خوابگرد

جزییات مراسم پکا به روایت محمدحسن شهسواری

محمدحسن شهسواری، شبی که از مراسم پکا برگشت، گفت گزارشی را از مراسم می‌نویسد برای پنجره‌ی پشتی‌اش. با این همه گرفتاری که بدتر از من دارد، خوشحال شدم و منتظر ماندم. چند روز گذشت تا بالاخره فرصت کرد و نوشت. من برایش سردبیری نمی‌کنم، ولی به عنوان مشورت گفتم که وقتش گذشته، بهتر است بی‌خیال شود. گفت بخوانش، بعد بگو. خواندم. آن‌قدر جذاب و گیرا بود که حتا دیگر به خودش هم چیزی نگفتم و گزارشش را گذاشتم توی پنجره‌پشتی. با تجربه‌ای که از گزارش‌نویسی ویژه‌ی وبلاگ در مورد جشن کتاب ماه ادبیات  فلسفه من داشتم و حالا هم این گزارش مشتی، به‌نظرم بهتر است از خودمان وعده بگیریم، در مورد موارد این‌چنینی، حتما این کار را ادامه بدهیم. داوری پکا تمام شد رفت پی کارش و مانده حرف و حدیث‌های پیرامونی آن، اما در میان همه‌ی این یادداشت‌ها، جای این گزارش واقعا خالی بود که حالا هرچند با کمی تاخیر، سر جایش نشست. عنوانش هست: «یک مراسم ادبی در هوای آزاد». بسـم‌الله!