تا چندسال پیش فکر میکردم فقط مردم عامی هستند که میانهی چندانی با ادبیات داستانی ندارند و حرجی هم بر آنها نیست. روزی، در اولین جلسهی آموزش فیلمنامهنویسی یک موسسه، از هنرجویان جوان بهعنوان طرح موضوع پرسیدم که تک تک بگویند آخرین داستانی که خواندهاند چیست؟ این دختر و پسرها آمده بودند که فیلمنامهنویس بشوند و از همه قشر اجتماعی هم بودند، اما شاید شما هم باور نکنید که از میان نزدیک به یکصد نفر، کمتر از ده نفر توانستند اسم آخرین داستانی را که خوانده بودند نام ببرند! همانجا بود که تصمیم گرفتم تمام طرح درسی را که آماده کرده بودم، دور بریزم و تمام جلسات را اختصاص بدهم برای آشنایی آنها با ادبیات داستانی و چه مصیبتی بود این کار!
القصه؛ همهی ما کم و بیش با میزان علاقهمندی ایرانیها به مطالعهی ادبیات داستانی آشنا هستیم اما شما شاید با آماری نسبتا دقیق دراینباره برخورد نکرده باشید. مثلا ندانید که ۵۳درصد دانشجویان ایرانی، خواندن رمان را به خواندن داستان کوتاه ترجیح میدهند، یا این که ۴۹درصد آنها آثار خارجی را به آثار ایرانی ترجیح میدهند و تنها ۳۳درصدشان به آثار ایرانی توجه بیشتری دارند. یا شاید ندانید که آثار میلان کوندرا هیچ جایگاهی در میان آثار محبوب دانشجویان پسر ایرانی ندارد، اما خود میلان کوندرا چهارمین نویسندهی خارجی محبوبِ آنهاست، یا از این جالبتر این که رمان بامداد خمار محبوبترین رمان دانشجویان ایرانیست اما محبوبترین نویسندهی ایرانی صادق هدایت است!
خدا رحمت کند قلمچرخان پنجرهی پشتی را که همت کرد و طی پژوهشی سنگین توانست دستِکم، آماری نسبتا جامع از نوع و میزان علاقهمندی دانشجویان نسبت به ادبیات داستانی فراهم آورد. فشردهای از نتایج این پژوهش را که شامل ۱۲ جدول آماری و یادداشتی بهعنوان مقدمه است، در پنجرهی پشتی منتشر کردیم. اگر میخواهید آشنایی بیشتری با این آمار و اطلاعات پیدا کنید، بسـمالله!