خوابگرد: آنچه دوست فرهیختهام مهرداد فرهمند به مناسب روز جهانی زبان عربی نوشته، بیشتر از آن جهت اهمیت دارد که نور انداخته است بر آنچه برای ما تاریک است و اغلب به تصورات اشتباه در مورد آن هم دامن میزنیم. و دیگر، قیاسی که میان وضع کنونی دنیای نشر و تألیف و ادبیات عربی با فارسی به دست میدهد.
مهرداد فرهمند: امروز [۲۸ آذر] روز جهانی زبان عربی است. چند سال پیش در لبنان، گزارشی تلویزیونی دربارهی وضعیت زبان عربی ساختم و امروز هم دوست داشتم مقالهای به این مناسبت بنویسم، اما متأسفانه فرصتش نیست. هرچند بد ندیدم اینجا چند خطی در این باره بنویسم.
عربی زبانی است با دامنهی بیکرانی از واژگان و دستوری که در عین پیچیدگی و دشواری، پویایی منحصربهفردی به این زبان میبخشد. به عنوان کسی که از کودکی این زبان را میدانم، هنوز خود را در حال یادگیری میبینم و روزی نیست که مسحور عظمت بیمانند زبان عربی نشوم. گویی این زبان ساختهی بشر نیست و مخلوق عقل و ارادهای فراتر از ذهن آدمی است.
اما امروزه زبان عربی وضعیتی اسفناک دارد. سالها پیش یونسکو گزارشی مفصل از وضعیت رو به افول فرهنگ در کشورهای عربی منتشر کرد؛ از افت شدید تولید فرهنگی به زبان عربی و اقبال ضعیف و رو به کاهش مردمان عرب به کالاهای فرهنگی خود. زمانی میگفتند مصر مینویسد، لبنان چاپ میکند و عراق میخواند. امروز نه کسی مینویسد و نه کسی چاپ میکند و نه کسی میخواند. نسل اهل فکر و قلم منقرض شده، کتابفروشیها خالی از مشتری است و بازار از خودباختگی فرهنگی، پررونق. در لبنان، وقتی همکارانم کتاب عربی در دستم میدیدند میگفتند بیکلاسی است، باید کتابی به دستت بگیری که روی جلدش به انگلیسی نوشته باشد. همین کتابهای انگلیسی را هم البته کسی نمیخواند. تنها کتابفروشی روبهروی دانشگاه آمریکایی بیروت مشتی رمانهای نازل نوشتهی دانیل استیل و امثال او را پشت ویترین گذاشته است.
بارها سر کار میبینم بین همکارانم بر سر اینکه جملهای را چگونه بنویسند بحث میشود. پا درمیانی میکنم و به هر دو طرف بحث یادآور میشوم که هر دو اشتباه میکنند و از لحاظ نحوی آن جمله باید چنین نوشته شود. بعد هم سرکوفتی میزنم که خجالت نمیکشید یک غیر عربزبان از عربی شما ایراد میگیرد؟
خود ما ایرانیها هم البته سرکوفت داریم. اجداد ما عربی را از خود عربها بهتر میدانستند و خدمات بزرگی به این زبان کردند، اما امروزه، گذشته از اینکه در نابود کردن زبانمان از عربها جلوتریم و زبان رسانههایمان در مؤدبانهترین توصیف، شرمآور است، دشمنی احمقانهای هم با زبان عربی داریم. حال آنکه کسی که عربی را به خوبی نداند و در منابعی که به این زبان نوشته شده مطالعهی گسترده نداشته باشد، در هر رتبه و جایگاه دانشگاهی هم که باشد، از ادب فارسی و تاریخ ایران هیچ نمیداند، چه رسد به تاریخ و فرهنگ و سیاست بقیهی خاورمیانه.
در مسابقهای که میان فارسیزبانان و عربزبانان برای نابودی زبانِ خود به راه افتاده، هر کدام در زمینههایی از دیگری جلو و در زمینههایی عقباند:
نثر عربی هنوز درست و دقیق است، اما نثر فارسی به شدت شلخته و مغلوط. اما از طرف دیگر، ایرانیها از یک قرن پیش به فکر نجات زبان فارسی افتادند، جنبش درستنویسی و سرهسازی زبان راه انداختند و فرهنگستان بر پا کردند. عربها هیچگاه فرهنگستان نداشتند. دولتهای ثروتمند عربی، که از تعصب عربی دم میزنند و کف بر لب میآورند، کوچکترین قدمی برای زبان عربی برنداشتهاند. آنچه بوده، اتحادیههای فرمایشی نویسندگان مقرب درگاه حاکمان بوده و هست، بیآنکه هیچ نقش و اثری در متولیگری زبان عربی داشته باشد.
زبان عربی امروز بهشدت آلوده به ویروس گرتهبرداری از فرانسه و انگلیسی است. کتاب نوشتن در علوم پایه و پزشکی و مهندسی و اقتصاد به زبان عربی، به دلیل عدم معادلسازی، ناممکن شده، در حالی که خوشبختانه به مدد نهادهایی همچون فرهنگستان و مرکز نشر دانشگاهی، میتوان تا بالاترین سطوح علمی در همهی رشتهها به زبان فارسی تألیف کرد. البته همهی رشتههای این نهادها را نسل امروز دانشجویان ما پنبه میکنند و تمام زحمات بزرگان علم و ادب را به باد میدهند.
خودویرانگری و کمربستن به نابودی زبان ملی، که بلای مشترک فارسیزبانان و عربزبانان شده، حاصلِ خودباختگی و عقدهی حقارت است. همهی ما آخوندها و آخوندنماهایی را دیدهایم که در به کار بردن کلمات و اصطلاحات عربی، آن هم به شکلی که از مخرج ادا شود، افراط میکنند. هیچ یک از اینها نه میتوانند عربی را بهدرستی بخوانند و نه بنویسند و نه حرف بزنند. درست مانند آنهایی که کلمات انگلیسی بلغور میکنند و از اینکه دو کلمه انگلیسی حرف بزنند عاجزند. در حالی که من هر فارسیزبان مسلط به عربی که دیدهام، در پالودن فارسی از عربی در گفتار و نوشتارش نهایت دقت را داشته.
از آخوندها و آخوندنماها که بگذریم، سطح آموزش صرف و نحو عربی در حوزه های علمیهی ما تا پیش از اواخر دههی شصت، که نظام آموزشی حوزه را یکسره ویران کردند، بسیار بالاتر از کشورهای عربی بود. کتابهایی در این حوزهها تدریس میشد که برای عربزبانان دشوار بود و استادانی مانند شیخ محمدعلی مدرس افغانی و شیخ محمدرضا آدینهوند در این حوزهها تدریس میکردند، که هیچ یک از استادان الازهر به گردشان نمیرسیدند.
امروز هم اگر عربزبانان به فکر زبان خود نیستند، چرا ما نباشیم؟
۲ نظر
من که نفهمیدم کلن نظر ایشون چیه… به جای این کلی گویی ها بهتره مصادیق درست و مشخصی از مشکلات ارائه بدیم تا شاید بشه راه حلی پیدا کرد.
عرب ها بیشترین صدمه رو به زبان فارسی زدند اونوقت این احمق میاد میگه دشمنی ما با عربا احمقانست .فرهمند نادون لطفا علایق شخصیت رو بذار برای خودت باشه و اینقدر در مورد رمانهای خارجی اراجیف نگو.