رضا شکراللهی: چند روز پیش فایل صوتی کوتاهی از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی منتشر شد دربارهی زبان فارسی و زبانهای محلّی که دستمایهی شیطنت قرار گرفت. من نمیدانم کجای حرفهای استاد شفیعی کدکنی توهین به لهجهها و زبانهای محلی بوده یا اصلاً حرف نادرستی است که برخی قومگرایان افراطی دوره افتادهاند به فحاشی و پرتوپلاگویی. آنها را که از غرض چنین میکنند و آن جملهی کذای استاد را تحریفشده به خورد دیگران میدهند کاری نمیتوان کرد؛ خود را به خوابزدهاند و بیدارشان نمیتوان کرد. اما دیگرانی که ممکن است با شنیدن نقلقولهای تحریفشده دچار بدفهمی شده باشند، میتوانند متن کامل سخنان شفیعی کدکنی را بخوانند و سپس فایل صوتی ضمیمه را هم گوش کنند که مربوط است به کلاس درس ایشان در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷.
با این حال، گیرم که شفیعی کدکنی در جایی هم کمی تند برود. یا اصلاً در همین مورد، استفادهی او از یک تعبیر عامیانه ما را قلقلک داده باشد. او همچنان شفیعی کدکنی است. نه از مرتبت استادیاش چیزی کم میشود و نه از حقی که در معلمی به گردن همهی ما دارد. افسوس که اصل کلام او در این میان غبار گرفت. جان کلامش را دریابید.
شفیعی کدکنی : آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی … شما تا بخواهید یک مصرع دیگری را بفهمید … شماهایی که زبان مادریتان هست، شما که بعضیهایتان فوق لیسانس و دکتر ادبیات فارسی هستید محال است شعر بیدل را بفهمید. بیدل یک منظومۀ بسیار بسیار منسجم و پیچیدهای است که کُدهای هنریش را هر ذهنی نمیتواند اینکود کند به اصطلاح زبانشناسها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی…
آدم باورش نمیشود که اینقدر اینها… بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. میدانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، میتواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّۀ هندی میگوید: گور بابای این زبان اردو. من که میتوانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی … را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی میکنم، چنانکه کردند.
ببینید آنهایی که روی زبانهای محلّی ما فشار میآورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم میگوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر میخوانم یا پوشکین میخوانم.
الان شما فکر میکنید روسها چه کار میکنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روسها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال میدهند. میگویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجۀ خودتان را موسیقی خودتان را … و ما برایتان کف میزنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل میدهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی … آن بچۀ قزاق مدتی که خواند میگوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین میخوانم. لرمانتف میخوانم. فاتحه میخوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس میشود. زبان فارسی…
این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلالالدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و … شناخته میشود در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمیتواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمیتواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجۀ محلی که تشویقت میکنند، «بعد از مدتی نوۀ تو، نبیرۀ تو، میگوید شاشیدم به این زبان محلی خودم.» من روس میشوم، انگلیسی میشوم. شکسپیر میخوانم، لرمنتف میخوانم، پوشکین میخوانم.
این را ما هیچ بهش توجه نمیکنیم. ما نمیخواهیم هیچ زبان محلّیای را خداینکرده … چون این زبانهای محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی که قرنها و قرنها و قرنها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند … هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از اینها اهمیت بدهیم … همین کار الان در آسیانه میانه دارد میشود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچههای قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند (خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند.
پوتین اجازه نمیدهد به اینها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمیخواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمیتوانند بخوانند اینها … [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است. ما این را باید بدانیم. این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسیزبانان نیست همۀ اقوام، مساهمتکنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.
فایل صوتی مربوط را در کانال خوابگرد در تلگرام بشنوید:
https://t.me/khabgard/2044
متن از سایت پارسیانجمن:
http://parsianjoman.org/?p=6237
فایل صوتی از مجمع پریشانی:
https://t.me/majmaeparishani
۵ نظر
متأسفانه تحمل آدما برای تحلیل کردن حرفا کم شده. همه انگار توی یه نزاع برای بقایی هستیم(که عملاً هم هستیم) که باید به سریعترین شکل ممکن ۸۰ میلیون نفر رو به دو گروه دوست و دشمن تقسیم کنیم و شروع کنیم به کشتن همدیگه. الان شاید یکی از همین آدمای خشمگین از حرفای کدکنی رو اگر بشونی براش توضیح بدی منظور از این حرفا چیه متوجه بشه خشمش بیجا بوده منتها عجله داریم که زودتر مشخص کنیم الان این دوسته(که ایول تحملت میکنیم) یا دشمنه(که خونت مباحه).
