محمدناصر احدی: ویراستاریِ کتاب در کشور ما از مقولاتِ ناشناخته و درکنشدهای است که هرکس بنا به میل و فهمِ خودش تعریف و تفسیری از آن ارائه کرده است. برخی از مؤلفان، مترجمان، ناشران و مدیرانِ فرهنگی وظایفی برای ویراستار متصورند و توقعاتی از او دارند که نهتنها با ذاتِ ویرایش در تضاد است بلکه میتواند باعثِ به مخاطره افتادن جایگاهِ حرفهایِ ویراستاران شود. نمونهی اخیرِ این بدفهمی و ناآشنایی با حرفهی ویراستاری دستورالعملی است که مؤسسهی خانهی کتاب برای تخصیص بنِ الکترونیکی خریدِ کتاب به اهالی قلم اعلام کرده است.
در این دستورالعمل آمده بنِ الکترونیکی خریدِ کتاب به ویراستارانی، با حداقل ۱۰ جلد اثر، تعلق میگیرد که در تولیدِ محتوا «۵۰ درصد» نقش داشتهاند و نام و نام خانوادگی آنها بر روی جلد و فیپای کتاب ثبت شده است. طبیعی است در شرایطی که مسئولان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما عجیبوغریبترین رفتارها را به نام خود سند زدهاند، دیگر متعجب شدن از تصمیمات و اقداماتِ سیاستگذاران فرهنگی بسیار دشوار است. اما بههرحال، «نقشآفرینی ۵۰ درصدی ویراستار در تولید محتوای کتاب» اهلفن را متحیر کرد.
اگر کسانی که این تصمیم را گرفتهاند اندکی با حرفهی ویرایش آشنایی داشتند، میدانستند نهتنها نقشآفرینی ۵۰ درصدیِ ویراستار در تولیدِ محتوا بلکه درج نام او بر جلد کتاب، حتا در کشورهایی که ناشرانِ بزرگْ بخش عریض و طویلی برای ویرایش و تعدادی ویراستار کارکشته دارند، غیرمرسوم است. چنین کاری به از دست رفتنِ جایگاهِ نویسنده و درواقع تقلیل (یا انکار) نقشِ او در خلقِ اثر میانجامد و به درگرفتنِ جنگهای بیپایان میانِ نویسنده و ویراستار دامن میزند. درحالیکه، به گفتهی مرحوم ابوالحسن نجفی، «ویرایش تفاهمی است میانِ ویراستار و نویسنده؛ و ویراستار است که باید سعی کند و این تفاهم را به وجود آوَرد.» اگر ویراستاری بخواهد، با هر انگیزهای، تغییراتِ گستردهای در اثری اعمال کند، جدا از لطماتی که ممکن است به شکل و محتوای اثر وارد شود، نارضایتی و اعتراض صاحب اثر را هم موجب خواهد شد. بهعلاوه، چون دنیای نشر (مخصوصاً در کشور ما) بسیار کوچک است، بعد از مدتی اعتبار و حسنِ شهرت ِویراستار به خطر خواهد افتاد.
مرحوم نجفی، دربارهی میزان دخالت ویراستار در متن، راهنمایی کارگشایی دارد که خصوصاً به کارِ تصمیمگیران خانهی کتاب میآید: «… من طرفدار حداقلِ دخالت هستم، یعنی اگر در متنی باید حداکثرِ دخالت را کرد این متن قابل چاپ نیست. البته در اینجا دو حالت وجود دارد: یا نویسنده معروف است و یا تازهکار. اگر نویسنده معروف باشد، مسئولیت با امضای خودِ اوست که در کتاب میآورد، چون آن شخص را میشناسند و اعتباری دارد و او باید برای امضای خودش احترامی قائل باشد. خودش مسئول است و در این حالت، ویراستار باید حداقلِ دخالت را بکند. اما اگر نویسنده مشهور نیست و تازهکار است و نوشتهاش نیاز به ویرایش بسیار دارد، اساساً نباید این نوشته را برای چاپ پذیرفت.»
مسلم است کمبود بودجه و مشکلاتِ اقتصادی حوزهی گنجشکروزیِ فرهنگ نیز در اتخاذ چنین تصمیمی بیاثر نبوده است. اما اگر مسئولانِ خانهی کتاب با صداقت اعلام ِمیکردند که به دلیلِ مشکلاتِ مالی تواناییِ اختصاص دادنِ بن به ویراستاران را ندارند، تصمیمشان پذیرفتنیتر و منطقیتر بود. زمانی به ابعادِ صدمهزنندهی ضرورتِ مشارکتِ ۵۰ درصدی ویراستاران در تولیدِ محتوای کتاب بیشتر واقف میشویم که بدانیم گویا قرار است مبنای حمایتِ صندوقِ اعتباری هنر از ویراستاران نیز چنین معیارِ مضحکی باشد.
* نقلقولهای مرحوم ابوالحسن نجفی از شمارهی ۲۰ مجلهی بخارا (مهر ۱۳۸۰) انتخاب شده است.
بدون نظر