رضا شکراللهی: داشتم جان میکندم برای بلع و هضمِ اینهمه شیوایی و پاکیزگی نثر فراخوانِ «آزمون ویراستاری برای مشاغل خانگی»، از جمله «آذربایجان» شدن نام استاد «آذرنگ» در متن اعلان، تا بعد، با روحی ناشاد و ضمیری ناامیدوار به امر تدبیر در این ملک، بپردازم به اصل موضوع، که دیدم همکار بزرگوارم مهناز مقدسی زحمت مرا کم کرده و حاصل خون دل خوردنش را برایم فرستاده است. بخوانید در ادامه:
مهناز مقدسی*: ده پانزده سال پیش اگر خودتان را ویراستار معرفی میکردید، ناچار بودید توضیح دهید که چه میکنید و مثلاً میگفتید غلطهای کتابها را اصلاح میکنم و اگر شانس میآوردید و نمیپرسیدند «مگر اینکار را نویسنده نمیکند؟» مکالمه تمام میشد، وگرنه باید در پی توضیح دیگری میگشتید. اما خوشبختانه در سالهای اخیر کلمهی ویراستاری، به برکت تعدد کلاسهای ویرایش و پرشمارشدن ویراستاران، شغل باتشخُصی شده و کم از مشاغلی چون مهندسی کامپیوتر نیست. شهرت این شغل همچنین مرهون مقالات و نوشتههای متعدد در مجلات و کتابها و فضاهای مجازی است و البته بیش از همه، ناشرانی که با ذکر عنوان ویراستار در صفحهی حقوقی، خود را ناشری جدیتر میشناسانند یا وانمود میکنند.
بیش از ۶۵ سال از تأسیس انتشارات نیل و تلاش استاد ابوالحسن نجفی و تشکیل بخش ادیتوریال در انتشارات فرانکلین، به همت همایون صنعتیزاده، میگذرد که پایهگذاران اهمیت و جدیتِ بازخوانی متنهای پیش از انتشار، با عنوان ویرایش، بودند و بسیاری از فعالان این دو مجموعه از سیاستگذاران نشر شدند و به اعتباری، آنچه امروز ویراستاری میخوانیم از آنجا برکشید. پس از آن، ناشرانِ اندکی بودند که بخش ویرایش و گروه ویراستاری داشتند، اما همین اندک نیز کسانی را برمیگزیدند که تسلطشان به یک یا چند زبان و یک یا چند دانش مسلم شده بود، قلم توانا و درک و تسلطشان بر متون کهن و معاصر آنان را واجد شرایط تصمیمگیری برای انتخاب یا حتی رد آثار میکرد و ناشران با حضور آنان بر خود میبالیدند. آنچه از آن زمان به یادگار مانده ویراستارانی است که به متنها اعتلا میبخشیدند و قلمشان شاهکار میآفرید. با حضور آنان رفتهرفته به تعریف ویراستار در کشورهای توسعهیافته نزدیکتر میشدیم.
اما این سابقهی گرانقدر، در طی زمان، در دو مسیر کاملاً مستقل و دور از هم رشد کرد: آنان که ویرایش و ویراستاری را امتداد سنت پیشین میدانستند و سرپرستان مجموعهها و سرویراستاران آثار و ویراستاران کتابها شدهاند و، با وسواس و جدیت، بر ارزش محتوایی و زبانی و صوری آثار افزودهاند، و گروهی که ویرایش را در حد پاسداشت زبان فارسی و اصلاح مجموعهای از غلط و درست محدود کردهاند و بنابر معیارهایی، که اگر بر پایهی درستی بنا نهاده شده باشد، خدمتی به ناشران، بهویژه ناشران نوپا، کردهاند و آثار آنان را فقط از آسیب اغلاط املایی و انشایی مصون داشتهاند.
این دو مسیرِ کاملاً جدا به دو نتیجهی متفاوت منتهی شد: اوّلی تأسیس گرایش «ویرایش و نگارش» در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در وزارت علوم بود، که البته نقد این رشته را به فرصتی دیگر میسپاریم، و دومی قرارگیری شغل ویراستاری در ردیف مشاغل خانگی.
خبرِ فراخوان «آزمون ویراستاری برای مشاغل خانگی»، به قصد اشتغالزایی، خبری بسیار عجیب و هضمنشدنی است، آنهم با حمایت دو سازمان، یکی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که چند سال پیش، مجوز اولین انجمن صنفی کارگری ویراستاران شهر تهران را صادر کرد و دیگری مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی که، در کنار دورههای آموزش آزاد، کلاسهای ویراستاری هم برگزار میکند. کافی است چهار کتاب اصلی و چهار کتاب جنبی را بخوانید و در آزمون نمرهی قبولی بگیرید تا ویراستار بشوید. در پی آن، متولیان امر برایتان کتابهای ناشران را میفرستند یا شما را به ناشران معرفی میکنند تا در کنار فعالیتهای منزل، آثارشان را ویرایش کنید و دستمزدتان را بگیرید و لابد از حقوق ویراستاران نیز حمایت خواهند کرد!
