بعد از قصهی پشت درکه آن را از مجموعهی احتمال پرسه و شوخی انتخاب کردمو در این جا آوردم، تصمیم گرفتم قصهی مسابقهرا هم برای کسانی که نخواندهاند بیاورم. منتظر زمانی مناسب بودم که دیدم شهرنوش پارسیپور در یادداشتی کوتاهمروری کرده بر داستانهای این مجموعه. بعد هم رضا قاسمی که دواترا هم میچرخاند پیشنهاد کرد قصهی مسابقهرا برایش بفرستم و من به خاطر این که آدمهای بیشتری با قصههای این کتاب آشنا شوند ترجیح دادم که در دواتمنتشر شود. حالا اگر آن را نخواندهاید، این هم لینـک؛ بروید و بخوانید.