مخمصه هفدهمین رمان هارلن کوبن، نویسنده مشهور آمریکا اهل نیوجرسی است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است و مانند هشت کتاب اخیر او در صدر پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت. آثار او تاکنون به چهل و سه زبان ترجمه شده و تنها نویسندهای است که موفق شده هر سه جایزه ی ادگار، آنتونی، شِیمِس را دریافت کند.
مخمصه
اثر هارلن کوبن
ترجمه محمد عباسآبادی
نشر کتابسرای تندیس
مژگان چناری: وندی تاینس خبرنگار تلویزیون با تعقیب متجاوزان جنسی و به دام انداختن آنها در جلوی دوربین اسم و رسمی برای خود به هم زده اما وقتی یک فعال اجتماعی به نام دن مرسر در دام او میافتد که با پرونده ی ناپدید شدن دختر هفده ساله اهل نیوجرسی مرتبط میشود، پیامدهای تکان دهندهی آن باعث می شود وندی به غرایز خود در مورد انگیزه ی اطرافیانش شک کند.
?داستان با باز کردن یک در قرمزرنگ شروع میشود. از آن نوع درهایی که به بیانِ دن مرسر در محلههای حومه شهری از هر چهار خانه سه تایشان از آنهاست ؛ اما دوربینها، فیلمبرداران، نورافکنها، دو مامور پلیس و البته خبرنگار اخبار ان.تی.سی که پشت در انتظارش را می کشند، قرار است زندگی اش را نابود کنند.
خواننده در ده صفحه ابتدایی در دام مخمصهای که دن مرسر گرفتارش شده میافتد و چون قبل از باز کردن در او را همراهی کرده و از چرایی حضور او مطلع است، طعمهی نویسنده را میبلعد و ذهنش در قلاب کشش و ادامهی داستان فرو میرود.
?در ادامهی همان صفحات ابتدایی، کوبن ورق دیگری از داستان رو میکند و روی میز انتظارات خواننده میکوباند. مارشا دختر نوجوان، باهوش و شاد خانواده مکوید گم شده است و چندین ماه از تحقیقات بینتیجه پلیس میگذرد تا اینکه پروندهی او به دن مرسر مرتبط میشود. حالا خواننده موضعگیری خود را در دفاع از دن مرسر تغییر میدهد و نمیداند مخمصهی واقعی برای چه کسی چیده شده .
?وندی تاینس خبرنگاری که در بیشتر صحنههای رمان، زاویهی دید بر او معطوف شده، خواننده را به دنبال خود میکشد و قهرمان داستان جنایی محسوب میشود، خود یک قربانی است. رانندهای مست و متخلف کانون گرم خانوادهاش را از هم پاشیده. او هنوز چرایی و عدم درک فاجعهی بزرگ زندگیاش را در ذهن هضم نکرده و مثل اغلب داستانهای جنایی همراه و همزمان با پیشبرد داستان، وجه تشابهی بین خود، خانوادهی مقتول و حتی قاتل احتمالی مییابد که او را به جواب سوالهایش میرساند.
?کوبن افشاگریها و شایعههای اینترنتی را دستمایهی کار خود قرار داده. او با کمک خبرنگار سمجی که خلق کرده به زندگی مردانی میپردازد که اخبار کذب در سایتهای اینترنتی، یک شبه اعتبارشان را به فنا داده. برای اینکه به عدالت دلخواهش برسد، قهرمانش آنقدر به افشاگریهایش ادامه میدهد تا در جایگاه متهم پروندههای جنسی قرار میگیرد و طعمهی شغل خود میشود.
?قاتل نمایانتر از آن است که دیده شود. گویی به قدری از لطمات این عنصر پررنگ به خصوص در زندگی غربی صحبت به میان آمده که گوش آن را نمیشنود و چشم نمیبیند. آنقدر که در طول داستان وقتی صحبت از آن به میان میآید، خواننده ممکن است سرسری از آن بگذرد یا فکر کند نویسنده فقط خواسته با طرح معضلی اجتماعی کتابش را غنیتر کند. قاتل واقعی با پیشبرد داستان درحالیکه همه شخصیتها در حال متهم کردن یکدیگر هستند مثل ماری سمی از زیر پایشان میخزد و نیششان می زند ولی کسی این قاتل پیدا و پنهان را نمیبیند.
برای خواندن مطالب ما میتوانید به کانال جناییخوانی در تلگرام مراجعه کنید.
بدون نظر