اشاره:
اینترنت به همان اندازه که جدیست، جدی نیست!
وضعیت متناقضی که از آن نام بردم، شاید برای کاربران اینترنت در خارج از ایران محسوس نباشد و نتوانند آن را درک کنند؛ چرا که شاهراه ارتباط آنها از هر کجای دنیا با داخل ایران، همین اینترنت است؛ ضمن این که از نظر فنی نیز دسترسی سادهتر، آسانتر و گستردهتری به آن دارند. اما عموم مردم ایران چنین برخوردی با اینترنت و بهطور خاصتر با وبلاگستان ندارند و آن را جدی نمیگیرند. نه این که جدی نیست، بلکه آن را جدی نمیگیرند. مگر آمار نامطمئن ۵ تا ۶ میلیون کاربر از میان این جمعیت عظیم، واقعا رقم درخوریست؟ تنها شهر تهران در شب بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون جمعیت دارد. و مگر از همین ۵ تا ۶ میلیون کاربر، چند درصدشان از مرز استفاده از ایمیل و چت میگذرند؟ و یا مگر از این شمار کاربر چند میلیونی، چند درصدشان مخاطب وبلاگستان و سایتهای خبریاند؟ بالاترین میزان بازدید از سایتهای خبری و یا معروفترین وبلاگها مگر چهقدر است؟ و بیتعارف مگر نمیدانیم که بخش عمدهای از همین کاربران ۵ تا ۶ میلیونی تنها حوزهی وبگردیشان، گشت و گذار در سایتها و یا وبلاگهاییست که اتفاقا مصداق فیلترینگ اخیر نیستند؟ هنوز یادم نرفته آن روزی را که روایتی نوشتم از بازار خودفروشی در تهران که لینک آن از یک سایت سکسی سردرآورد و بازدید از آن فقط در یک روز از مرز ۲۱ هزار گذشت. نکته آن که هوشیار باشیم و فضایی را که در آن غور میکنیم، ناخواسته به فضای کلی جامعه پوشش ندهیم. نگاه به خود و شماری اطرافیان همپالکیمان نکنیم. مردم ایران هنوز «کارکرد رسانهای» اینترنت و وبلاگستان را جدی نگرفتهاند. تنها میماند نقشی که وبلاگنویسان به عنوان گروههای مرجع در میان نهادهای اجتماعی پیرامون بازی میکنند که دامنهی این نفوذ و تأثیر هم بهدلیل فضای خاص اجتماعی ـ سیاسی ایران، چندان گسترده و عمیق نیست (همچنان که در زمان حاضر از تأثیر سیاسی قشر دانشجو به عنوان گستردهترین و برجستهترین گروههای مرجع به شدت کاسته شده و واکاوی عوامل آن از عهدهی من بیرون است). بنابراین «کارکرد رسانهای» اینترنت و وبلاگستان به همان اندازه که جدیست، جدی نیست!
قشر آسیبپذیر چه کسانی هستند؟
از این وضعیت متناقض که بگذریم، پرسش اساسی این است که با این وصف، این همه حساسیتی که نسبت به این فضا بهوجود آمده از کجا ناشی میشود؟ وقتی افزایش شعاع دایرهی چرخش اطلاعات در بین کاربران اینترنت سرعتی لاکپشتی دارد، فیلترینگ وسیعی که اینروزها با آن روبهرو هستیم بهخاطر چیست؟ وقتی اطلاعات و تحلیلهای پراکنده در وبلاگستان راهی به رسانههای رسمی نمییابند تا بازتابی عمومی در داخل پیدا کنند، این برخوردهای تند و تیز بهخاطر چیست؟ وقتی بیمرکزی اینترنت و وبلاگستان تا این حد آشکار و مسلم است و خود ایشان نیز به آن آگاهاند، این تلاش برایچیست؟ وقتی انواع و اقسام خبرنامهها را میتوان با ایمیل دریافت کرد و با انواع و اقسام شیوهها از سد فیلترینگ گذشت، این اشتیاق به بدنامی بهر چیست؟ اگر عموم کاربران اینترنت در این ماجرا هدفگیری شدهاند که گفتم اکثریت ایشان اساسا این فضا را جدی نگرفتهاند، و اگر کاربران وبلاگنویس و وبلاگخوان مورد نظر هستند که جویندگانشان کم و بیش، و دیر یا زود از پس ماجرا برمیآیند و یابنده میشوند. در این میان تنها سر جماعتی کلاه میرود که ـ به هر دلیل ـ اهل چرخ زدن در فضای سیاسی وبلاگستان و وب فارسی نیستند و صرفا کلمات و روایاتی را جستجو میکنند که نیازهای فرهنگی، علمی، ارتباطی و حتا دینیشان را ارضا کند. به شکل غالب، ایناناند که پشت درهای بسته میمانند و راه به جایی نمیبرند. آیا گروه مخاطبی که قاعدتا در هدفگیری فیلترینگ، یا دیده نشدهاند و یا در آخرین ردیف قرار گرفتهاند، باید در عمل تنها گروهی باشند که سرخورده شوند؟
پیشنهادها
به عنوان یک وبلاگنویس در حوزهی فرهنگ و هنر و برای اندکی یاری رساندن به همین گروه کاربرانی که گمان میکنم همچون چوبِ تر ماجرا، پاسوز فیلترینگ میشوند، چند پیشنهاد دارم. آنها که خود وبلاگنویساند و به تولید متن مشغول، کسانی هستند که «پشت» فیلترینگ قرار گرفتهاند. بیشتر آنان کسانی هستند که به دلایل فنی و مالی از سرویسهای رایگان وبلاگ مثل پرشینبلاگ و بلاگاسپات استفاده میکنند. راهحل نخست این است که کمی وقت بیشتر بگذارند و وبلاگ خود را به تعداد سرویسهای رایگان تکثیر کنند. از آنجا که فیلترینگ هم خود وضعیت نابسامان و نامنظمی دارد، ایجاد وبلاگ مشابه در همهی سرویسها این امکان را ایجاد میکند که با فیلتر شدن احتمالی هر سرویس بهطور کلی و یا توسط چند آیاسپی، امکان تدوام تولید متن از دست نرود. گمان نمیکنم کپی پیست کردن یک متن در مثلا چهار وبلاگ بهطور همزمان، وقت چندانی بگیرد. هم اکنون علاوه بر پرشینبلاگ و بلاگاسپات، دستِکم از دو سرویس رایگان فارسی دیگر هم میتوانید استفاده کنید: بلاگاسکای و بلاگفا.
