حبیب حسینیفرد: از سال ۱۹۸۹ دو گروه از زبانشناسان کرهی شمالی و کرهی جنوبی دستاندرکار تهیهی یک فرهنگ واژگان زبان کرهای هستند. کار به دو دلیل تا کنون به پایان نرسیده، بهرغم آنکه ۳۰۰هزار واژه جمعآوری شده است.
یک دلیل، تنشهای سیاسی گاه و بیگاه میان دو کشور است که دیدار دو گروه زبانشناس را با مشکل مواجه میکند. دیگری هم به تأثیرات جدایی بر زبان کرهای برمیگردد. تأثیر این جدایی و خلق واژهها و اصطلاحات غیرمشترک در دو سوی مرز به حدی است که از ۳۰۰ هزار واژهی گردآوریشده، یکسوم آن در این سو و آن سوی مرز قابل فهم نیست و باید برای بخش دیگر توضیحات معنایی و ریشهای بیشتری در فرهنگنامه ارائه شود.
کرهی جنوبی تا ۲۰ سال پیش نظامی سیاسی مبتنی بر دیکتاتوری و استبداد داشته و مدل سرمایهدارانهی کره شمالی نامیده میشد، ولی به هر صورت پویایی صنعتی و اقتصادی پرشتاب آن و تعاملات بازترش با جهان سبب شده که زبان هم در این قسمت از غنا و پویش بیشتری در قیاس با شمال برخوردار باشد. طبیعی است که تعداد فراوانتر رسانهها و کتابها و آشنایی بیشتر و گستردهتر با زبانهای خارجی هم در غنا و داد و ستد زبان کرهای در بخش جنوبی تأثیری چشمگیر داشته است. به عبارتی، بخش عمدهی واژههای غیرمشترک به کرهی جنوبی تعلق دارد و باید برای کرهی شمالیها توضیح داده شود. مطالعهای در این زمینه در مورد غنای زبان عربی در بخشهای جنوبی و شمالی یمن، که سی سالی از هم جدا بودند، یا حتی در غزه و ساحل غربی یا در بخشهای سهگانه عراق یا همهی کشورهای منطقه که به این یا آن اندازه مشمول واگرایی هستند هم شاید نتیجهای حدوداً مشابه داشته باشد.
این پدیده در جریان جدایی آلمان هم رخ داده است. در این کشور از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۴۵ فرهنگ (درستنویسی واژگان) دودن (DUDEN) معیار و مبنا بود که هر چند سال یکبار با واژگان و اصطلاحات جدیدی که به زبان آلمانی راه مییافتند منتشر میشد. سال ۱۹۴۲ آخرین دودن مربوط به کل آلمان (چاپ دوازدهم) منتشر شد. بعد از جدایی ناشی از شکست نظام هیتلری، که به شکلگیری دو نظام آلمان غربی و آلمان شرقی انجامید، هر بخشی برای خود دودنِ جداگانه داشت. بستگی نظام آلمان شرقی ابداً به شدّت و حدّت کرهی شمالی نبود، ولی هر چاپ جدید دودن، که در فاصلهای سه تا چهارساله به بازار میآمد، در آلمان غربی واژههای جدید بیشتری را شامل میشد تا دودن آلمان شرقی. بهخصوص در آلمان غربی در اینکه واژههای مصطلح در میان جوانان را سریعاً وارد فرهنگ زبان کنند کمتر محافظهکارانه عمل میکردند. با این همه، دودنِ آلمان شرقی هم در اینکه کل واژگان جدید در هر دو بخش آلمان و نیز در اتریش و سوئیس هم به دودن شرقی راه یابد حساسیت بالایی داشتند که دیدار و مشاورهی زبانشناسان آلمان شرقی و بخشهای دیگر آلمانیزبان اروپا را ایجاب میکرد.
با این همه، برخی ملاحظات سیاسی در اعتنا یا بیاعتنایی به واژههای جدید عمل میکرد. مثلا در دودنِ هر دو بخش، تا بیست سال پس از جدایی هم اسمی از دو کشور جداگانه به نام آلمان نبود. در تعریف و توضیح برلین هم دودنِ هر دو بخش مشکل داشت. یک طرف برلین را پایتخت خود میدانست و بخش غربی را زیر سلطهی کشورهای غربی میدانست و طرف دیگر (آلمان غربی) برلین را به عنوان پایتخت آلمان شرقی به رسمیت نمیشناخت؛ وضعیتی که بیست سال دوام آورد و در فرهنگنامهی دودن هم منعکس بود. القصه، با فروپاشی دیوار برلین و وحدت دوبارهی آلمان، چاپ بیستم دودن در سال ۱۹۹۱ به صورت واحد منتشر شد.
اولین دودن در اواخر قرن نوزدهم ۲۷ هزار واژه را دربرمیگرفت. دودنِ چاپ بیست و هفتم، که این هفته انتشار یافت، ۱۴۵ هزار واژه دارد که نسبت به چاپ قبلی (۲۰۱۳) حاوی ۵ هزار واژه بیشتر است؛ واژههایی عمدتاً مربوط به جهان سایبر و دیجیتال و فناوری، مد، زبان محاوره و… و بیش از پیش هم از زبان انگلیسی.
انجمن زبان آلمانی، که از سال ۱۹۹۷ به راه افتاده، مهمترین و قویترین نهاد مخالف ورود واژههای انگلیسی به زبان آلمانی است. این انجمن خواهان معادلسازی سریع برای واژگان انگلیسی و عدم اقدام دودن برای واردکردن سریع این واژههای خارجی به فرهنگنامه است، مثلاً انجمن دلیلی نمیبیند که فیکنیوز یا پسترئالیتی، مادام که سفت و سخت در زبان آلمانی جا نیفتاده، به فرهنگ زبان راه یابد. استدلال دودن هم این است که اگر واژگان بعد از چند سال رواج نیافتند و منسوخ شدند، طبیعی است که از فرهنگنامه هم حذف میشوند.
القصه، زبان آلمانی بیش از پیش (گرچه نه در سطح زبان فارسی) با ورود واژههای انگلیسی روبهروست، ولی دستگاه صرف و نحوی آن برای گوارش این واژگان بهخوبی عمل میکند و اغلب این واژگان خارجی در این زبان صرف میشوند. طبیعی است که رواج زبان آلمانی در کشورهای پیشرفتهای مانند اتریش و سوئیس و همکاریها و تعاملات زبانشناسان سه کشور هم از دیگر مایههای غنای آن و گسترش امکانات واژهسازی است؛ امری که در مورد سه کشور ایران و افغانستاان و تاجیکستان وجود ندارد و زبان فارسی از این بابت هم ضرر میبیند.
پینوشت:
تحقیقات نشان میدهند که هر فرد باسواد دانشگاهرفته در آلمان بیش از ۴ تا ۱۰هزار واژهی آماده برای استفاده در ذهنش نیست. در محاورات روزمره فقط از ۴۰۰ تا ۸۰۰ واژه استفاده میشود و در عرصهی آنلاین به «برکت وجود» توئیتر و نظایر آن این رقم به ۲۰۰ واژه کاهش یافته است. آغاز فقر زبان؟