نگاهی به انواع جملههای منفی در فارسی و انگلیسی با بررسی موردیِ جملهای از ترامپ
کیوان مشیری: شاید هنگام تماشای فیلم آشوب (Chaos)، بخشی از گفتوگوی جیسون ستاتهام، در نقش کواِنتین، و جاستین وَدل، در نقش کارآگاه تِدی، توجهتان را جلب کرده باشد:
Detective Teddy: I didn’t do nothing.
Quentin: “It’s I didn’t do anything.” “Didn’t do nothing” is a double negative, infers the positive. The grammar in this country is terrible.
کارآگاه تدی: من هیچ کاری نکردم.
کواِنتین: باید بگویی «من کاری نکردم». دو منفی در «هیچ کاری نکردم» بارِ معنایی جمله را مثبت میکند. دستور زبان تو این کشور افتضاح است.
ولی شاید بحث عبارات دارای دومنفی (double negative) در زبان انگلیسی، بیش از هر زمان دیگری، پس از بازگشت دونالد ترامپ از اجلاس سال ۲۰۱۸ هلسینکی در فنلاند گرم شد که در آنجا در یک نشست خبری در کنار ولادیمیر پوتین نشسته بود.
پوتین، جاسوس پیشین کیجیبی، پیشتر پذیرفته بود که امکان دارد «هکرهای میهندوست روس» در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ امریکا دخالت کرده باشند و دستگاههای امنیتی امریکا نیز دست داشتن روسها در انتخابات را تأیید کرده بودند. دراین نشست خبری، وقتی از ترامپ دربارهی این موضوع سؤال شد، او چنین گفت:
“He [President Putin] just said it was not Russia. I don’t see any reason why it would be.”
«او [پرزیدنت پوتین] همین الان گفت کار روسیه نبوده است. دلیلی نمیبینم چرا باید کار آنها باشد.»
فردای بازگشت به امریکا و پس از سروصدایی که برپا شد، ترامپ گفت که منظورش را اشتباه بیان کرده، و از روی متنی که در برابرش بود چنین گفت:
“In a key sentence in my remarks I said the word ‘would’ instead of ‘wouldn’t’. The sentence should have been: ‘I don’t see any reason why it wouldn’t be Russia’. Sort of a double negative.”
«در یکی از جملات کلیدی سخنانم واژهی would را به جای wouldn’t به کار بردم. باید گفته میشد: دلیلی نمیبینم چرا نباید کار روسیه باشد؛ که نوعی دومنفی است.»
این اظهارنظر ترامپ واکنشهای بسیاری برانگیخت. برخی او را به خاطر بهکارگیری «دومنفی» در سخنانش سرزنش کردند و معتقد بودند که یک مقام رسمی نباید از زبان غیررسمی استفاده کند. برخی دیگر در مقام دفاع از او برآمدند و گفتند میتوان دومنفی را در گفتار به کار برد. بعضی هم از او به خاطر بیدقتی در نشست خبری در هلسینکی انتقاد کردند و بسیاری او را به خاطر زیر سؤال بردن نتیجهی تحقیقات مأموران امنیتی امریکا خیانتکار خواندند و باد انتقاد گرفتند. آنها او را به دروغگویی متهم کردند و معتقد بودند ترامپ بهعمد آنگونه در هلسینکی سخن گفته است.
اما اگر بپذیریم که ترامپ بهاشتباه چنین سخنانی را در هلسینکی بر زبان رانده، مرتکب اشتباهی شده است که زبانشناسان آن را بدمنفیسازی (misnegation) میخوانند.
این اشتباه وقتی رخ میدهد که نتوانیم شمار منفیسازیهایی را که در جمله انجام دادهایم بهخوبی به یاد آوریم. از سویی، برخی منفیسازها، مانند not در انگلیسی، بسیار واضحاند ولی برخی نیز مانند hardly خیلی واضح نیستند. واژهی hardly شبیه قید است ولی بهواقع در بسیاری از نوشتهها منفیساز (negator) است:
We can hardly support this hypothesis.
بهدشواری میتوانیم از این فرضیه دفاع کنیم.
این جمله در واقع به این معناست:
We can not support this hypothesis.
نمیتوانیم از این فرضیه دفاع کنیم.
هر چه شمار این منفیسازها، چه واضح و چه ناواضح، بیشتر و جمله درازتر باشد، احتمال بدمنفیسازی نیز بیشتر خواهد شد.
