خوابگرد

ساعت دموکراسی از نوع ایرانی*

شبکه‌ی دوی تلویزیون ایران، در برابر تغییر و تحول به شدت مقاومت می‌کند. گرافیک تلویزیونی در این شبکه هم‌چنان در حد نزدیک به صفر است، هم‌چنان به روش عهد بوق، از مجری‌های میان‌برنامه استفاده می‌کند که شعری را با دست‌انداز از حافظ بخوانند و ما را به دیدن برنامه‌ی بعدی دعوت کنند، سریال‌های داستانی‌اش معمولا کم‌بیننده‌ترین سریال‌های تلویزیون‌اند، برنامه‌هایش غالبا از فقر برآورد (هزینه‌ی مالی) قیافه‌ی زار و نحیفی دارند، برنامه‌ی کودک و نوجوانش سال‌هاست که نه دست از سر آرم قدیمی، آماتور و کسل‌کننده‌اش برمی‌دارد و نه از خیر مجری “تلخی” که معلوم نیست کی قرار است بازنشسته شود، و خلاصه این که در طول سال‌های اخیر، هیچ برنامه‌ی ثابت و مؤثری از این شبکه نتوانسته بینندگان ثابتی را در ساعت معینی پای خود بنشاند. همه‌ی این‌ها که گفتم در شبکه‌های دیگر کم و بیش شکل دیگرگونه‌ای دارند و فارغ از مباحث موضوعی، گرافیک و ساختار تلویزیونی در آن‌ها ـ کم یا زیاد ـ دگرگون شده. [ادامـه]

اما در این برهوت نظم، گرافیک و ریتم در شبکه‌ی دو، دو برنامه‌اند که یکی فرم و محتوایی ساختارشکنانه دارد و دیگری، تداوم و جذابیت موضوعی‌اش به این ساختار کهنه رنگ داده. اتفاقا  هر دو مورد آن‌ها ارتباط سازمانی و تشکیلاتی با خود شبکه ندارند و محصول معاونت سیاسی سازمان‌اند: «خبر ۳۰/۲۰» و «گفت‌وگوی خبری شبانه».

برنامه‌ی گفت‌وگوی خبری که بیش‌تر با چهره‌ و اجرای “حیدری” شناخته شده، موضوع بحث من نیست؛ همین که این برنامه توانسته روز به روز بر مهلت خود اضافه کند، و زمان پخش اخبار را به ده تا پانزده دقیقه برساند، و همین که قادر است تا نیم ساعت قبل از شروع برنامه، حتا وزیر و وکیل را هم پای میز بکشاند، نشان می‌دهد که تا حد زیادی به «حرفه‌ای» بودن نزدیک شده. هرچند در مقام جانبداری سیاسی نمی‌توان برایش به طور کامل چنین شأنی قائل بود، که حرجی هم بر آن نیست! 

اما ۳۰/۲۰ داستان دیگری دارد. متأسف‌ام که بگویم این بخش خبری تلویزیون تنها بخش خبری‌ست در کل بخش‌های خبری بی‌شمار رادیو و تلویزیون است که استاندارد «چیدمان خبر بر اساس ارزش خبر» را رعایت می‌کند، آن هم در بیش‌تر شب‌ها و نه در همه‌ی آن‌ها. تنها در این بخش خبری‌ست که خبر زلزله‌ی فلان شهر زودتر از سخنرانی فلان مقام داده می‌شود. سوای این، بنای سردبیر این بخش بر «اجرا»ی خبر گذاشته شده و نه هم‌چون سایر خبرها بر «خواندن» خبر. پیرو این رویکرد است که در این بخش خبری، مجری و گزارشگران خبر را با مخاطب خود درمیان می‌گذارند و دو عنصر «احساس» و «روایت» را در تنظیم خبر و گزارش تا حد زیادی دخالت می‌دهند. ویژگی مهم دیگر ریتم تند و زمان کوتاه این بخش خبری و آیتم‌های آن است. استفاده از ریتم تند و سرعت به‌خصوص وقتی اهمیت پیدا می‌کند که برنامه‌ی خبری در یک شبکه‌ی غیرخبری پخش شود و نه به عنوان برنامه‌ای از یک شبکه‌ی خبری. متأسفانه این ویژگی استاندارد هم در بخش‌های خبری شبکه‌های دیگر رعایت نمی‌شود، جز شبکه‌ی سه تلویزیون. توجه کنید که این نکات صرفا در حوزه‌ی فرم و شکل بررسی می‌شوند و محتوای پیام موضوع نوشته‌ی من نیست.

