خوب شد دو جلد از رمان لکه های ته فنجان قهوه را خودم از ناشر گرفتم چون تا به حال در هیچ کتابفروشی آن را ندیده ام. به حسن محمودی می گویم یک جلد از مجموعه ی دومش را به من برساند، می گوید اگر تو نسخه ای پیدا کردی من ازت می خرم. به هرکس می گویم احتمال پرسه و شوخی را خوانده ای، می گوید گیر نیاورده ام و…
عجب اوضاعی ست! یعنی ناشران ما هنوز این اندازه فهیم نشده اند که حدس بزنند فلان کتاب را می شود در چاپ اولش با تیراژی بالاتر منتشر کرد؟ و به دردسرهای چاپ دومش با اوضاع فعلی ارشاد تن نداد، همچنان که یکی از همین کتاب ها که گفتم برای چاپ دومش دچار مشکل شده؟!
مسعود نجابتی از گرافیست های باسواد این مملکت است که به عنوان تازه ترین کارش دارد طرح جلد مجموعه آثار داستانی بزرگسال نشر افق را پشت سر هم کار می کند. روشی را که انتخاب کرده اسمش هست تایپوگرافی که یک جور تصویر سازی ست. هر چیزی که هست باشد، مسیله این است که ایشان والبته نشرافق با این جور طراحی جلد حال همه ی نویسندگان آثار را گرفته همچنان که حال هر خواننده ای را. بدبختی این جاست که چون این آثار را به صورت سری درمی آورد، توی رودرواسی خودشان هم مانده اند…کاش نجابتی نانش را از جای دیگری در می آورد ودست از سر افق برمی داشت یا افق دست از سر او!