نازنین خلیلیپور: یکی از پرسشهایی که ممکن است ذهن فارسیزبانان را به خود مشغول کرده باشد، تفاوت میان ضمیر سومشخص «وی» و «او»ست. اغلب تصور میشود که ضمیر «وی» صورت کهنتری باشد و بهکاربردن آن رسمیتر؛ اما باید گفت هردو پیشینۀ کهنی دارند و یکی کهنتر از دیگری نیست.
درحقیقت، اگر به زمان عقبتری، مثلاً به دورۀ اوستایی و فارسی باستان، بازگردیم، نیای ایندو به ستاکِ ضمیریِ ava-/hāu- خواهد رسید. در دورۀ باستانِ زبانهای ایرانی، ضمایر بسته به نقش و جایگاهشان در جمله به هشت حالت صرف میشده و سه شمار (مفرد، مثنی و جمع) و سه جنس (مذکر، مؤنث و خنثی) داشتهاند؛ ازاینرو، برای مثال، ستاکِ ضمیریِ ava-/hāu- رویهم به پانزده شکلِ صرفی در متون اوستایی دیده میشود (Jackson, 1892: 123; cf. Kent, 1953: 68-69).
در دورۀ میانۀ زبانهای ایرانی، یعنی دورۀ فارسی میانه (پهلوی)، حالتهای هشتگانۀ باستان و شمار و جنس از میان رفتهاند، و تنها دو صورتِ ōy و awē باقی ماندهاند. گمان میرود که در اوایل دورۀ میانه، ōy برای حالت صریح و awē برای حالت غیرصریح به کار میرفته است و اولی در فارسی «او» و دومی «وی» شده است (آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۲: ۶۸، پانوشت ۱).
مثال برای حالت غیرصریح در دورۀ میانه:
u-š xwēš āfrīn kard, awē-z āfrīn kard
«او خود را آفرین کرد، وی را نیز آفرین کرد.» (کتیبۀ شاپور سکانشاه در تختجمشید، شمارۀ ۱، cf. Gignoux, 1972: 13; Nyberg, 1964: 126-127)
مثال برای حالت صریح در دورۀ میانه:
pas kē tigr ō ān cēdāg abganēd ōy dast nēw
«پس هرکه تیر بر آن چینه افکَنَد، او نیو دست است.» (تحریر پهلوی کتیبۀ شاپور در حاجیآباد، Nyberg, 1964: 122-123).
به بیانی سادهتر، ضمیر «وی» بازماندۀ صورتِ awē در فارسی میانه است و ضمیر «او» بازماندۀ صورتِ ōy.
در فارسی نو، هر دو ضمیر باقی ماندهاند، ولی تمایز دستوری ندارند؛ بااینهمه، آگاهان به این موضوعْ «او» را در حالت فاعلی یا در جایگاه فاعل بهکارمیبرند و «وی» را در حالتهای غیرفاعلی.
مثال برای حالت فاعلی در فارسی نو: «او به خانه آمد.»
مثال برای حالت غیرفاعلی درفارسی نو:
«گروهی وی را دیدند که به خانه میرفت.» / «پلیس مدارک و اسناد را به وی تحویل داد.» / «از وی پرسیدم.»
بااینحال، ازآنجایی که فارسی نو لزوماً از قواعد دستوری فارسی میانه پیروی نمیکند، بهکاربردن ایندو به جای همدیگر غلط نیست و چه بسا شواهد فراوانی نیز وجود داشته باشد؛ بنابراین، نگارنده در پی تجویز قاعدهای دربارۀ این دو ضمیر نیست و در این یادداشتِ کوتاه صرفاً پیشینۀ آنها را یادآوری کرده است.
منابع
آموزگار، ژاله و احمد تفضلی (۱۳۸۲). زبان پهلوی. تهران: انتشارات معین.
Gignoux, Ph. (1972). Glossaire des inscriptions Pehlevi et Parthes. CII. Suplementary Series. Vol. I. London.
Jackson, A. V. W. (1892). Avesta Grammar and Reader. Stuttgart: W. Kohlhammer.
Kent, R. G. (1953). Old Pedrsian. New Haven & Connecticut: American Oriental Society.
Nyberg, H. S. (1964). A Manual of Pahlavi. Wiesbaden: Otto Harrossowitz.
۷ نظر
خیلی خوب بود و استفاده کردیم. ممنون از نویسنده و آقای شکرالهی
خانم خلیلی عزیز از یادداشت خوبتان در خصوص پیشینه این دو ضمیر ممنونم.