اما نکته این‌جاست که همین موارد، نه چندان نوظهورند و نه چندان عجیب. درست این است که بگوییم استاندارد پخش خبر در رادیو و تلویزیون ایران، یک استاندارد کاملا قدیمی، مبتنی بر نظام حکومت‌سالار و جهان سومی‌ست. بر این اساس «شاید» بشود برای خبر ۳۰/۲۰ فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی خاص آن، شأنی حرفه‌ای قائل بود. اما چرا «شاید»؟ هرچند این برنامه‌ی خبری توانسته با رعایت مؤلفه‌هایی که نام بردم و به‌ویژه با بهره گرفتن از نیروهای غالبا جوان، به زبانی جدید در اجرای خبر و گزارش دست پیدا کند و علاوه بر «عقل» مخاطب، «احساس» او را هم درگیر کند، ولی کاملا آشکار است که در این مسیر، گاهی راه به آن سوی پشت‌بام می‌برند. لحن و زبان صریح، خودمانی و غیرخطابی این برنامه همان استانداردی‌ست که همه‌ی برنامه‌های خبری تلویزیون به آن نیاز شدید دارند، ولی مرز بین صراحت و خودمانی بودن با «هجو» و «شوخی» مرز بسیار ظریفی‌ست که متأسفانه در این برنامه رعایت نمی‌شود و در عین جدی‌بودن، از حرفه‌ای بودن آن به شدت کم می‌کند.

حتما دیده‌اید که به‌خصوص در بخش گزارش ویژه‌ی این برنامه، گزارشگران گاه به جای صراحت و ظرافت، از واژه‌ها و حتا اداهایی استفاده می‌کنند که هیچ ربطی به صراحت و خودمانی بودن ندارد و برآیند آن صرفا هجو موضوع یا سوژه‌ی خبر، و یا شوخی با آن‌هاست. گزارشگر خبر می‌دهد از ایرادی که به پخش بی‌مقدمه‌ی اطلاعیه‌ی شورای نگهبان از این بخش خبری گرفته شده، بعد گزارشگر را می‌بینیم که دست روی سرش گذاشته، آن را برمی‌دارد و می‌گوید: ” والله ما بی‌تقصیریم. دادند به ما، ما هم پخشش کردیم.” بیان این جمله به تنهایی، خود متناسب‌ترین شکل بیان در این بخش خبری متفاوت است، ولی حرکت دست مجری به نشانه‌ی «تظاهر به استیصال یا چیزی شبیه این» ادایی‌ست که صرفا باعث خنده‌ی مخاطب می‌شود. فکر نمی‌کنید ایشان خودمانی و صراحت و صداقت را با خندان اشتباه گرفته باشند؟ نمونه‌ی دیگر که صرفا مربوط به لحن می‌شود را هم می‌آورم: گزارشگر از نامه‌ی گنجی خبر می‌دهد که خطاب به ۳۰/۲۰ نوشته و تأکید کرده که هم‌چنان در اعتصاب غذاست. اگر از اطلاعات بسیار اندکی که از این نامه‌ی طولانی ارائه می‌شود بگذریم که موضوع محتوایی‌ست، صدای گزارشگر را می‌شنویم روی عکسی (با لنز واید) از گنجی با لب خندان در سلول. گزارشگر می‌گوید: “اکبر گنجی گفته من اعتصاب غذا کرده‌ام، «تازه» چند کیلو هم کم کرده‌ام…” استفاده از کلمه‌ی جعلی «تازه» با تأکید روی آن از طرف گزارشگر، صرفا لحنی کودکانه به خبر می‌بخشد که نهایتا نوعی مسخره‌کردن اکبر گنجی در آن نهفته است. فکر نمی‌کنید آیا تمسخر با صراحت و صداقت و خودمانی ‌بودن تفاوت دارد و استفاده از آن از شأن حرفه‌ای بودن برنامه کم می‌کند؟

این دو مورد تنها نمونه‌اند. تقریبا هربار که این برنامه پخش می‌شود، یکی دو مورد از این دو نوع اشتباه را در آن می‌بینم که تأکید می‌کنم ناشی از غیرحرفه‌ای بودن ایشان است، در عین جدی و مسئول بودن‌شان. همین اشتباهات رسانه‌ای باعث می‌شود تا این برنامه ـ که به نوعی «ساعت دموکراسی» ایران ارزیابی‌اش می‌کنم ـ در خام‌دستی‌های رسانه‌ای از نوع ایرانی‌اش گرفتار باشد. شاید اگر این برنامه به نمونه‌ی استانداردی تبدیل شود که جایگاه پخش آن شبکه‌ی دو تلویزیون است، این شبکه‌ی خسته و فرسوده هم بعد از این همه سال کسالتِ تکرار، تکانی بخورد.

* عبارت «ساعت دموکراسی» را وامدار فرهاد جعفری هستم که نشریه‌ی روز هفتم یک هفتم را منتشر می‌کرد.