جمله، ابزار زبان، برای کاربردی بودن و فهمیده شدن، به داشتن پیوندی منطقی میان ارکان و اجزای خود نیاز دارد. جملات میتوانند پرسشی، امری، عاطفی یا خبری باشند. در متون علمی از گزارهها، که نوعی جملهی خبریاند، استفاده میشود. ریاضیات بهمنظور اثبات درستی یا نادرستی گزارههایی که جنسی متفاوت از گزارههای غیرریاضی دارند، با بهکارگیری استدلال و استنتاجهایی بر مبنای منطق، به پیچیدهترین نتایج خود دست یافته است. همهی علوم بر پایهی سادهترین قواعد منطق و یا پیچیدهترین قوانین ریاضیات استوار شدهاند.
برای نخستین بار ارسطو بود که علم منطق را معرفی کرد. پدر «منطق جدید»، که آن را «منطق ریاضی» یا «منطق نمادین» – به خاطر بکارگیری نمادهایی چون a و b یا x و y – هم میگویند، لایپنیتس (Leibniz) بود.
ریاضیات و منطق علومی درهمتنیدهاند و بدون ارتباط ریاضی و منطقی مناسب در و میان جملات نمیتوان در علوم به نتایج درستی رسید. برای آنکه گزارهها، در جملات خبری، قابلفهم باشند، به ارتباطی منطقی میان ارکان و اجزای جملات نیاز است. چنین امری برای فهمپذیر بودن جملات امری، پرسشی و تعجبی نیز صدق میکند.
در اینجا به حالت دومنفی و بهکارگیری برخی کلمات منفیساز در جمله میپردازیم و پیوند آن کلمات را با مثبت یا منفی بودن فعل جمله بررسی کنیم. آیا واژهگزینی، و بهویژه گزینشِ بارِ مثبت یا منفی افعال، از منطق ریاضی پیروی میکند یا بر اساس توافقی است که میان سخنوران و نویسندگان آن زبان در شیوهی بهکارگیری ارکان و اجزای جمله هست؟
۱- منفی در منفی (ضرب دو منفی) = مثبت
بهکارگیری «دومنفی»، چه در زبان انگلیسی و چه در زبان فارسی، بهمنظور مثبتسازیِ تلطیفشده
در زبان انگلیسی میتوان not را به همراه صفت یا قیدی که پیشوند منفیساز (مانند un یا in) دارد بهمنظور رسیدن به برداشتی مثبت و تلطیفشده به کار برد و بهواقع دومنفی نشان میدهد که نویسنده یا گوینده دربارهی آن برداشتِ مثبت محتاط بوده است. این کار در نوشتار رسمی معمولتر است.
This is correct. (strong positive)
این درست است. (مثبت پررنگ)
This is incorrect. (strong negative)
این نادرست است. (منفی پررنگ)
This is not incorrect. (weak positive)
این نادرست نیست. (مثبت کمرنگ)
(این کمابیش درست است.)
Trump was not incorrect about double negatives.
ترامپ با بهکارگیری دومنفی کار نادرستی نکرد. (ترامپ، کمابیش، با بهکارگیری دومنفی کار درستی کرد.)
This year’s rise in inflation to 3 percent was not unexpected. (This year’s rise in inflation was expected to some extent.)
افزایش امسالِ تورم به ۳ درصد دور از انتظار نبود. (تاحدی انتظار افزایش تورمِ امسال به ۳ درصد میرفت.)
همانطور که دیدید، در زبان فارسی نیز همینگونه است و به نظر میرسد در اینجا قانون «ضربِ» ریاضی بر هر دو زبان انگلیسی و فارسی حاکم باشد: دو منفی در برابر هم قرار گرفته و برآمدشان مثبت میشود.
۲- منفی با منفی (جمع دو منفی) = منفی
الف – زبان انگلیسی
در انگلیسیِ رسمی و معیار سعی میشود از حالت «دومنفی»، یعنی بهکارگیری دو منفیساز در یک عبارت، و در حالی که تنها یک منفیساز بسنده میکند، پرهیز شود.
هنگام بهکارگیری منفیسازهایی چون «هیچکس» (nobody)، «هیچجا» (nowhere)، «هیچچیز» (nothing) یا «هرگز» (never)، از آوردن افعال منفی پرهیز میشود.
برای نمونه میگوییم:
He had nothing interesting to tell us.
او چیز جالبی برای گفتن به ما نداشت.
نمىگوییم:
Not: He hadn’t nothing interesting…
یا میگوییم:
It was ۱۰ am but there was nobody in the office.
