«ادوارد سعید» از متفکران نخبهی قرن بیستم به شمار میآید. او استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا بود و بیش از بیست اثر در زمینههای مختلف نقد، اندیشه، هنر و ادبیات از خود به یادگار گذاشته است. از جمله آثار او میتوان به «شرقشناسی»، «جهان، منتقد، متن»، «فرهنگ و امپریالیسم» و «خارج از مکان (بی در کجا)» اشاره کرد. اندیشهی ادوارد سعید بیشتر رویکردی انتقادی داشت که این انتقاد حوزههای سیاست، حاکمیت، رمان و موسیقی را دربرمیگرفت. وی همچنین به موسیقی احاطه داشت و آثار و پژوهشهایی در زمینهی موسیقی و تاریخ منتشر کرده است. او در سوم مهر ماه سالجاری درگذشت. به همین مناسبت یکصد و ششمین نشست کتابماه ادبیات و فلسفه با عنوان ادوارد سعید، منتقدی بیهمتا سوم آبان ماه در خانهی کتاب برگزار شد. در این نشست علیاصغر بهرامی و اکبر افسری که برخی آثار سعید را ترجمه کردهاند، دربارهی این روشنفکر تاریخ معاصر سخن گفتند. گزیدهای از مباحث طرحشده در این نشست را میتوانید در ادامه بخوانید. [متـن کامـل گـزارش]
علیاصغر بهرامی
علیاصغر بهرامی که کتاب «بیدرکجا (out of place)» اثر ادوراد سعید را به فارسی برگردانده، در ابتدای این نشست گفت که این کتاب، زندگینامهی خودنوشت ادوارد سعید است که پس از آگاهیاش از ابتلا به بیماری سرطان نگاشته شده. بیدرکجا روایت غربت و دربهدری آدمی در عصر ماست؛ آدمی که ریشههایش را از کشتگاه اصلی او بیرون کشیدهاند و نقطهی دیگری کاشتهاند، به این امید که در کشتگاه تازه ببالد. این اثر روایت زندگیِ مردی مسیحیست که در اورشلیم زاده شد، در مصر درس خواند و در امریکا ساکن شد. اما حقیقتاً او به کجا تعلق دارد؟ سعید بیرحمانه در خود و اطرافیانش نقب زده تا در نهایت پاسخی برای این پرسش بیابد و در نهایت درمییابد «هیچ کجایی» و «همه جایی» است. این کتاب در حقیقت به تبیین جایگاه ادوارد سعید در عالم میپردازد.
بهرامی سپس به برخی وقایع زندگی سعید اشاره کرد و دربارهی جزئینگاری او گفت: سعید در ذکر جزئیات همانند هنرمندیست که چیزی را ترسیم میکند. به طور کلی او به جزئیات بسیاری میپردازد که همهی آنها در جهت شناخت پایگاه او در جهان است؛ چه جهان محدود خانواده، چه جهان وسیعتر مدرسه و دانشگاه و چه اجتماع. سعید در این اثر همه جا به تحلیل ریشههایی میپردازد که به شکل گرفتن شخصیت بعدی او انجامید. از جملهی این ریشهها میتوان به موسیقی، تئاتر، معلمان، همکلاسیها، مسئلهی از دست دادن فلسطین، آوارگان و واکنش دولت مصر به آوارگان اشاره کرد.
علیاصغر بهرامی دربارهی رفتن به فراسوی متن در آثار سعید نیز گفت: رفتن به فراسوی متن یعنی اینکه ما با کلمات حرکت کرده و به یک واقعیت مجازی وارد میشویم. سعید در کتاب بیدرکجا نشان میدهد که چگونه خصوصاً با ادبیات یونانی این کار را انجام میداد. سعید از متن عبور میکند اما یک واقعیت مجازی ورای آن برای خود ایجاد میکند. اما در دورن ذهن خود این قابلیت را دارد که از درون یک واقعیت مجازی، یک واقعیت مجازی دیگری بگوید.
اکبر افسری
پس از آن اکبر افسری با بیان اینکه یکی از مهمترین آثار ادوارد سعید، «شرقشناسی»ست که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، گفت: این اثر یکی از آثار اساسیِ بنیادین نظریههای دوران پس از استعمار شناخته میشود. حتماً لازم بود که این کلمه بیان شود. امروزه در دانشنامههای نظریههای انتقادی، مدخلی به نام شرقشناسی وجود دارد، اما این مدخل مربوط به شرقشناسان جهان نیست و منحصراً مربوط به ادوارد سعید است. چنین تأثیری در دنیای غرب توسط یک شرقی بسیار چشمگیر است. در دایرهالمعارفهای نقد ادبی وقتی از شرقشناسی صحبت میشود، یکی از معانیاش شرقشناسیای است که توسط ادوارد سعید مطرح شده است، چون این نگرش به دنیای شرقی، نگرشی بسیار تازه و دگرگونکننده بود و به نوعی طرز تفکر اروپائیان و امریکاییان را نسبت به دنیای شرق عوض کرد. این کتاب اگرچه توسط ناشران نیویورکی برای چاپ تأیید نشد اما در مدت کوتاهی به ۲۶ زبان دنیا ترجمه شد.