اما به نظر می رسد در امروزه روز ما میان این دو فرق می گذاریم اگرچه می توان در بیشتر متن ها «او» را جایگزین «وی» کرد، اما گاهی برعکس آن جایز نیست. «وی» معمولا برای اشخاصی به کار می رود که مرتبه و جایگاهی بالاتر از گوینده دارند و «او» بیشتر در مقام صمیمت به کار گرفته می شود.
برای مثال: اگر در خصوص یک استاد یا سخنران صحبت می کنیم، (اگرچه می توانیم «او» خطابش کنیم، اما ترجیح می دهیم به جهت پست و مقام او را «وی» خطاب کنیم.)
«رییس دانشگاه در پیام خود به دانشجویان گفت… وی هم چینین افزود…»
اما در مقام صمیمت گوینده و مخاطب؛ استفاده از «وی» نه تنها جایز نیست بلکه برای مخاطب امروز خنده دار خواهد بود. به مثل:
«مینا آمد؛ او تنها آمده.»
اگر این جمله را دو دوست به هم بگویند و بخواهند به جای «او» از «وی» استفاده کنند، باید دلیل خوبی هم برای آن در متن وجود داشته باشد و الا چنین طرز گفتاری جای سوال خواهد داشت.
اگر این گفت و گو صمیمانه باشد استفاده از «وی» بیشتر
البته «وی» یک کاربرد دیگر هم پیدا کرده که در انیمیشن های دیرین دیرین است!
عالی بود.
با سلام تلفظ گونه های قدیمی هنوز در زبان کردی مورد استفاده دارد
بە نظر بندە موضوع بە کلی از جنس دیگری است.
در زبان پھلوی ھم بە سان لھجەی شمالی زبان کردی (کە زبان اکثریت قاطع کردھای سراسر جھان است) ھمەی نامھا یا اسمھا در دستور زبان سە حالت (case) دارند: صریح یا مستقیم، غیر صریح، و ندا. مثالھا را از زبان کردی می آورم تا در جزئیات زبان پھلوی دچار اشتباھات فاحش نشوم کە دستاویزی برای “ملا نقطی”ھا نشود.
در زبان کردی شمالی، نام یا اسم در حالت مستقیم ھیچ اضافەای قبول نمی کند، حتی اسمھا یا نامھا را در این حالت نمی توان جمع بست: احمد (Ehmed)، فرنگیس (Ferengîs)، کتاب (kitêb)، قلم (qelem). اما ھمین نامھا در حالت غیر مستقیم با نشانەی حالت غیرصریح در آخر اسم (کە در ضمن جنسیت دستوری آن را ھم تعیین می کند) مشخص می شود. ھمچنین در این حالت غیرصریح نامھا بە سان زبان فارسی امروزین می توانند با “ان” جمع بستە شوند: احمد (Ehmed) تبدیل می شود بە احمدی (Ehmedî)، فرنگیس (Ferengîs) تبدیل می شود بە فرنگیسە (Ferengîsê)، کتاب (kitêb) تبدیل می شود بە کتابە (kitêbê) و قلم (qelem) تبدیل می شود بە قلمی (qelemî).
در حالت ندا نامھای مفرد بە دو گونە مشخص می شوند کە نشانەی جنسیت دستوری آنھاست: پسرو (kurro)، مردو (mêro)، زنە (jinê)، دخترە (keçê). نظیر این در گویشھای محلی فارسی ھم دیدە می شود: پسرو، دخترو، چاقالو، … نامھای جمع اما بە دو صورت مشخص می شوند: در روش اول تنھا واژەی گەلی (gelî) بە اول اسم جمع اضافە می شود: ای روستاییان (gelî gundîyan)، ای جوانمردان (gelî ciwamêran)، ای دشمنان (gelî dijminan). اما در روش دوم پسوند “نو” (-no) بە آخر اسم اضافە می شود: روستایینو (gundîno)، جوانمردینو (ciwamêrno)، دشمنینو (dijminno).
ھمەی ضمایر شخصی نیز دو دستەاند، آنانکە در حالت صریح ھستند: از (بە معنای من) (ez)، تو (tu)، او (ew)، ام (em)، ھون (hûn)، او (ew). در زبان پھلوی این ضمایر کمابیش بە ھمین صورت بودەاند. بە عنوان نمونە در کتیبەی بیستون داریوش بزرگ کە ھمە جا با جملەی “منم داریوش” در خاطرھا ماندگار شدە است در حقیقت اینگونە آغز می شوم “ادم دارای وش”. این “ادم” ھمان است کە در کردی شمالی کنونی “ازم” گفتە می شود. ضمایر شخصی در حالت غیرصریح اینھا ھستند: من (min)، تە (te)، وی (مفرد مذکر) (wî)، وە (مفرد مونث) (wê)، مە (me)، ھەوە (hewe)، وان (wan).