نمیگوییم:
Not: … but there wasn’t nobody in the office.
با آنکه در انگلیسی رسمی و یا نوشتاری پذیرفتنی نیست، گاهی دیده شده که برای تأکید، در برخی مناطق و در میان برخی گویشورانِ زبان انگلیسی، از چندمنفی استفاده شده است. نمونههایی از «سهمنفی»:
We couldn’t never work with nobody like that.
هرگز نمیتوانستیم با هیچکسی که آنگونه باشد همکاری کنیم.
در صورتی که در انگلیسی رسمی میگوییم:
We couldn’t ever work with anybody like that.
نمیتوانستیم با چنان کسی همکاری کنیم.
نمونهای دیگر از انگلیسی غیررسمی:
He never says nothing interesting to no one.
هیچگاه حرف جالبی برای گفتن به هیچکسی ندارد.
بیان رسمی یا معیار:
He never says anything interesting to anyone.
حرف جالبی برای گفتن به کسی نداشته است.
«دومنفی» در ترانههای انگلیسی:
I am satisfied. (strong positive)
من راضیام. (مثبت پررنگ)
I am dissatisfied. (strong negative)
من راضی نیستم. (منفی پررنگ)
I am not dissatisfied. (weak positive)
من ناراضی نیستم. (مثبت کمرنگ)
(کمابیش راضیام.)
ترانهی رضایت (Satisfaction) از گروه رولینگ ستونز (Rolling Stones):
“I can’t get no satisfaction.” (double negative = intensified negative)
هیچ راضی نمیشوم. (دومنفی = منفی تشدیدشده)
ترانهی به هیچ آموزشی نیاز نداریم (We Don’t Need No Education) از گروه پینک فلوید (Pink Floyd):
“We don’t need no education,
we don’t need no thought control.”
به هیچ آموزشی نیاز نداریم،
به هیچ کنترل فکری نیاز نداریم.
ترانهی هیچ آفتابی نیست (Ain’t No Sunshine) از بیل ویدرز (Bill Withers):
“Ain’t no sunshine when she’s gone, and this house just ain’t no home.”
او که نیست، هیچ آفتابی نیست و
این چاردیواری هم دیگر به هیچ وجه خانه نیست.
«چندمنفی» در ادبیات کلاسیک انگلیسی:
ویولا (Viola) در نمایشنامهی شب دوازدهم (Twelfth Night) اثر ویلیام شکسپیر (William Shakespeare):
By innocence I swear, and by my youth
I have one heart, one bosom, and one truth,
And that no woman has, nor never none
Shall mistress be of it, save I alone.”
به معصومیت و جوانیام سوگند که هرگز هیچ زنی جز خودم نتوانسته یگانه قلب و آغوش و اعتماد مرا از آن خود کند و هرگز هم نخواهد توانست.
در زبان انگلیسی غیررسمی (ترانه یا گفتگوهای میان شخصیتهای داستانی) بهکارگیری دومنفی یا سهمنفی… مانعی ندارد. چنین چیزی، اما، در زبان انگلیسی رسمی توصیه نمیشود.
ب – زبان فارسی
در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، نمونههای بهکارگیری «دومنفی» یا «سهمنفی» … بسیار فراوان است. علاوه بر متون بزرگان ادب و سخن، در کتب و نوشتههای علمی و همچنین در گفتار روزمرهی فارسیزبانان چنین شیوهای را میتوان دید. بهواقع میتوان گفت بهکارگیری دومنفی یا سهمنفی بخشی از استخوانبندی زبان معیار است و رعایت نکردن آن در نوشتار یا گفتار غلط محسوب میشود.
بهکارگیری «هرگز»، «هیچ»، «هیچگاه»، «هیچوقت»، «هیچکجا»… به همراه افعال منفی، چه در فارسی معیار و رسمی و چه در فارسی نامعیار و غیررسمی، درست انگاشته میشود و چنین شیوهای به منظور تأکید به کار میرود.
«دومنفی» در نظم و نثر فارسی
همانگونه که در انگلیسی نامعیار و غیررسمی از بهکارگیری دومنفی برای تأکید، تشدید و فزونی بارِ منفی استفاده میشود، در فارسی معیار و رسمی نیز همینگونه است. برای نمونه، منظور خواجه حافظ شیرازی از
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچکاره نیست
این نبوده که بگوید: «کان شحنه در ولایت ما کارهای است.»
