و آنچه از پشت صحنهی کتابهای او نمیدانید
امروز پستی در کانال خوابگرد منتشر کردم دربارهی کتابهایی که از دونالد ترامپ در ایران ترجمه و منتشر شده است. کتابهایی از دستهی کتابهای چگونه پولدار شویم. کتابهایی که اگر خوانندگانش را پولدار نکند، ناشرانِ این قبیل آثار را به پولهای خوب میرساند. دوستی پیام داد که «اولین کسانی که در ایران با ترامپ آشنا شدند کسانی بودند که به بازاریابی شبکهای و هرمی مشغولاند و کتابهایی که معرفی کردهاید جزو کتابهای اصلی آنهاست.» آقای احسان رضایی هم پیغام فرستاد که چند ماه پیش گزارشی مبسوط در این باره در هفتهنامهی «تماشاگران امروز» منتشر کرده است. از او خواستم متن گزارش را بفرستد تا بازنشر کنم تا به تصویر دقیقتری از این کتابها و جایگاهشان در بازار کتاب ایران برسیم.
اما در این میان، خوانندگان دیگری پرسیدند که این کتابها را خودِ ترامپ نوشته است؟ و شمار دیگری، جوگیرانه، از لزوم مطالعهی این آثار برای آموختن راه موفقیت سخن راندند. در پاسخ به این پرسش و در واکنش به این احساس تبدار، میتوان به سراغ یکی از سایهنویسان (نویسندهی پشت پرده یا همان Ghost Writer) دونالد ترامپ رفت که نیویورکر در جولای ۲۰۱۶ گزارشی از افشاگری او را منتشر کرد. یادداشتی است بسیار مفصل و در عین حال آکنده از اطلاعات و جزئیات جذاب. اگر کسی همت کند آن را به فارسی برگرداند و برایم بفرستد، متن کامل آن را در همین جا منتشر میکنم تا دور هم بیشتر خوش باشیم و از رئیس جمهور شدن دونالد ترامپ عمیقتر لذت ببریم! تونی شوارتز، سایهنویس یکی از کتابهای پرفروش دونالد ترامپ، گفته که احساس میکند شبیه خالق فرانکشتاین شده و از آن چه خلق کرده پشیمان است. چکیدهای از روایت افشاگرانهی شوارتز در نیویورکر به این قرار است:
“روزی که دونالد ترامپ خودش را کاندیدا کرد واقعاً وحشتزده شدم، چون دیدم به راحتی دربارهی نوشتن آن کتاب دروغ میگوید و فکر کردم چقدر راحت دروغ میگوید. اما همان موقع چیزی نگفتم چون پول خوبی از کتاب به دست آورده بودم.” بعداً که کمپین ترامپ پیش میرود، شوارتز مصاحبه و اعلام میکند که تصویر این بیزنسمن موفق را من برای او ترسیم کردم و در واقع یک خوک را بزک دوزک کردم. هرچه در این کتاب آمده همانی نیست که در واقعیت اتفاق افتاده است.
شوارتز دربارهی داستانِ آشناییاش با دونالد ترامپ هم میگوید که او میخواست مستأجران یکی از مجتمعهای مسکونی خودش را بیرون کند و چون قانوناً اجازهی این کار را نداشت، بیخانمانها را در آنجا اسکان میدهد تا مستأجران خودشان بروند. در نهایت ترامپ نقشهاش با شکست مواجه میشود، ولی شوارتز مقالهای در این باره مینویسد و بر خلافِ انتظار، ترامپ از مقاله خوشش میآید. “تعجب کردم از شخصیتش، چون ظاهراً تمام چیزی که میخواست این بود که توجه عموم به او جلب شود و به عنوان آدمی گردنکلفت و زورگو شناخته شود.”
بار دیگر شوارتز نزد دونالد ترامپ میرود تا برای مجلهی پلیبوی از او مصاحبه بگیرد. “ترامپ جواب سؤالها را درست نمیداد و دائم میگفت من وقت ندارم و از جواب دادن طفره میرفت. در نهایت گفت که دارم کتاب زندگینامهام را مینویسم. من هم به شوخی گفتم که یعنی هنوز زندگینامه ننوشتهای؟ او هم گفت راست میگی! بعد من گفتم اگر جای تو بودم اسم کتاب را میگذاشتم «هنر معامله» و ترامپ گفت اسم خوبی است، حاضری برایم بنویسی؟»
اما این همهی ماجرا نبوده است. دونالد ترامپ در مصاحبههای مربوط به تألیف کتاب هیچگاه درست و حسابی جواب نمیدهد و شوارتز بعد از دو سه جلسه میبیند که انگار ترامپ نه علاقهای به مصاحبه و جواب دادن دارد، نه اصلاً تمرکزی برای این کار. عاقبت شوارتز پیشنهاد میدهد که با این اوضاع خودش به دفتر کار ترامپ برود و مکالمات روزمرهاش راگوش کند. ترامپ هم موافقت میکند. در ضمنِ همین مکالمات بوده است که شوارتز به دروغگویی دونالد ترامپ پی میبرد و این که “خودش هم باورش میشد که دروغی که دارد میگوید، در آن لحظه واقعیت دارد.” و یا متوجه میشود که “خیلی از سرمایهگذاریهای اشتباهی او را پدرش برای او رفع و رجوع میکرد. او خودش هنر معامله نداشت، بلکه هر بار پول پدرش نجاتش میداد.”
شوارتز دربارهی خودش هم اعتراف میکند که “من از خانوادهای مرفه و روشنفکر بودم، اما خانواده به صراحت از من میخواستند که روی پای خودم بایستم. در آن زمان زنم هم باردار بود و به زحمت میتوانستم از پس اجارهی آپارتمانمان در منهتن بربیایم. برای همین پذیرفتم.”
تونی شوارتز، در پایان، دانلود ترامپ را اینگونه قضاوت میکند: برای ترامپ هیچ کس اهمیت ندارد. او هیچ دوستی ندارد. با آدمها فقط تا زمانی خوب تا میکند که برایش استفاده داشته باشند. مردمی که به او رأی بدهند، در آینده خواهند فهمید که دونالد ترامپ غیر از پول و قدرت هیچ چیز دیگری نمیشناسد.
***
و اما آنچه در ادامه میخوانید، مطلبی است که حدود شش ماه پیش در شمارهی ۹۸ هفتهنامهی «تماشاگران امروز» (۴ اردیبهشت ۱۳۹۵) منتشر شد. حالا، بعد از به ریاستجمهوری رسیدن او، باید دید وضع انتشار کتابهای دونالد ترامپ در کشورمان به کجا میرسد و قرار است چه مقدار پولساز باشد!
حضور پنجسالهی دونالد ترامپ در بازار کتاب ایران
احسان رضایی: انتخابات ریاستجمهوری آینده آمریکا، برای ما بیشتر به خاطر مواضع سیاسی کاندیداهای آن در قبال برجام جالب توجه است. اما این انتخابات نکات دیگری هم دارد و سرشار از اتفاقات عجیب و غریب است. یکیاش این که از دونالد ترامپ، تندروترین کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا، پیش از این کتابهایی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
پیش از این، از رؤسای جمهور سابق و فعلی آمریکا، کتابهای خاطرات متعددی به فارسی برگردانده شده بود. از دیگر کاندیدای انتخابات سال بعد آمریکا، یعنی هیلاری کلینتون، هم دو کتاب خاطرات (یکی با عنوان «دعوت به کاخ سفید» شامل خاطرات دوران بانوی اولی او، دیگری «گزینههای سخت» شامل خاطرات دوران وزارت خارجهاش) به فارسی ترجمه شده بود. اما این که از یک سیاستمدار جنجالی ایالات متحده، که به مواضع تند و جنجالی شهرت دارد، در این جا کتاب راهنمای سبک زندگی منتشر شود، در نوع خودش پدیدهای به حساب میآید.
دونالد جی ترامپ، قبل از ورود به میدان سیاست، میلیاردری است که ثروتش را از طریق سرمایهگذاری در پروژههای ساختمانسازی پر سروصدایی به دست آورده و چندین بار از سوی وزارت دادگستری به نقض «قانون مسکن منصفانه» متهم شده است. شرکت او ظرف دو دهه به یک برند معتبر در صنعت ساختمانسازی تبدیل شده و در حال حاضر درآمد اصلیاش از اجارهی برندش به برجهایی است که توسط دیگران ساخته میشود. این موفقیت در کسب و کار به ناشرها انگیزهای داد تا از او کتابهایی در زمینه موفقیت مالی و تجاری بگیرند. آنطور که در سایت شخصی خود ترامپ آمده، او ۱۶ عنوان کتاب دارد که اغلب آنها در همین حوزه است. حالا نکته اینجاست که از این ۱۶عنوان، پنج عنوان به فارسی برگردانده شده است.
اولین بار سال ۸۹ بود که کتابی از این کاندیدای جنجالی انتخابات آمریکا در بازار کتاب ما منتشر شد. کتاب «دو مرد با یک پیام: چرا میخواهیم شما ثروتمند باشید؟» تألیف مشترک ترامپ و رابرت کیوساکی است. قبل از این کتاب، «پدر پولدار پدر بیپول» رابرت کیوساکی حسابی فروخته بود و طبیعتاً ناشرها سراغ کتابهای دیگر این نویسنده رفته بودند و این طوری پای ترامپ به بازار کتاب ما باز شد.