با این مقدمەی طولانی خواستم بگویم کە در زبانھای پھلوی و کردی شمالی نمی توان چیزی شبیە این جملەی فارسی امروزین گفت: من او را می بینم. در کردی شمالی ضمیر “من” کە فاعل فعل متعدی در زمان مضارع است باید در حالت مستقیم باشد (یعنی از (ez)) و ضمیر “او” کە مفعول فعل متعدی در زمان مضارع است باید در حالت غیرمستقیم (یعنی وی (wî) اگر مذکر باشد و وە (wê) اگر مونث باشد). پس جملە این چنین خواھد بود: از وی/وە دبینم (Ez wî dibînim).
شاید شگفتزدە شوید کە چرا تمام مثالھا از زبان کردی است، در حالی کە محل بحث زبان فارسی امروزین است. دلیلش این است کە تمام این ریزەکاری ھای دستور زبانی کردی در زبان پھلوی وجود داشتە است کە بە مرور زمان از بین رفتە است، اما این از بین رفتن یک شبە نبودە و در آثار متقدم یا اولیەی زبان فارسی نوین یا آنچە بە زبان فارسی دری مشھور است گاھی اینجا و آنجا آثاری از آن تفاوتھای دستور زبانی دیدە می شود کە یک نمونە از آن ھمین وجود “او” و “وی” می باشد.
چرا زبان فارسی این ھمە تغییر کرد، بە گمان من ھمەاش بر می گردد بە یک مبحث زبانشناختی بە نام “ارگاتیویتە” (ergativity).
زبان پھلوی ھم مانند زبان کردی (بە خصوص کردی شمالی کە زبان اکثریت مطلق کردھا در سراسر جھان است) زبانی ارگاتیو بود. معنای این حرف این است کە در زبان پھلوی ھم بە سان کردی شمالی کنونی، تصریف فعلھای متعدی و لازم ھمانند فارسی کنونی نبودە است. دوستانی کە علاقەمند باشند می توانند در این زمینە مطالعە بفرمایند.
پاسخ دکتر اسماعیل سعادت، متخصص زبان و ادبیات پهلوی (فارسی میانه):
همانطور که خانم خلیلیپور هم نوشتهاند، تمایز حالتهای صرفیِ نام و ضمیر در اواسط عمر فارسی میانه (یعنی در همان دورۀ ساسانی) هم از میان رفته بوده است، یعنی مثلا “وی” و “اوی” احتمالاً مثل فارسی نو به جای هم به کار میرفتهاند و در اساس، در مورد بیشتر اشخاصِ ششگانه میان ضمایر شخصی تمایز صرفی وجود نداشته (یعنی میان حالت صریح و غیرصریح تفاوتی نبوده) و یا دستکم خط به ما اجازه نمیدهد تمایزها را بازبشناسیم.
ضمن آنکه بر خلاف آنچه دربارۀ کردی مرقوم فرمودهاند، صورت این ضمیرهای پهلوی ساسانی تفاوت زیادی با صورت آنها در کردی داشته. بر خلاف فرمایش طرحشده، وجود ساختار کُنایی (اِرگتیو) نمیتوانسته سبب باقی ماندن تمایز کامل میان دو نظام صرفیِ صریح و غیرصریح بشود، چراکه پهلوی تا حدود بسیار زیادی ساختار کُنایی را تا اواخر عمر خود یعنی تا قرن دهم میلادی (قرن چهارم هجری) نگهداشته بوده ولی چنانکه گفتیم تمایز دو نظام صرفیِ صریح و غیرصریح در نام (یعنی اسم و صفت) و در ضمیر قرنها پیش در آن کمرنگ شده و یا از میان خاسته بوده.
دو نکتۀ دیگر: یکی آنکه برخی از ویژگیهایی که در کردی و در شماری دیگر از زبانهای ایرانی میبینیم حاصل نوآوریهای بعدی هستند و نه بازماندۀ ساختارهای کهن. دوم آنکه، در پهلوی از کهنترین ادواری که از آن زبان نوشته در دست داریم (یعنی از سدۀ سوم میلادی) تمایز جنس دستوری وجود نداشته است.