درود و مهر
عاقلانهتر آن بود که بیشتر صبر میکردم تا منحنی این زندگی کمی اوج بگیرد و خیالم آسوده شود، ولی گفته بودم که حتا کمی هم اگر از نقطهی صفر فاصله بگیرد، برمیگردم. (یقین ندارم، ولی) گمان میکنم به چنین وضعیتی رسیدهام. خیلی خوشحالام؛ دستِکم برای این که در مورد خوابگرد، دیگر بدهکار خودم نیستم. میماند بدهکاری به خیلی از شمایان که آن هم آهسته آهسته!
این عکس را خیلی دوست دارم. عنوان عکس «زندگی»ست. به جای انبوهی حرفهای آنچنانی و اینچنینی، شما هم مثل من چند لحظهای نگاهش کنید: