حبیب حسینیفرد: در تاریخ نشر کتاب، همیشه این یک معما بوده که آیا پرفروشها بهراستی خوانده هم شدهاند یا بیشتر زینت قفسههای کتابخانهها شدهاند و مایهای برای فخرفروشی و پزدادن فرهنگی که بعله، من هم این کتاب (یا این همه کتاب) را خواندهام.
در سالهای آتی اگر ایبوک کم و بیش عرصه را از کتاب چاپی بگیرد و آمازون و اقتدار آن در بازار، بیش از پیش بر جهان کتاب هم مسلط شود، دستکم از دو جهت شاید حسن باشد: شفافیت در خواندهشدنِ واقعی کتابهای خریدهشده و بستهشدن راه فخرفروشی و پز دادن.
از اول ماه جاری میلادی (جولای)، آمازون پرداخت به نویسندگان کتابها را بر اساس صفحاتی که از کتاب آنها خوانده شده انجام میدهد. البته این سیستم ابتدا بر کتابهای قرض گرفته شده روی دستگاههای کتابخوانِ خود آمازون (کیندل) و در مورد نویسندگانی اعمال میشود که خودْ ناشر کتابشان هستند.
آمازون البته صرفاً صفحات خواندهشده را مبنا قرار نمیدهد، بلکه مدت زمانی که خواننده در هر صفحه صرف کرده نیز ملاک قرار میگیرد. به عبارت دیگر، تورق سطحیِ کتاب به منزلهی خواندن آن حساب نمیشود که نتیجهاش صرفاً این نیست که پولی به نویسنده تعلق نمیگیرد، بلکه لاف و گزاف احتمالی خوانندگان در مورد خواندن این یا آن کتاب که روزی در سیستم آمازون قرض گرفته یا خریدهاند با یک رجوع ساده به آرشیو آمازون برملا میشود. آیا روزگار لافزدن در عرصه کتابخوانی رو به پایان است؟
پ.ن
دیجیتالشدن کتاب فواید بسیاری دارد، ولی با انحصار شرکتهایی مانند آمازون در این عرصه، جنبهی تجاری کتاب در حال غلبه کردنِ بیش از پیش بر جنبهی فرهنگی آن است. همین حالا هم آمازون و همسنخها با تمرکز بر زمانی که خواننده در یک صفحه صرف میکند یا جاهایی را که علامت میزند، سعی میکنند علائق پنهان و آشکار او را بشناسند، که هم ناقض حریم خصوصی او ست و هم با اتکا به این دادهها دوباره محصولات مشابه را مستقیم و غیرمستقیم، چپ و راست در برابر او میگذارند تا به خرید تشویق شود. آمازون جاهایی از کتابها را هم که مورد علاقهی بیش از سه خواننده واقع شده باشد، بدون اطلاع آنها برمیگیرد و از آن دستمایهی تبلیغی میسازد. سوداگریِ متکی بر دیجیتالیسم، زیان و ضررش هم کم نیست.