افسری سپس با اشاره به این که سعید خود را منتقدی عرفی و دنیوی میداند، در توضیح مفهوم منتقد عرفی گفت: او نقد را به صورت عرفی پیشنهاد میکند و منظور از آن نقدیست که مایهی بهرهوری بیشتر از زندگی، مخالفت با هر نوع استبداد فکری و باعث ارتقای معرفتی دور از تحکم که موجب پیشبرد هدفهای آزادیخواهانهی انسان شود. مقصود از منتقد دنیوی، منتقدیست که زمینههای تاریخی، جامعهشناختی و اجتماعی برایش بسیار مهم است.
اکبر افسری که کتاب «فرهنگ و امپریالیسم» سعید را به فارسی برگردانده، دربارهی این اثر گفت: فرهنگ و امپریالیسم به صورتهای مختلف ادامه و مکمل شرقشناسی است. البته این کتاب در زمینهی نشان دادن تفاوت میان استعمار فرانسه در الجزایر و بریتانیا در هند، ضعفهایی دارد، اما نقطهی قوت فوقالعادهی این اثر در نقد ادبی آن است. سعید در این اثر نشان میدهد رمانها، سفرنامهها و انبوهی از اشکال ادبی و حتا نقاشی، در حال نشان دادن نظام امپریالیستی به صورت طبیعی با ارائهی تجربههای مشترک و درخشانیست که توسط هنرمندان تراز اول اروپا ارائه میشود و آنها بهطرز بسیار طبیعی، اطاعت مردم کهتر و به اصطلاح انسانهای درجهی دوم را از امپریالیسم نشان میدهند. یعنی ادوارد سعید ضمن نقد این امر، قدرت هنرمندان غربی را در بازنمود بعضی از امور که حقیقی نیستند، ستایش میکند.
یکی از وظایف تحلیل ادبی، شفاف ساختن مکانهاست و همین امر رمان را با زمینهی گستردهی تاریخی مرتبط میکند. این رابطه برخلاف نظر صاحبنظران نقد نو، داستان را پیچیدهتر و دلپذیرتر میکند. اصول نگریستن به داستان برخلاف نظر این منتقدان، تنها به جستجوی قهرمانان عجیب و غریب رفتن یا یافتن استعارهها، نقیضهپردازیها و … نیست، هر چند که در جای خود هر منتقدی باید از این امور مهم غافل نباشد اما تنها به این جلوههای از پیش تعیین شده، توجه کردن، نوعی اطاعت از دستور است. ادوارد سعید در فرهنگ و امپریالیسم ، آثار کامو، کنراد، جین آستین، ییتس و جویس و نیز اپرای معروف وردی آیدا را با توجه به جغرافیای آنها وارتباط با گسترهی تاریخ به ویژه تاریخ استعماری و امپراتوری اروپایی، مورد بررسی قرار میدهد. پژوهشی که در تاریخ نقد ادبی نمونههای مشابه آن را کمتر میتوان یافت.
اکبر افسری سپس به جنبهی موسیقیدان شخصیت سعید پرداخت و گفت: سعید همواره به عنوان یک پیانیست مجرب و یک هوادار دراز مدت موسیقی کلاسیک شمرده شده است. او بیمی ندارد که بگوید از موسیقی جاز و موسیقی سرخپوستی لذتی نمیبرد. ادوارد سعید نمیتواند ابهت اجرا و رهبری موسیقی کلاسیک را فراموش نماید. در زمینهی مخالفت با مدرنیسم ادوارد سعید و لوکاچ به هم شباهت دارند. او در اثری با عنوان «حاشیهپردازیهایی دربارهی موسیقی» مقالات و سخنرانیهایی را که در مدت یک ماه در دانشگاه کلمبیا در کنفرانس رنه ولک ایراد کرده، گرد آورده است. در این اثر آنچه دربارهی موسیقی برای ادوارد سعید جالب بوده، ذکر شده است. سعید در این اثر سعی کرده به جای آنکه به صورت انتزاعی از موسیقی سخن بگوید با توجه به تجربیات خود از آگاهیهای موسیقایی، مسائلی را مشخص کند.
افسری همچنین دربارهی رابطهی رمان با امپریالیسم گفت: ادوارد سعید معتقد است بعضی از رمانها در جریان حرکتی امپریالیستی نوشته شدهاند. البته سعید نویسندگان را متهم نمیکند که تعمداً چنین حرکتی میکنند. بلکه او این امر را متأثر از اوضاع زمانه میداند که رماننویسانی چون دیکنز، کیپلینگ، آستین، کامو و … در این مسیر گام نهادهاند. او معتقد است بعضی اوقات استعمار به این نویسندگان کمک میکند که آثارشان بهتر منتشر شود و بعضی مواقع آنها به طرفداری صریح از این وضعیت میپردازند.
بخش پایانی سخنان افسری به تأثیر ویکو و ابنخلدون بر آراء ادوارد سعید مربوط میشد او دربارهی تأثیر سیرایت میلز در اندیشههای سعید نیز گفت: ادوارد سعید در بسیاری از ملاحظات خود به آراء سیرایت میلز توجه دارد. او در کتاب «فراتر از واپسین آسمان» میگوید: قصدم این نیست که از فلسطین امری سیاسی بسازم و تنها شعارهای تو خالی بدهم. بلکه به شیوهی استادم رایت میلز، هم فرد را در نظر میگیرم و هم منطقه و جامعه را. فرد را از این حیث در نظر میگیرم که یک نفر است با علائق خاص خود و در نتیجه او را در برابر جامعه قرار میدهم و آنها را با هم ادغام میکنم.