این خبر مثل بمبی بود بر عرصهی تصوراتم از ویرایش، که خیال میکردم ویراستارشدن سالها طلبگی میخواهد و دانشی عمیق و توانی همتراز با پدیدآور! وقتی دورههای دوسالهی ویرایش را در مرکز نشر دانشگاهی، با حدود ۲۴ درس، زیر نظر استادان سرشناسِ این فن به پایان رساندم تازه فهمیدم که چقدر با ویراستارشدن فاصله دارم و چه راه درازی برای کسب این عنوان پیشِ روی من است! وقتی به سابقهی ویراستاران مینگرم، میبینم که چگونه به پشتوانهی دانش و توانمندیشان در این عرصه درخشیدند. ویراستارانی که مترجم شدند و مترجمان و نویسندگانِ مجربی که ویراستار؛ اما آنان ویراستاری را شغل خانگی نمیدانستند، اگرچه ممکن بود در محیط خانه آن را به انجام برسانند.
از استاد احمد سمیعی، شناختهشدهترین ویراستار ایران، شنیدم که اگر ویرایش رشتهای دانشگاهی شود، در حد خواندن چند کتاب و دادن امتحان و پایاننامه تنزل مییابد، در حالیکه ویرایش عرصهای وسیعتر دارد و دانش و فن و ممارست میطلبد. حال باید پرسید اگر شغل خانگی بشود چه آسیبی خواهد دید؟
تعریف وزارت کار از شغل خانگی، به نقل از وبگاه آن، چنین است:
«مطابق قانون ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی، مشاغل خانگی شامل آن دسته از فعالیتهایی است که توسط عضو یا اعضای خانواده در فضای مسکونی در قالب یک طرح کسب و کار بدون مزاحمت و ایجاد اخلال در آرامش واحدهای مسکونی همجوار شکل میگیرد و منجر به تولید و یا کالای قابل عرضه به بازار خارج از محیط مسکونی میگردد. بر اساس مصوبات ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی، رشتههای مشاغل خانگی در حوزههای صنایع دستی، فرش کشاورزی، دامپروری، شیلات، خدمات، تولیدی صنعت و فناوری اطلاعات (IT) میباشد و بر همین اساس انواع مشاغل خانگی در هریک از زیر بخشها ارائه گردیده که فهرست و همچنین اطلاعات هر یک از مشاغل مذکوردر سایت وزارت کار و امور اجتماعی به نشانی www.irimlsa.ir قسمت مشاغل خانگی موجود میباشد.»
سؤال اینجاست، اگر جایگاه ویرایش در نشر با رشتهی ویرایش و نگارش از سطح کارشناسی ارشد به پایهی دکتری ادامه یابد، آیا باز هم شغل خانگی تلقی میشود؟ آیا باید منتظر باشیم که دستهی عظیمی از مشاغل مثل مترجمی، نویسندگی (داستان، فیلمنامه، و هر نوع متن تألیفی) پژوهشگری، حسابداری، و بخش اعظم فعالیتهای نشر همگی در زمرهی شغل خانگی قرار بگیرند و با خواندن چهار کتاب به شاغلان آن بپیوندند؟ تفاوت عمده در اینجاست که متولیان حقیقی ویرایش در پی ارتقای این جایگاه و نزدیککردن آن به تعاریف جهانیاند و غیرمتولیان در پی تقلیل ویرایش به شغلی که با آموزشی ابتدایی میتوان به آن دست یافت.
آیا حقیقتاً ویراستاری تخصصی است که با خواندن چهار یا هشت کتاب و در شکل ایدئال، با بیست ساعت کلاس حضوری یا مجازی حاصل شود و، در کنار فعالیتهای منزل، انجام پذیرد؟
آیا میتوان امیدوار بود برگزیدگان این آزمون بتوانند، در کنار کارهای منزل، مهارتهای دیگری چون ویرایش ساختاری و محتوایی، ویرایش مقابلهای، ویرایش استنادی و استفاده از منابع و مراجع، تنظیم انواع ضمایمِ مورد نیاز مثل واژهنامه، نمایههای عام، اصطلاحنامه و فهرستهای ضروری، متن پشت جلد، تعامل و گفتوگو با صاحباثر، بهرهگیری از امکانات برنامههای رایانهای برای ویرایش را بهطور خودجوش و خلاقانه بیاموزند و به این «شغل خانگی» ارتقا بخشند و کمبود ویراستاران حرفهای را جبران کنند؟
*پژوهشگر، ویراستار و مدرس ویرایش
مرتبط: ویراستار یا وَویراستار؟!