ضمن احترام به استاد کدکنی، خود این تعریف زبان محلی هم مشخص نیست. ایشان هرچه به جز فارسی را محلی می نامند، در حالی که برخی از همین زبانهایی که محلی می نامند ادبیاتی دارند که کم از فارسی ندارد و به لحاظ اجتماعی و سیاسی هم به همان صورت مساهمتی شکل گرفته و گروه های قومی و ملی دیگری را حول خود شکل داده است. دست بر قضا زبان کوردی هم شاهنامه دارد و ادبیات کلاسیک آن به هیچ وجه به «دو سه تا شعر بند تنبانی» و نیز ادبیات مدرن آن به «چهار تا داستان کوتاه» محدود نمیشود. ادبیات کلاسیک کوردی ۱۲۰۰ سال قدمت دارد و آثاری از قبیل کتاب سرانجام، شاهنامۀ کوردی و منظومه های عاشقانه و حماسی بسیاری از آن به جای مانده است. به هیچ عنوان نمیتوان ارزش این آثار را کاست و این امر هم که کدکنی کوردی نمیداند نباید موجب توهین به این آثار بشود. اگر فارسی نتیجۀ مساهمت اقوام بسیار یاست، ادبیات کلاسیک کوردی نیز از مساهمت گروه های قومی زیادی در سرزمین تقسیم شدۀ کوردستان شکل گرفته است. آیا «مم و زین»، «خج و سیامند»، «لاس و خزال» کم از آثار نظامی دارد؟ آیا می توان ارزش ادبی «شیخ امیر» را کم از خواجو دانست؟ آیا «نوروز سورانی» کم از همان بیدل دارد؟ در ادبیات مدرن هم در کوردی رمان و شعر نو و اشکال مدرن ادبی آزموده شده و امروز این زبان ادبیات مدرنی دارد که نه تنها اطلاق لفظ «محلی» در مورد آن کم لطفی و تحقیرآمیز است، بلکه کاملاً بخش های مختلف یک ملت به نام ملت کورد را حول خود گرد آورده است. به کوردی هم آثار علمی جهان در رشته های فلسفه، پزشکی، شیمی، زمین شناسی و غیره در حال ترجمه و چاپ است و من مطمئنم استاد کدکنی از این مسئله خبر ندارد. احتمال میدهم که ایشان از نامزدی «شیرکو بیکس» برای نوبل ادبیات و برده شدن ایشان در جایزۀ توخولسکی و ترجمۀ رمان های بختیار علی، محمد اوزون، شیرزاد حسن و اشعار لطیف هلمت، فرهاد پیربال، عبدالله پشیو و … به زبان های زندۀ جهان خبر ندارند. واقعاً چنین زبانی را نمیتوان «محلی» نامید، به ویژه اینکه در خورد کوردی هم میان گویش های محلی و گویش معیار تفاوت ایجاد شده و گویش معیار که دارای ادبیات غنی است، با گویش کلاسیک که آن نیز در زمان خود ادبیاتی غنی داشته است، و گوی شهای محلی که آن ها نیز به لحاظ ادبیات فولکلور دارای ادبیاتی غنی هستند، تفاوت وجود دارد. مطئله فقط این است که عده ای نمیخواهند واقعیت این زبان و این ملت را ببینند و همواره میخواهند آن را با آنچه که خودشان در ذهن دارند سنجش کنند.
سپاسگزارم از توضیحات و نقد محترمانهی شما.
دکتر شفیعی به نکته ی خوبی اشاره کرده است. استعمار دقیقا با همین ترفند متکلمان میلیاردی زبان فارسی را به حدود صد میلیون تنزل داده است. چند سال پیش فرصتی دست داد پایم به موزه لور فرانسه رسید به همه زبان های دنیا راهنمای بازدید کنندگان بود الا به زبان فارسی! وقتی به مدیریت موزه اعتراض کردم و گفتم بخش بزرگی از موزه ی شما متعلق به آثارباستاانی ایران است چگونه راهنمایی به زبان فارسی ندارید جواب دادند ما شما را عرب زبان می دانیم! شوربختانه سفارتخانه هاای ماا در دیگر کشور ها بیشتر دغدغه تبلیغ اسلام را دارند تا ایران و فرهنگ و زبان ملی ما را. برداشت برخی از دوستان از سخن دکتر پیرامون زبان های بومی نادرست است شفیعی می خواهد بگوید زبان ملی خود را دریابیم. پاسداری از زبان ملی را در تقابل با زبان ها و گویش های محلی تصور نکنیم.
به تجربه دریافتم مشکل بسیاری از این دسته از افراد این هست که یک توانایی ذهنی به نام درک مطلب ندارند. یه چیزی رو میخونن ولی اصل مطلب رو نمیفهمند. آزمونی هست به نام GMAT که یک قسمتش توانایی درک مطلب کتبی رو اندازهگیری میکنه. این افراد مطمئنا نمیتونن اون رو پاس کنن. به هر حال حرف آقای شفیعی روشن و واضح هست و گرچه تمجید زبان فارسی رو دل خودش داره، اما اصلا توهین یا حذف سایر زبانها رو نمیشه ازش برداشت کرد.