مستقل شوید
روش دیگر که روشی اصولیتر و درستتر است، ایجاد وبلاگ مستقل و به اصطلاح داتکام شدن است که خود به دو روش قابل اجراست. روش نخست این است که هر وبلاگنویسی شخصا اقدام کند و با صرف هزینهای حدود ۵۰ هزار تومان (دامین، هاست و طراحی ساده) وبلاگ مستقلش را راه بیندازد. نمیگویم این رقم، رقم کمیست، اما انصافا به نسبت هزینههای جاری زندگی و بهخصوص با توجه به اهمیتی که برای وبلاگتان به عنوان بخشی از زندگی قائلاید، رقم خیلی بالایی هم بهنظر نمیرسد. روش دیگر، ایجاد حلقههای وبلاگی تحت یک دامین مشترک است. معمولا هر چند وبلاگنویس، روابط نزدیکی باهم برقرار کردهاند و میتوانند در کنار استقلال رأی و نظر خویش، صرفا از روی ارتباط دوستانه، یک حلقهی وبلاگی تأسیس کنند. این روش بهخصوص برای کسانی که حوصلهی سر و کله زدن با مسایل فنی را ندارند، روش مناسبتریست، چون معمولا در میان این افراد همیشه یک نفر پیدا میشود که میانهی بهتری با مسایل فنی داشته باشد و امور فنی حلقه را مدیریت کند. استفاده از این روشها علاوه بر آن که شعلهی آتش را از وبلاگنویسان پاسوز فیلترینگ دورتر میکند، تأثیر بهسزایی نیز در برخورد نویسنده با وبلاگش میگذارد و او را به جدیت بیشتری وامیدارد. مستقل شدن را بهخصوص برای نویسندگانی که در عرصهی فرهنگ، ادبیات، هنر و اندیشهی این دیار فعالاند، همیشه توصیه کردهام و در اینجا نیز دوباره روی آن تأکید میکنم.
از آیتیمنها کمک بگیرید
و اما همین وبلاگنویسان پاسوز ماجرا در کنار شماری کاربر غیروبلاگنویس، بهعنوان گروه مخاطب وبلاگستان نیز شمرده میشوند که در این جایگاه از «پشت» فیلترینگ به «روی» آن تغییر جا میدهند. در این موقعیت و به هنگام برخورد با درهای بسته، تنها باید از روشهایی استفاده کرد که آیتیمنها استادان آن محسوب میشوند. من چون خودم در این حوزه سواد چندانی ندارم و تنها از پس احتیاجات خودم برمیآیم، تنها میتوانم بگویم که بهترین راه همچنان استفاده از پروکسیهای رایگان است که اطلاعات آنها دایما در حال بهروز شدن است و برای آگاهی یافتن از آنها یا باید سایتی را پیدا کنید که این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار میدهد و یا از دوستی کمک بگیرید که با موضوع آّشناست و از درخواستهای پیدرپی شما هم نمیرنجد.
نرمافزار ضدفیلتر
گفتم که سواد فنی ندارم. برای همین نمیدانم نرمافزاری به نام «وبجت» که در مقطعی از سال گذشته از آن استفاده میکردم برای عبور از فیلتر، چگونه عمل میکرد. آن نرمافزار پس از مدتی از کار افتاد که گویا برای فعالشدن به پرداخت پول به یک شرکت خارجی نیاز داشت. بهجای پپیشنهاد، میپرسم که آیا اساسا قدرت چنین نرمافزاری در عبور از فیلترینگ همیشگیست؟ آیا امکان تهیهی چنین نرمافزاری توسط برنامهنویسان ایرانی وجود ندارد؟ نرمافزاری که در در اختیار عموم قرار بگیرد و به عنوان یک فایل نیز بشود آن را جابهجا کرد؟ آیا متخصصان نرمافزار ایرانی تا به حال به چنین برنامهای فکر کردهاند؟ اگر احیانا امکان آن وجود دارد اما هزینهبر است، نمیشود راهی برای تأمین هزینهی تهیهی آن یافت و کپیرایت آن را به کاربران ایرانی داخل ایران تقدیم کرد؟
پینوشت
پیش از انتشار این یادداشت خواندم که فیلتر پرشینبلاگ برداشته شد. فرقی نمیکند. اتفاقا این خود نشان دیگری بر نابسامان بودن این وضعیت دارد و هیچکس هم نمیتواند هیچ تضمینی بدهد. تلاش من این بود که در کنار همدلی و پیشنهاد، نخست همان وضعیت متناقض را بهعنوان یک دغدغهی فرهنگی طرح کنم و صاحبان اندیشه را به مشارکت در بحث دعوت کنم و دیگر این که بهطور مشخص از حق و حقوق گروه اصلی دهنسوختگان این ماجرا بدون این که آشی خورده باشند، دفاع کنم.
پیوند
ببینید واژههای مربوط به سکس چه رتبهای در آمار جستوجوی ایرانیها در اینترنت دارند. [+]