۴ نظر
سلام
این طرح بسیار عالی و پسندیده است.
چگونه میتوانم ویراستار خانگی شوم؟ اطلاعات بیشتر را از کجا بگیرم؟
سلام
وقت به خیر
چگونه و از چه طریق می توان در این آزمون ثبت نام کرد؟
سپاس بابت پاسخ گویی
بنا به دلایلی که جای بحثش اینجا نیست، حاکمیت ملی ایران طی دو دهۀ گذشته، زمینه را برای گسترش و رشد قارچگونۀ بسیاری از نهادهای دانشگاهی و آموزشگاهها فراهم کرد. یکی از نتایج این رشد سریع، کاستهشدن از کیفیت نهادهای آموزشی بود؛ چراکه سرعت رشد به حدی بود که امکان جذب و تربیت نیروی متخصص وجود نداشت (حتی اگر چنین نیتی وجود داشت) و دانشگاهها و نهادها از امکان پدیدآوردن «سنت» پژوهشی و تربیتی باز مانده بودند.
با به رسمیت شناخته شدن بسیاری از نهادها و آموزشگاهها، در اعتبارنامه صادرکردن برای افراد مختلف، فضایی را که امروزه بیش از هر زمان دیگری شاهدش هستیم، کمکم شکل گرفت: شکلگیری روحیه مدرکگیری و مدرکدهی در میان افراد و نهادها و «آسانیاب» شدن تسلط افراد در حوزهها و دیسیپلینهای دانشگاهی.
ذبحشدن ویرایش و ویراستاری تنها یکی از نتایج این روند است و این روند تاکنون بسیاری از رشتههای دانشگاهی را به چنین سرنوشتی دچار کرده است. تنها کافیست به تعداد عجیب کارمندانی نگاه کنید که در بسیاری از رشتههای عمدتاً علومانسانی، مدارک فوقلیسانس و دکترا دریافت میکنند، بیآنکه سر سوزنی از ادبیات این رشته سر در بیاورند.
به گمانم چنین چیزی الزاماً بد نیست و سویههای مثبتی هم دارد، ولی سویههای منفی آن بهشدت سنگینی میکند. برای جامعهای مانند ایران که از «تخصصینگریستن» به موضوعات پرهیز دارد، این «همهگیر» شدن چنین رشتههایی، میتواند به آشنایی مردم با این حوزهها منتهی شود، همچنانکه در متن نیز بهدرستی اشاره شده است که طی دو دهۀ گذشته آشناشدن مردم با عرصهای مانند ویرایش بسیار بیشتر شده است.
بهزعم من، با اتکا به تجربههای شخصی خویش، دو مشکل عمدهای که روند بالا با خود داشته است، دو چیز است: «عوامانهشدن» (در اینجا ویرایش) و دیگری (که با مسئلۀ اول همبستگی دارد) ناتوانی در پرورش نیروی متخصص.
عوامانهشدن هر حوزهای سبب میشود که بهسبب کثرت مدعیان ناکاربلد، فضا چنان غبارآلود شود که ۱. کیفیت کارهای شکلگرفته در آن حوزهها کاهش چشمگیری یابد؛ ۲. شناختن افراد متخصص و دغدغهمند مشکل شود؛ مشکلی که امروز ویرایش مانند بسیاری دیگری از رشتههای دانشگاهی با آن روبهروست؛ چیزی که دستکمی از تراژدی ندارد.
سلام و درود
با احترام…
متنِ بالا ـ که ظاهراً، اثرِ ویراستار است ـ، چرا اینقدر ایراد دارد؟
مگر ایشان، سالها، در این زمینه، آموزشِ تخصّصی ندیدهاند؟!
مگر آنها که عمرشان را در دانشگاه تلف کردهاند، بهصِرفِ داشتنِ یکتکّه کاغذ [= مدرک]، ویراستارِ حرفهای شدهاند؟!
کتابِ کدام استادِ ویراستاری، یا متنِ ویراستهی کدام استادِ دانشگاهای، عاری از اشتباهِ ویرایشی است؟
چه مانعی سرِ راهِ «تلاش بسیار» و «خودآموزیِ ویرایش» [در هرجا]، قرار دارد؟
مهمترین تفاوتاَش این است که [ظاهراً / احتمالاً] آن کاغذک را ندارد!
بهتر است به نتیجهی کارها بنگریم؛ نه به آن تکّه کاغذ، یا اسامی و القابِ دهانپُرکُن!