محمدحسن شهسواری: به گمان من، چهار عامل زیر، به ترتیب اهمیت، موجب اقبال کمِ خوانندگان به مطالعهی آثار داستانی ایرانی است:
۱- ممیزی
سانسور هلاککنندهی ارشاد به یقین جذابیتهای حاصل از پرداختن به مسائل ملتهب جامعه (از جمله سیاست، آسیبهای اجتماعی، نقد باورهای غلط و …) را از آثار حذف میکند. خیلی طبیعی است در درازمدت اعتمادِ خواننده به آثار داخلی از بین برود که رفته. در شرایط کنونی اگر نویسندهای بتواند از این ممیزی بگریزد هم آن چنان سودی ندارد چون، همان طور که گفتم، اعتماد خواننده سلب شده است. مدیر انتشارات نگاه به خود من گفت رمان «آواز کشتگان» رضا براهنی بدون یک کلمه سانسور چاپ شد اما مردم همچنان نسخهی کنار خیابان انقلاب را میخرند.
۲- نبود فرهنگ مطالعه
علاوه بر کاهش ذاتی مطالعهی مردمان ما، کاسته شدن محسوس مطالعه بین ملت غیور ایران در این سالها حتماً دلایل خاص خود را دارد که این جا جای تدقیق در آن نیست.
۳- نپیوستن به قانون کپیرایت جهانی
در حال حاضر، ناشر ایرانی معروفترین و جذابترین آثار خارجی را بدون خرج حتا یک ریال ترجمه میکند و پولهای میلیاردی به جیب میزند. پس طبیعی است که وقتی چنین سفرهی مفت و پر رونقی گشوده است، ناشر به چاپ این آثار رو میآورد و آثار نویسندگان ایرانی در اولویت قرار نمیگیرد. فقط یک لحظه فکر کنید ناشران آثار خانم «جوجو مویز» و «آنا گاوالدا» میخواستند کپیرایت جهانی را با توجه به فروش فوقالعادهشان، که سر به میلیاردها تومان میزند، پرداخت کنند.
در شگفتم از مسئولان فرهنگی حکومت که جلوی ورود قانونی فیلمهای هالیووری و بالیودی را به بهانهی حمایت از سینمای داخلی میگیرند اما به راحتی در برابر این رفتار ناشران سکوت کردهاند و حتا هر سال کلی بن در اختیار مردم قرار میدهند که نتیجهاش جز خریدِ بیشتر آثار غیرایرانی و تضعیف تولید فرهنگی و ادبی نیست. و آن وقت با افتخار اعلام میکنند به فرهنگ مطالعه کمک کردهایم. خیر بزرگواران، شما به سودجویی بیشتر برخی ناشران و نابودی نویسندگان وطنی کمک میکنید.
۴- جذاب نبودن آثار ایرانی
این مسئله هم که کاملاً روشن است. در سه مورد اول بعید است در کوتاهمدت از دست ما به عنوان نویسنده کاری بربیاید. البته اگر صنوف را جدی بگیریم شاید بتوانیم در درازمدت در این موارد کارهایی صورت بدهیم.
اما مورد چهارم چیزی است که میشود و باید دربارهاش جدیتر اندیشید. به نظر من نوشتن در ژانر (نه به عنوان تنها راه یا بهترین راه) میتواند در این مورد یاریرسان باشد. در این مورد اگر تمایل دارید این مصاحبه را بخوانید. به همین دلیل از حدود سه چهار سال قبل تلاشهایی را آغاز کردهام. هم خودم در ژانر نوشتهام و هم کارگاههای رماننویسیام را به این جهت سوق دادهام. از سوی دیگر، نشر محترم هیلا پذیرفته است از پاییز سال آینده مجموعهی رمان ژانر را زیر نظر من منتشر کند. خودم رمانی در ژانر تریلرجنایی نوشتهام و چهار دوست دیگر نویسنده نیز در ژانرهای جنایی، فانتزی و تریلر روانشناسانه نوشتهاند.
مورد کاجزدگی
رمان ضحی کاظمی اولین رمان ژانری است که من به نویسندهاش مشاوره دادهام. البته بیشتر در مورد پلات. خود نویسنده در مورد ژانر علمی تخیلی اطلاعات بسیار خوبی دارد که گاه من نیز از او آموختهام. به نظرم کاجزدگی قدم مناسبی است برای نوشتن در ژانر عملی تخیلی با مایههای آخرالزمانی در ایران. چون زیرساخت موضوعی آن کاملاً ناظر است به جامعهی ایران امروز.
در آستانهی سال نو با اطمینان خاطر کاجزدگی را به دوستداران ژانر عملی تخیلی و نیز خوانندگانی که به قصهگویی در رمان ایرانی علاقهمند هستند، پیشنهاد میکنم.
بدون نظر