خیلی کم پیش میآد، آنلاین چیزی بنویسم. الان دارم این کار رو میکنم. چون میترسم اگه قطع کنم، دیگه نتونم کانکت بشم. عصبانیام. چند روزیه که یا نمیتونم آنلاین بشم، یا اگه هستم، سرعت، اونقدر پایینه که حتا ایمیلهام رو هم به زور چک میکنم. از اشتراک البرز استفاده میکنم، چون از همه ارزونتره. نمیدونم این چند روز چه اتفاقی افتاده که این قدر مشکل پیدا کرده. امکان وبگردی ندارم. مثل قبل نمیتونم اینجا رو هم بهروز کنم. پیدا کردن دو تا لینک، خودش حاصل کلی وبگردی و حوصله و مطالعه است. اونایی که واسه ADSL به من تبریک میگفتن، بدونن که هیچ خبری از ازش نیست که نیست. ADSL بخوره توی سرم، دریغ از یک کارت اینترنت چند ساعته. اوضاع که اینجوریه، [همین الان دوباره DC شدم! بقیه رو آفلاین مینویسم و اگه تونستم آنلاین بشم، خواهید خوند. یه نگاه به ساعت انتشار بندازین!] آره، اوضاع که اینجوری باشه دیگه چه حوصلهای میمونه برای یادداشت نوشتن؟ متاسفانه من نه مثل برخی دوستان محل کار خاصی دارم که از اشتراک رایگان و پرسرعتش استفاده کنم، نه مثل بعضیهای دیگه با شبکهها ارتباط دارم که بتونم اشتراک رفاقتی و… بگیرم. حقیقتش بیش از این هم نمیتونم پول بدم واسه کارتهای مختلف. بهجز کارت، پول تلفن همینجوریش داره خدا تومن میآد. شاید آدم خودخواهی باشم، ولی شما قضاوت کنید که انصافا «خوابگرد» با این وضعیتی که داره و توش خودمرو کشته و بیرونش مردمرو، آیا باید با این وضعیت فلاکتبار اداره بشه؟ امشب میخواستم یه یادداشت بلندبالا بنویسم دربارهی یک موضوع سینمایی ـ سیاسی، ولی اونقدر کلافهام از این وضعیت که دیگه نمیتونم. گند بزنند به این خرابشده که هیچ غلط فرهنگی رو نمیشه توش درست انجام داد. اینم از حکایت وبلاگنویسی و وبلاگداری من در این روزها… کی بود میگفت میگفت من بهتره برم الاغچرونیم رو بکنم؟