خوابگرد قدیم

همه‌ی آن ۶۸نفر!

۱۳ آذر ۱۳۸۴

نمی‌خواهم بگویم مرگ چه ارزان است این‌جا هنوز. نمی‌خواهم بگویم آسیبی را که تحریم آمریکا به صنعت هوایی ما در این‌سال‌ها رسانده نمی‌شود در سفر به مکه‌ی آل‌سعود جست. نمی‌خواهم بگویم که نیروی متخصص و هنرمندی که چنین ساده از کف رفت، چنین ساده باز به دست نخواهد آمد. نمی‌خواهم بگویم این هواپیمای سی یکصد بوق همان هواپیمایی‌ست که ۱۹ سال پیش، لرزان از سرما و افتان از زخم جنگ روی برانکارد شکسته‌ای، چپاندندم گوشه‌ای از آن هم‌ردیف شاید دویست زخمی دیگر، هر یک بر ردیفی از طبقه‌ای عینهو بایگانی آشفته‌ی انباشته‌ی اداره‌ای قدیمی. نمی‌خواهم بگویم که همان زمان وقتی این سی یکصد و بوق به هوا بلند شد از اهواز تا برسد به مشهد، چه تکانی خورد و چه آخی از نهادم بیرون کشید که صورت باندپیچی شده‌ام خورد به سقف که فاصله‌ام تا سقف به قدر وجبی بود. نمی‌خواهم هم بگویم که لعنت به این همه مانور و جنگ و گند و کثافت که برای خبررسانی‌اش این همه لشکر بکشند و ببرند و بیاورند و… نه، نمی‌خواهم این‌ها را بگویم. پس چیست که نمی‌گذارد امشب بخوابم؟

شمار کسانی که از صدا و سیما در این پرواز لعنتی بوده‌اند آن‌قدر زیاد و کیلویی و هیئتی‌ست که شتاب در مرور اسامی قربانیان هم نمی‌گذارد نبینم اسم کسانی را که روزها و سال‌هایی را به دیدار و گپ و گفت با هم گذرانده‌ایم. مردانی زحمتکش از کارمندان دون‌پایه‌ی صدا و سیما که نان سفره‌ی فرزندان منتظر خویش را در همین سفرهای حال‌به‌هم‌زن ناگزیر می‌جستند و اکنون از سوی جناب رئیس «هجرت‌کنندگان به سوی خدا و رسول» لقب گرفته‌اند. می‌خواهم این را بگویم فقط که این چه رادیوتلویزیونی‌ست که برای یک رویداد خبری دست‌دوم ۶۸ نفر را از کارگر کم‌سواد سالمند فنی گرفته تا تصویربردار متخصص باتجربه و… را چنین گسیل می‌کند؟ می‌خواهم این را بگویم فقط که کافی‌ست عدد ۶۸ را ضرب در ۲ کنیم تا برسیم به حدود شمار همه‌ی گزارشگران انواع رسانه‌های خارجی از کشورهای گوناگون در رویدادهای مهم ایران. می‌خواهم این را بگویم فقط که عدد ۶۸ نفر آن‌قدر زیاد است که اگر یک تیم چندنفره‌ی بازیگر و طراح به آن اضافه کنید، برای ساختن یک سریال ۲۶قسمتی گران‌قیمت کفایت می‌کنند. می‌خواهم این را بپرسم فقط که در کجای دنیا، ۶۸ نفر را از یک ـ فقط از یک ـ رسانه‌ی دولتی برای پوشش خبری یک رویداد دست‌دوم متمرکز اعزام می‌کنند؟ فقط همین! چهره‌ی خندان خداعفو عبدیان که امشب دو فرزندش پشت در خانه خواهند خوابید و نگاه ریز سیدهادی حسینی که فرزندش دیگر پارچه به پیکان پدر نخواهد کشید، امشب خواب از من ربوده‌اند. لعنت!

پس‌نوشت:
رئیس صدا و سیما اصرار دارد فقط شمار کسانی را که «رسما» کارمند سازمان محسوب می‌شدند به عنوان آمار قربانیان حادثه معرفی کند و احتمالا برای کاستن از فشار افکار عمومی، از لقب «شهید» برای آن‌ها استفاده کند.

پیوندها:
:: نوشته‌ها و نگاه‌های دیگر در همین باره

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top