آنچه میخوانید چکیدهی سخنرانی دکتر محمود فتوحی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، در آیین بزرگداشت سعدی است. این مراسم در روز سوم اردیبهشت ۹۶ در دانشگاه چمران اهواز برگزار شد.
نظم پایه و مشخصی در کار سعدی وجود دارد که او را از دیگران و سایر شعرا متمایز میکند. قدرت چینش کلام و بازی با کلمات از ویژگیهای نظم است. نظم به عنوان سخن آهنگین نیست بلکه به عنوان چیدمانی است که مسیر اندیشه را عوض میکند.
تلقی عموم مردم در فرهنگ عمومی این است که زبان انبوهی از نشانههاست و نظم را فراموش میکنند در حالی که تفاوتهای زبانی افراد ناشی از نظمی است که به کلام میدهند. تفاوتهای سبک حافظ و سعدی از همین جا آغاز میشود. سعدی شاعر زبان و خداوندگار نظم است و دلیل اینکه صاحب زبان معیار فارسی است، همین نظم موجود در کلام اوست و به گواه بسیاری از بزرگان زبان فارسی باید گفت زبان فارسی معیار، از زمان سعدی به بعد شکل گرفت.
نظم در نحو تحقق مییابد. نظم شامل نظم پایه و نظم هنری است. نظم پایه همان زبان معیار مورد توافق عموم و درجهی صفر نگارش است اما نظم هنری در سخنانی است که توجه مخاطب به نوع سخن و نه معنای آن جلب میشود. سعدی یک زیباگوی نحودان محسوب میشود که آگاهانه با نحو کار میکرد و دو نوع نظم پایه و هنری در اشعار سعدی وجود دارد که او را از دیگران متمایز میکند.
قواعد کار سعدی سرشار از حذف است و همچنین یکی از هنرهای سعدی بازی با ضمیر است که در اشعار متعددی از وی به چشم میخورد. قدرت نظم در آثار سعدی هویداست. وقتی از سعدی سخن میگوییم در واقع از کانونی در زبان فارسی سخن گفتهایم که نگهدارنده و نقطهی ثقل و حفظ زبان ایرانشهری است. زبان سعدی زبان تمدن، زبان فرهیختگی و عظمت است که از کلکته تا دروازههای اتریش گسترش یافته و تداوم زبان ایرانشهری به مدد این زبان است. زبان سعدی زبان فرهنگ و فرزانگی است و اگر دولتمردان بخواهند این عظمت و فرزانگی را استمرار دهند باید بتوانند به این زبان سخن بگویند.
نظم حاصل سنجیدگی معنا در عقل است. اینکه زبان سیاسی از اشکالات عمده برخوردار است به دلیل همین فقدان نظم است. امروز سخن میگوییم بیآنکه بیندیشیم. سیاستمداران ما به لحاظ زبانی با ضعف بسیاری مواجه هستند در حالی که سیاست چیزی جز زبان نیست. در حیطهی سیاست آنچه بیش از هر چیز مصرف میشود زبان است. گفتمان را سیاستمدار میگذارد و واژهها تپانچهای پر هستند که گاهی به طنز تبدیل میشوند.
قلمرو سیاست جایی است که بیش از هر چیز به زبان و بلاغت نیاز دارد. متأسفانه این قلمرو امروز بیش از هر قلمرو دیگری ضعیف است، به طوری که بیانیههای پرغلط و اندیشههای بههمریخته و کلمات آشفته و بدون نظم بزرگترین آسیب فرهنگ و تمدن ملت ماست. زبان ضعیف امروز وارد قانون و لوایح قضایی میشود. زبان را دستکم نگیرید. باید سوار بر زبان بود و به زبان با جدیت و دقت بیشتری پرداخته شود چرا که مسئلهای سیاسی، پژوهشی، اجتماعی و حیثیتی است.
۱ نظر
سعدی هم اگر شاهد کوشش های مصلحانه زبان دانان دلسوخته باشد! چون ما، آهِ آتشینِ جان سوز سر می دهد و افسوس کنان به کم اثر بودن پندها و نصایح خردمندانه اش بی وقفه هی آه می کشد و به پشت دستش می کوبد. به روح طیبه اش می گوید: “ای دل غافل! دیدی چگونه عمر بر باد دادیم! به امیدِ اینکه مردمان سیاست باز را زبان گره گشای سیاسی بیاموزیم اما بعد از هشتصد سال نشد که نشد. هنوز که هنوز است انگشت شمار دوستان ما چیزی می گویند و چون نسیم می وزند. بی انکه برگی از شاخه ای فرو افتد، در بر همان پاشنه که ما بودیم می چرخد. و زبان سیاسی، همان زبان چارواداری است که قرن ها امور دسیسه بازان را پیش می برده.” – با خودِ روحانی اش زمزمه می کند: -” ای عجب! گفته بودیم، تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است. کاش! قواعدی بر زبان چارواداری می نگاشتیم. گویا این اولاتر و کار بردی تر است. هرچند با اینکه امور بر بینش روحانی ما مکشوف است، ناچاریم اذعان کنیم. تربیت مرغ است و پرانی صفت. با این حال هرچه گفته ایم و هر چه که هست، روحمان خوش است به اندک پاسداران زبانی که ما پایه اش را گذاشته ایم. اما شرمنده ایم که نتوانستیم روح آن را به جان آدمیان بخصوص فارسی زبانان بدمیم. هر چند که روی سخن ما با آدمیان کره خاکی بوده است. چه فایده! پیامی که از جانم بر آمده را زینتِ سر در سازمان ملل ببینم، ولیکن هیچ از اثرش در بین آدمیان و دولت ها نباشد…”