کتاب‌ها معرفی

دستی قطع‌شده در گاوصندوق

دی ۲۶, ۱۳۹۷

«چطور می‌شود پول زیادی بالای لباسی بدهی که می‌دانی قرار است یک نفر از تمام ساکنان زمین آن را ببیند. و چطور می‌شود که همان یک نفر برایت کافی باشد ؟»  از متن کتاب

در سیّدخندان کسی را نمی‌کشند

مهام میقانی

نشر آگه- نشر بان

سیروس کشتکار:  در ابتدا باید گفت که رمان «در سیّدخندان کسی را نمی کشند » از طرحی قوی و انسجامی قابل قبول سود می‌برد. داستان روایتگر دستی قطع شده است که در گاوصندوقی قرار داده شده و کارآگاه نیمه رسمی داستان باید پرده از رازهای پیرامون آن بردارد. نویسنده تسلط خوبی بر قواعد ژانر جنایی دارد و تا پایان اثر هرگز از آنها تخطی نمی‌کند.

یکی از نقاط قوت رمان شروع برجسته‌ی آن است. نویسنده تنها با همان چند خط ابتدایی خواننده را با خود همراه می‌کند و انگار که او را با زیرکی به وسط ماجرای داستان پرتاب می‌کند.

«دستی که از مچ قطع شده بود می‌توانست متعلق به زنی باشد بین ۲۵ تا ۳۵ سال. گرچه انگار کسی سعی کرده بود لاک روی ناخن‌ها را پاک کند اما نیمی از ناخن انگشت اشاره هنوز رنگ سیاهی روی خودش داشت.

نقیبی آرام گفت : «دخترهای کم سن و سال معمولاً لاک سیاه را دوست دارند.»  لی لی نگاهی به ناخن‌های خودش، که لاک نداشتند ، انداخت و بعد با نگاه سرزنش آمیز خفیفی سرش را طرف نقیبی که غرق در بررسی دست قطع شده بود گرفت.

یکی دیگر از نکات قابل تامل رمان تلاش میقانی برای بومی سازی شخصیت کارآگاه داستان است. کارآگاهی که به نظر شاهد حضورش در آثار بعدی نویسنده هم خواهیم بود.کارآگاه نقیبی، ۴۴ ساله و تقریبا چاق، کارآگاهی نیمه رسمی است که در پرونده‌های حساس، نیروهای پلیس از او کمک می‌گیرند. پرونده‌هایی که به دلیل حساسیتشان تلاش می‌شود تا کمتر کسی حتی در بین نیروهای انتظامی هم از آن خبردار شوند.

نویسنده با بهره گیری از این ترفند، دو هدف را با یک تیر نشانه می‌رود. از طرفی می‌تواند هر پرونده‌ای که مد نظرش باشد را در اختیار کارآگاه نقیبی قرار دهد و از طرفی کارآگاهش از آزادی عمل یک کارآگاه خصوصی برخوردار می‌شود.جالب اینجاست که این ترفند کاملاً موثر بوده و در سرزمینی که چیزی به نام کارآگاه خصوصی وجود ندارد نویسنده توانسته شخصیت کارآگاه نیمه رسمی خودش را کاملاً در دل داستان جا بیندازد.به نظر می‌رسد که کارآگاه نیمه رسمی رمان حاضر از این لحاظ شباهت به شرلوک هولمز و نقش کارآگاه مشاور گونه‌ی او دارد.

همچنین شخصیت‌سازی لی لی به عنوان زنی زیبا و جوان که قرار است کارآگاه با او ازدواج کند نیز قابل توجه است.حضور پررنگ او در تمام حوادث رمان کمک می‌کند که ما هرچه بیشتر با کارآگاه نقیبی و احساسات او آشنا شویم. اما نکته‌ی پررنگ تر برای من در مورد این شخصیت در شغل او نهفته است. لی لی کارمند پزشکی قانونی است و از همان ابتدا می‌بینیم که در حال بررسی دست قطع شده است. نویسنده در همان زمانی که روابط این دو را به تصویر می‌کشد ماجرای اصلی داستان را نیز پیش می‌برد و در مورد دست قطع شده هرچه بیشتر به ما اطلاعات می‌دهد.این گونه هم شخصیت لی لی به خوبی نشان داده می‌شود و هم وقفه‌ای در شروع و ادامه ی مهیج داستان پیش نمی‌آید.

یکی دیگر از عناصری که میقانی به خوبی از آن بهره برده «شهر » است.شهر تهران در سرتاسر رمان زنده است. مثل دیگر شخصیت‌ها نفس می‌کشد. گذشته‌اش را با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌ها به تصویر می‌کشد و حتی در کشف معماها به کارآگاه کمک می‌کند.

کافیست دقت کنید به اینکه چه طور از حادثه‌ی پلاسکو در رمان به عنوان یک عنصر پررنگ استفاده شده است. به نام رمان فکر کنید. همچنین وقتی که کارآگاه از مظنونی بازجویی می‌کند دقت کنید که صحبت‌های او در مورد حضورش در مکانی مشخص، باعث می‌شود که کارآگاه پی به دروغ بودن حرف‌های او ببرد. یا ده‌ها خاطره‌ای که در ذهن کارآگاه در مورد شهر وجود دارد و مدام در حال رفت و آمد در داستان هستند.

به نظر می‌آید نویسنده دقیقاً می‌داند که در چه نقاطی باید فصل‌های کوتاه رمانش را به پایان برساند و از چه نقطه‌ای فصل جدید را شروع کند تا بیشترین تاثیر را بر روی خواننده بگذارد. برای مثال نگاه کنید به فصلی که سگی پای کارآگاه را گاز می‌گیرد. نویسنده به جای کش دادن صحنه سریعاً فصل جدیدی را شروع می‌کند و در کمال تعجب به خاطره‌ای از کودکی کارآگاه می‌پردازد که چه طور در طی ماجرایی مشابه به طرف سگی جذب شده است. نویسنده با این تکنیک دردناک بودن فصل پیشین را بیشتر به رخ می‌کشد. همچنین دقت کنید به پایان بندی فصل‌های بیستم و بیست و هفتم و شروع فصل‌های بعد از آنان که چه طور باعث می‌شوند فصل‌های پیشین تاثیر عاطفی بیشتری بر روی خواننده بگذارند.

با تمام این تعاریف، رمان حاضر خالی از ایراد نیست. به گمانم نویسنده با کمی وسواس بیشتر می‌توانست رمان شسته رفته‌تری را از آب در بیاورد. در موارد معدودی غلط‌های نگارشی ساده‌ای به چشم می‌خورد که می‌شد به راحتی از بروز آنها جلوگیری کرد.

داستان سیر منطقی و کاملاً قابل قبول خود را طی می‌کند تا به یک پایان‌بندی مشخص می‌رسد. اما استفاده‌ی بی‌دلیل و افراط گونه‌ی نویسنده در استفاده از خشونت عریان و مستقیم نه تنها باعث قوی‌تر شدن پایان بندی نشده، بلکه از قدرت آن کاسته است.

در انتها می‌توان گفت که میقانی در رمان «در سیّدخندان کسی را نمی‌کشند» کارآگاه جدید و قابل اعتنایی به ادبیات ایران معرفی کرده است. کارآگاهی که به احتمال فراوان از او بیشتر و بیشتر خواهیم خواند.

برای خواندن مطالب ما می‌توانید به کانال جنایی‌خوانی در تلگرام مراجعه کنید.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

بدون نظر

شما هم نظرتان را بنویسید

Back to Top