داستانهای مهسا محبعلی تا کنون او را بهعنوان نویسندهای جریانگریز معرفی کردهاند. اگر در نخستین کتابش ـ مجموعهداستان «صدا» ـ و نخستین رمانش ـ نفرین خاکستری ـ این جریانگریزی به مذاق خیلیها خوش نیامد و حتا باعث شد توانایی او در پرورش عنصر «تخیل» هم نادیده گرفته شود، اما از کنار داستانهای این کتاب بهسادگی نمیتوان گذشت. قصد نقد و بررسی ندارم، فقط روی یکی دو نکته دست میگذارم و میگذرم.
تقریبا تم اصلی همهی داستانهای کتاب «عاشقیت در پاورقی» به تم «خیانت» نزدیک است. نمیدانم محبعلی چهقدر نسبت به این وضعیت خودآگاهی داشته، اما نسبتی که حضور پرنگ این تِم با واقعیت دنیای پیرامون جامعهی ما برقرار میکند، برای من یکی قابلتأمل است. نکتهی دیگر که بهخصوص در همین داستان «عاشقیت در پاورقی» نمود روشنی دارد، استفاده از عنصر «طنز» به شکل نهفته در لحن داستان است که نهایتا ـ و به قول علما ـ یکی از شاخصههای اصلی داستانهای پستمدرن به حساب میآید و شاید حتا بشود گفت پاشنه آشیل داستانهای اینچنینیست؛ همان عنصر مهمی که شمار زیادی از داستاننویسهای جوان و مدعی پستمدرن نسبت به آن نقطهضعف دارند و از پس آن برنمیآیند. این طنز، همان روح غیرجدی و مسخرهایست که بر زندگی بشر امروز حاکم است و در عین حال ـ در فضایی متناقض ـ همهی ما با جدیت تمام آن را زندگی میکنیم! داستان «عاشقیت در پاورقی» به این مرز باریک بسیار نزدیک شده، در حدی که میشود تنها نقطهضعف آن را نادیده گرفت که همانا پایانبندی آن باشد. پایان این داستان کوتاه به یک دریافت ذهنی کاملا شخصی استوار است که از نظر تأثیرگذاری در ذهن مخاطب با بخشهای دیگر این داستان چندان همخوان نیست. راستی خانم محبعلی؛ با توجه به حساسیتی که در من سراغ دارید میگویم: زبان غالب داستانهای این کتابتان ستودنی بود. به گمانم از رمان «نفرین خاکستری» تا این کتاب دورانی سخت و پرکار را گذراندهاید.
عاشقیت در پاورقی / نشر چشمه / ۸۶ صفحه / ۷۰۰ تومان
پیوندها:
:: متن داستان «عاشقیت در پاورقی» / کتابخانهی خوابگرد
:: ستیز با هرمنوتیک / نقد محمدحسن شهسواری بر این داستان
:: بهترین داستانهای تکی سال ۸۳ / جایزهی مهرگان ادب (پکا)