داریم یکی یکی از دست میدهیم، ستونهای ستبر فرهنگ و هنر کشورمان را. هنوز داشتم حرکات صورت زندهیاد فریدون ناصری را در ذهنم مرور میکردم که سه چهار سال پیش دیده بودمش و حیرت کرده بودم از بزرگی، دانش و خلاقیتش که خبر فروریختن ستونی دیگر را یوسف به من میدهد. دوران آدمهای بزرگ دارد تمام میشود انگار. مجموعهی چند نویسنده و هنرمند معاصر و تازه را باید در هم بچلانی تا بشود یکی مثل فریدون ناصری یا کریم امامی؟ نمیدانم. کریم امامی تنها افتخاری نبود بر تارک فرهنگ و ادبیات ایران؛ ترجمههای استوار او از ادبیات و شعر فارسی به انگلیسی غیرایرانیها را هم وامدار او کرده بود. مترجم فارسی به انگلیسی (همچون برگردان مشهور اشعار سهراب و خیام) مترجم انگلیسی به فارسی (همچون رمان برجستهی گتسبی بزرگ)، ویراستار (سرویراستار انتشارات فرانکلین)، پیشگام صنعت نشر نوین (همچون مدیریت انتشارات سروش)، ناشر (نشر زمینه)، نویسنده (همچون کتاب ارزشمند “از پست و بلند ترجمه”)؛ اینها همه نمونههایی از تواناییهای برجستهی بزرگمردی بود که پس از ماهها تحمل رنج مصیبتبار سرطان، سرانجام سر به خاکِ سرد ایران گذاشت. صبح روز یکشنبه ۱۹ تیرماه ساعت ۸ صبح از مقابل منزلش در خیابان فرشته تشییع میشود و سهشنبه ۲۱ تیرماه به یادش گرد هم میآیند. اکنون همسر فرهیختهاش گلی امامی دردمند از دست دادن اوست و ما مضطربِ فردایی بیستون، بیآفتاب، بیباران و بیافتخار.