ضرغامی اعلام کرده که تلویزیون پنج میلیارد تومان اعتبار برای خرید فیلمهای سینمایی درنظر گرفته. پیش از این در یادداشتی گفته بودم که مدیریت جدید سازمان در ادارهی امور داخلی صدا و سیما، به خصوص در مورد ریخت و پاشهای مالی دوران «لاریجانی» و «کردان» و وضعیت تأسفبار کارکنان عادی پرشمار آن، برنامههای خاصی را فراهم کرده و دارد آنها را پیگیری میکند. شاخصترین نشانهی این وضع، حذف کردان از مقام معاونت اداری مالی صدا و سیما بود که آثار این اقدام به روایت کارکنان صدا و سیما به مرور در حال بروز کردن است. هرچند مخاطبان میلیونی تلویزیون تأثیرات این تغییر مدیریت را مسقیما دریافت نمیکنند، ولی اکنون ادامهی ماجرا پای مردم را هم دارد وسط میکشد. علاوه بر انتظاری که بر ذهن شمار زیادی از مدیران تلویزیون، خصوصا مدیران شبکهها و گروهها سایه انداخته و احتمال دارد تغییرات زیادی در آینده انجام شود، گروه ضرغامی به آهستگی و آرام قصد دارد سیاستهای برنامهسازی و فیلم و سریالسازی را هم در تلویزیون تغییر دهد. همین خبر پنج میلیاردی خبر خوشی میتواند باشد نخست برای مردمی که به تماشای تلویزیون عادت دارند، و دوم برای سینماگرانی که در طول سالهای طولانی هیچ روی خوشی از رسانهی ملی ندیدند.
در کنار این گونه خبرهای رسمی و غیررسمی، اگر دقت کنید، میبینید که مدتیست آمار ساخت و نمایش فیلمهای سینمایی ساخت خود تلویزیون هم افزایش یافته. منظورم همین فیلمهای اصطلاحا نود دقیقهایاند که مرکز «سیمافیلم» آن را پایهگذاری کرده و پیگیری میکند؛ فیلمهایی که به دلیل بومیبودنشان، عامهی مردم ارتباط بهتری با آنها برقرار میکنند و هزینهی ساخت آنها هم چندان گزاف نیست. ضمن این که ساخت این آثار شمار بیشتری از اصحاب تولید فیلم را به سهم مساوی مشغول میکند که با ساخت سریالهای میلیاردی و اشتغال همیشگی شمار اندکی از خواص در تضاد است. در واقع این اقدام نشانگر رویکرد جدید مدیریت کلان تلویزیون است در مقابل ایدهی قبلی که بر ساخت سریالهای عظیم تأکید داشت. فراموش نکردهایم هنوز «فخیمزاده» را در فیلم تبلیغاتیای که برای لاریجانی ساخت و در آن گفت به این خاطر ساخت فیلم او را پذیرفته چون لاریجانی تنها کسیست که توانسته سریالهای عظیمی در تلویزیون راهاندازی کند و دو تایش را هم به او بسپارد[نقل مضمون]. و فراموش نکردهایم هنوز مثلا سریال یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی [بیشتر یا کمتر؟] «تفنگ سرپر» امرالله احمدجو را که نه کسی آن را دید و نه کسی از آن حرفی زد. این نمونهها بسیارند. حتا سریال «ولایت عشق» فخیمزاده با آن همه هزینهی خیرهکننده آیا یک شکست نبود؟
به هر حال به نظرم میرسد پیگیری شیوهی جدید یعنی خرید فیلمهای بیشتر سینمایی از بیرون [خرید انبوه] و نیز ساخت بیشتر فیلمهای سینمایی داخل سازمان [تولید انبوه]، نقطهمقابل شیوهی بیهودهی گذشته است. هرچند در این میان لابد هستند حریصان سیریناپذیری که به سادگی یک تلفن پای سفرههای بزرگ سریالهای عظیم نشستند و اکنون هم حاضر نیستند به هیچ قیمتی از سر این سفره برخیزند. من شخصا نسبت به این خبرها و اتفاقها بسیار خوشبینام و امیدوارم این روند در مسیر درستی حرکت کند. یعنی نه بایستد و نه در میانهی راه به مفسدهای دیگر تبدیل شود.
در کنار اینها تنها به دو نکته فکر میکنم. یکی که مهمتر از همهی این موارد است و همهی ما هم به آن آگاهایم، رویکرد سیاسی و اجتماعی رسانهی ملیست که نمیدانم تا کی میخواهد چنین بسته، دروغ و تبلیغاتی بماند و دیگری جایگزین مدیران میانی تلویزیون که نمیدانم اگر واقعا تغییراتی در کار باشد، آیا مدیران جدید طرحهایی نو درخواهند انداخت یا همچون مدیران امروزی برخی شبکهها و بسیاری گروهها، حیطهی کاری خود را با کانون خانواده و دوستان خود عوضی خواهند گرفت و هر کدامشان یک لیست نهایتا پنجاهنفرهی تهیهکننده، کارگردان، مجری و… را شبانهروز به خورد مردم بدبخت خواهند داد؟