این کتاب به عنوان یکی از نسخههای پولدار شدن آسان چنان شهرتی دارد که علیرغم حجم ۵۰۰ صفحهایش تا به حال سه بار به فارسی ترجمه شده و یک ترجمهاش سه نوبت چاپ دارد (انتشارات طاهریان، چاپ اول ۸۹، چاپ دوم ۹۱، چاپ سوم ۹۲ – انتشارات آیینه دانش، ۹۱ – انتشارات نسل نواندیش، ۹۴).
چهار عنوان کتاب دیگری که از ترامپ به فارسی ترجمه شده از این قرار است: «بزرگ فکر کن» (انتشارات فریور، چاپ اول ۸۹، چاپ دوم ۹۱)، «ترامپ: ۱۰۱ راه موفقیت» (انتشارات سیته، چاپ اول ۸۹، چاپ دوم ۹۳)، «چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید؟» (انتشارات نسل نواندیش، ۹۰) و ترجمه دیگر همان کتاب با عنوان «چگونه در زندگی برنده شوید؟» (انتشارات فرهنگ صبا، ۹۲)، «مثل یک قهرمان فکر کن» (نشر ارسطو، ۹۳ و نشر ریواس، ۹۴). به علاوه کتاب «چه کسی لیموناد را اختراع کرد؟ – دید مثبت» (انتشارات نسل نواندیش، چاپ اول ۸۶ و چاپ دوم ۸۸) هم هست که مقدمهای از ترامپ دارد.
ترامپ در کتابهایش معمولاً با دعوت به پولدار شدن شروع میکند. مثلاً شروع کتاب «چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید؟» این طوری است: «در دنیایی که بیش از شش میلیارد جمعیت دارد، فقط ۵۸۷ بیلیونر وجود دارد. این یک باشگاه بسیار اختصاصی است. آیا دوست دارید به ما بپیوندید؟» و بعد از این جملات انگیزاننده، ترامپ به دستهبندی مسائل و ارائهی راه حل برای آنها از دید یک ثروتمند میپردازد.
مثلا در کتاب «چرا میخواهیم شما ثروتمند باشید؟»، در ابتدا رویکردهای مختلف به سرمایه گذاری طرح و نقد شده است. بعد به پیشینهی هر کسی (اینکه از پدر/مادر/مدرسه/دانشگاه چی یاد گرفتهایم) میپردازد و از آنها کلیدهایی برای تفکر اقتصادی بیرون کشیده میشود. بعد پیشنهادهایی برای افزایش سرمایه (که از جمله این پیشنهادها، یکی هم «بازاریابی شبکهای» یا هرمی است) به دست میدهد و در فصلی با عنوان «اگر شما جای من بودید، چه کار میکردید؟» به مشاورهی گروههای خاص (دانشجوها، افراد با سرمایهی کم، کسانی که در دورهی انفجار جمعیتی به دنیا آمدهاند و…) میپردازد.
توصیههای ترامپ معمولاً کلی است (بهخصوص وقتی آنها را، در همین کتاب اخیر، با توصیههای رابرت کیوساکی مقایسه کنیم که همراه با عدد و جدول و نمودار است.) ترامپ بیشتر توصیه به گرفتن وکیل در معاملات دارد، دفتر کار پرزرق و برق را میپسندد (او میگوید «اگر دفتر کار خود را در محلهای ارزانتر بخرید، سریعترین راه را برای نابودی تجارت خودتان انتخاب کردهاید»)، بر اهمیت جزئیات تاکید بسیار دارد و بر حفظ و مراقبت از ریال به ریال پولها، حتا به قیمتِ برچسبِ خسیسی خوردن، تأکید دارد.
با این حال در میان همین توصیههای کلی هم اگر خوب بگردیم، باز خطوط کلی فکری این مرد جنجالی پیداست. مثلاً در مقدمهی «چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید؟» میخوانیم: «بیلیونرها به فرصتها یا موانع اهمیت نمیدهند. ما به معقول بودن، به اینکه مردم چه فکر میکنند، چه چیزی متعارف است و یا چه چیزی انتظار میرود، فکر نمیکنیم. ما پیرو شهود و بینش خود هستیم و اهمیتی نمیدهیم که دیگران آن را ابلهانه یا احمقانه تصور کنند.»
به هر حال اینکه ترامپ کتاب موفقیت در کسب و کار بنویسد، با توجه به روحیهی خاص ترامپ که علاقه به نمایش خود به هر شکل ممکن دارد، چندان عجیب نیست. (او قبلاً در فیلمهای «تنها در خانه ۲»، «وال استریت: پول هرگز نمیخوابد» هم بازی کرده و نقش کاریکاتوریِ خودش را ارائه داده است.) اما اینکه نسخههای ترامپ برای ثروتمند شدن به کار خوانندهی ایرانی بخورد، سؤالی است که برای جواب دادن به آن باید تأمل بیشتری کرد.
بازنشر مطالب خوابگرد فقط با لینک به منبع آزاد است. هرچند راه دزدی هم بازِ باز است!