زبان‌گرد نگارش و ویرایش

از ضجه زدن تا زجه زدن

۲۷ دی ۱۳۹۶
از ضجه زدن امروز تا زجه زدن فردا

بعضی کلمه‌ها در دوره‌هایی پراستفاده می‌شوند. مثلاً این روزها که هزار و هفتصد و پنجاه جور مصیبت و اندوه از زمین و آسمان و اخیراً دریا چنان بی‌وقفه بر سرمان می‌بارد که فرصت زاری کردن هم به آدم نمی‌دهند، دور و برمان پر می‌شود از ضجه و مویه. زمین‌لرزه و سیاست‌لرزه هم اگر امان بدهد، ناگهان از نمی‌دانم‌کجای دریاهای دور، خبر مرگ فجیع دریانوردان مثل موشک به سمت‌مان پرتاب می‌شود و ضجه‌مویه‌های خانواده‌های بس‌پی‌پناه‌شان قرار از دل‌مان می‌برد. اما خب، زندگی، هرچند بی‌رحمانه، ادامه دارد و در کنار همه‌ی این ضجه‌زدن‌ها و موییدن‌ها، باید دنباله‌ی کار خویش را هم گرفت. و کار ما اینک، همین پرداختن به کلمه‌ی ضجه است، که دیدم آن را به صورت زجه هم می‌نویسند، حتا در روزنامه‌ای چون همشهری.

ضجه، به‌معنای بانگ و شیون و فغان، از عربی به فارسی آمده و فارسی‌زبانان آن را در کنار «مویه» (از مصدر زیبای «موییدن») نشانده‌اند و «ضجه‌ومویه» را ساخته‌اند به‌معنای گریه و زاریِ نومیدانه. به‌نظر می‌رسد کلمه‌ی زنجموره (یا زنجمویه یا زنجه‌موره) شکل تحریف‌شده‌ی همین «ضجه‌ومویه» باشد که امروزه خودش یک کلمه‌ی مستقل فارسی است.

اما «زجّه» در ادبیات فارسی به‌معنای زنِ نوزا بوده، که به صورت‌های «زاج» و «زچه» هم به‌کار می‌رفته است. امروزه، دست‌کم در فارسی تهرانی، کاربرد کلمه‌ی «زجّه» منسوخ شده، ولی بعید نیست مثلاً پنجاه سال دیگر این کلمه، به‌طور رسمی و فرهنگستانی جایگزین همان «ضجه»ی و انیس و مونسِ ما شود. هم‌چنان‌که در همین کلمه‌ی جاافتاده و رایج «زنجموره» (یا زنجه‌موره)، به‌نظر می‌رسد زنجه همان ضجه بوده است و موره همان مویه.

نگران نبودِ ضجه در پنجاه سال دیگر هم نباشید، چون این‌جور که داریم پابه‌پای قهر ابرها و خشم گسل‌ها و جهلِ «چون دوست دشمن است»ها پیش می‌رویم، هر کلمه‌ای هم که از میان جمع پراکندیده‌ی ما رخت سفر و بلکه رخت مرگ بربندد، حالا حالاها با ضجه کار داریم و وای‌خواهیم‌داشت! خودمان هم اگر آن موقع زنده نباشیم، فرزندان‌مان احتمالاً مجبور خواهند بود دوره‌هایی برای فراگیری «زجه‌»های عمیق‌تر و جان‌سوزتر از «ضجه»های ما ببینند. البته بستگی دارد به بودجه‌ی مصوب مجلسِ آن روز برای سازمان تبلیغات ضجه‌ای، یا شاید هم زجه‌ای!
رضا شکراللهی

نسخه‌ی بی‌یا‌ل‌ودم‌واشکمِ این یادداشت در روزنامه‌ی اعتماد منتشر شده است.

این مطالب را هم خوانده‌اید؟

۱۰ نظر

  • Reply Amin Behdarvand ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷

    درود بر شما. باریک بینی شما در این باره قابل ستایش است. متاسفانه خیلی ها کوچکترین اهمیتی به رعایت قواعد نگارشی نمی دهند. ولی همانطور که خود اشاره کردید، زبان در حال تحول و فرگشت می باشد. از سوی دیگر، پس از ادغام عربی و پارسی، مواردی بر جای ماندند که هنوز حل نشده اند. مثلاً، در عربی ز، ذ، ض و ظ هر کدام تلفظ خود را دارند و بخاطر همین براحتی تمیز داده می شوند. ولی در فارسی ما همه را مانند ز تلفظ می کنیم. و این ساده نویسی های اینترنتی (مانند: می خاستم بگویم، بزار بگویم…) می رود تا کلاً همه نسخه های دیگر z را حذف کند، ولی بدون توجه به قواعد و چهارچوب ها، التزامی وجود ندارد که این تحولات خوشآیند من و شما باشد.

  • Reply نیلوفر محبی ۱ اسفند ۱۳۹۸

    شما خودت “حتی” را نوشته ای “حتا”
    روزنامه همشهری هم ضجه را نوشته زجه!!!

    • Reply خوابگرد ۱۹ اسفند ۱۳۹۸

      حتی مثل فتوا، تقوا، شورا و…

      • Reply آرمان ۲۶ شهریور ۱۳۹۹

        استاد شما ببخشید از چنین ایراد سخیفی!

        • Reply سمانه ۵ اسفند ۱۴۰۰

          وقتی ایراد می‌گیره خودش باید درست بنویسه. بخشش تو هم لازم نیست. بشین سرجات

      • Reply رامين ۱ اسفند ۱۳۹۹

        سلام و درود بر شما. کاش در کنار این همه نومیدی و یاس ذره ای هم امید می‌دادید

  • Reply F ۸ مهر ۱۴۰۱

    درود؛
    چه زیبا آغاز شد و بیان بسیار خوبی بود.

    سپاس

  • Reply علی ۲۵ مهر ۱۴۰۱

    شما منفی بافی رو به شکلی بسیار زیبا به حیطه املای فارسی هم کشیدید. درود بر شما. با وجود امثال شما قطعا ضجه ها باید زد و زجه ها باید دید.

  • Reply مهنوش ۲۵ آذر ۱۴۰۱

    چه متن مسخره‌ای نوشته‌اید
    آسمان و ریسمان بافتن برای یک کلمه
    وقت هدر دادنه

  • Reply بابکی ۱۸ خرداد ۱۴۰۳

    شما خودتون بزرگ ترین بدبختی برای این کشورید که اگه بخواین املای یه کلمه رو بگین چن صفحه قلم فرسایی می کنید تا ثابت کنید ملت بیچاره و بدبختی هستیم
    واقعا خاک بر سرتون

  • شما هم نظرتان را بنویسید

    Back to Top