی موسا / ۶
۴- نام‌ها و سایه‌ها / ۵
۵- سنج و صنوبر / ۴


ج ـ مضمون
اندیشه
به جز رمان رود راوی بقیه رمان‌های مورد بحث نمی‌توانند دنیای شخصی شخصیت‌هایشان را بسط دهند و آن را تبدیل به یک فضای فکری زنده و قابل توجه تبدیل کنند. نام‌ها و سایه‌ها و سنج و صنوبر در حد دریغی بر نابودی یک گذشته می‌مانند .
ویرن می‌آیی نیز بیش‌تر به دنیای شخصی شخصیت‌هایش می‌پردازد و در آن جا که می‌خواهد از این پیله درآید (نمایش ذهنیات و عینیات دیگر سیاسیون) آن‌چنان که باید به عمق نمی‌رود.
شب طولانی موسا نیز به همین بیماری عدم تعمیم موقعیت موجود در رمان، دچار است.

در نتیجه از نظر اندیشه رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- رود راوی / ۱۰
۲- ویران می‌آیی / ۸
۳- نام‌ها و سایه‌ها / ۷ 
۴- سنج و صنوبر / ۶
۵- شب طولانی موسا / ۵

تخیل
رود راوی از این نظر در میان رمان‌های مورد بحث بی‌نظیر است و در واقع این رمان با قوت، دنیای مربوط و مختص به خود را می‌سازد.
نام‌ها و سایه‌ها نیز به ویژه در قسمت‌های زمان‌ گذشته رگه‌هایی از یک تخیل خلاق را نشان می‌دهد.
سنج و صنوبر گرچه از نظر فضای موجود از موقعیتی رئال سود می‌برد اما در نقاشی یک فرهنگ و جغرافیا خوب عمل می‌کند.
ویران می‌آیی و شب طولانی موسا نیز از بابت چیز دندان‌گیری ارائه نمی‌دهند.

در نتیجه از نظر تخیل رمان‌های این بخش به ترتیب زیر هستند:
۱- رود راوی / ۱۰
۲- نام‌ها و سایه‌ها / ۸
۳- سنج و صنوبر / ۷
۴- ویران می‌آیی / ۶
۵- شب طولانی موسا / ۵

با این حساب مجموع امتیازهای رمان‌های این بخش به شرح زیر است:
۱- رود راوی / ۱۱۲
۲- ویران می‌آیی / ۱۰۹
۳- نام‌ها و سایه‌ها /  ۹۸
۴- سنج و صنوبر / ۹۰
۵- شب طولانی موسا / ۸۹

رتبه‌بندی بخش رمان
رتبه‌ی ۱ـ رود راوی (ابوتراب خسروی)
رتبه‌ی ۲ـ ویران می‌آیی (حسین سناپور)
رتبه‌ی ۳ـ نام‌ها و سایه‌ها (محمدرحیم اخوت)
رتبه‌ی ۴ـ سنج و صنوبر (مهناز کریمی)
رتبه‌ی ۵ـ شب طولانی موسا (فرهاد کشوری)

رتبه بندی بخش رمان اول
رتبه‌ی ۱ـ حیاط خلوت (فرهاد حسن‌زاده)
رتبه‌ی ۲ـ چه کسی باور می‌کند رستم (روح‌انگیز شریفیان)
رتبه‌ی ۳ـ شال بامو (فریده لاشایی)

محمد حسن شهسواری
۲۰ آبان ۱۳۸۳

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top