منفی (هیچ کاره) در منفی (نیست) = مثبت
بلکه میخواسته بگوید: «آن شحنه در ولایت ما حتی یک ذره هم کارهای نیست.» (منفی با منفی = منفیتر).
نظامی گنجوی
این کم زده را که نام کم نیست
آزرم تو هست هیچ غم نیست
یا در اینجا منظور نظامی این نبوده که: «غمی هست.»
منفی (هیچ) در منفی (نیست) = مثبت
بلکه میخواسته بگوید: «حتی یک ذره هم غم نیست.»
(منفی با منفی = منفیتر).
«هیچ» در نمونههای زیر به معنای «ابداً» و «اصلاً» آمده است:
رودکی
بانگ زلّه کر خواهد کرد گوش
هیچ ناساید زمانی از خروش
فردوسی
میاسا ز رفتن شب و روز هیچ
به هر منزلی اسب دیگر بسیچ
مجملالتواریخ
و هیچ نیاسودی از تعبد و ذکر ایزدی.
غزلیات سعدی
همه غمهای جهان هیچ اثر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
بوستان سعدی
عزیزی که هر کز درش سر بتافت
به هر در که شد هیچ عزت نیافت
گلستان سعدی
حکومت به داور بردند. گفت: برو هیچ تاوان نیست؛ اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی.
و
هیچ صیقل نکو نداند کرد
آهنی را که بدگهر باشد
حافظ
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
گرشاسبنامهی اسدی طوسی
بمردان همی دل نیاسایدش
بجز با زنان هیچ خوش نایدش
هیچ میتواند در عبارات «به هیچ شمردن»، «به هیچ داشتن» و «به هیچ گرفتن» به کار رود. این عبارات بهمعنای «نادیده انگاشتن» است. افعال این عبارات میتوانند، بدون عوض شدن بارِ معنایی عبارت، مثبت یا منفی باشند.
شکلِ منفیِ افعال تنها برای تأکیدِ بیشتر به کار برده میشود. بهعبارتی، «به هیچ شمردن» همان معنای «به هیچ نشمردن» میدهد، با این تفاوت که دومی تأکیدیتر است:
همراه با فعل منفی
سعدی
بیچارگیم به چیز نگرفتی
درماندگیم به هیچ نشمردی
و
تو روی از پرستیدنِ حق مپیچ
بهل تا نگیرند خلقت به هیچ
همراه با فعل مثبت
اسکندرنامه
گفت بدانید که ما هیچ زن از آنِ او نداریم و نبردهایم و اگر برده بودیمی بگفتیمی و به هیچ داشتیمی.
نخستین «هیچ» در عبارت بالا از اسکندرنامه به معنای «حتی یک» آمده است.
نمونههایی از بهکارگیری «هرگز» در حالت «دومنفی»:
فردوسی
به ایرانیان آفرین کرد و گفت
که هرگز نماند هنر در نهفت
و
چه گویم از این گنبد تیزگرد
که هرگز نیاساید از کارکرد
و
چو رستم بیاید به فرمان من
ز من نشنود سرد، هرگز، سخن
تاریخ بیهقی
هرگز دوست دشمن نشود.
کلیله و دمنهی نصرالله منشی
عاقل از منافع دانش هرگز نومید نگردد.
گلستان سعدی
هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در نکشیده…
رباعیات خیام نیشابوری
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
و
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
غزلیات حافظ
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
ناصر خسرو
زیر کبودچرخ بیآسایش
هرگز گمان مبر که بیاسایی
کسایی مروزی
ای آن که جز از شعر و غزل هیچ نخوانی
هرگز نکنی سیر دل از تنبل و ترفند
دقیقی
سپاهی است ای شهریار زمین
که هرگز چنان نآمد از ترک و چین
نمونههایی از بهکارگیری «سهمنفی»:
فخرالدین اسعد گرگانی
نگردد موم هرگز هیچ آهن
نگردد دوست هرگز هیچ دشمن
شهید بلخی
هرگز تو به هیچکس نشایی
بر سرت دو شوله خاک و سرگین
جمعبندی:
در انگلیسی رسمی و معیار از «دومنفی» و «سهمنفی» پرهیز میشود. در گفتوگوهای روزمره، لحن و یا چهرهی گوینده میتواند قوانین حاکمِ بر انگلیسیِ معیار را بر هم زند. لحنِ تند و یا چهرهی خشمگین و جدیِ گوینده، در عبارات چندمنفی، بارهای منفی را به هم میافزاید. بهعبارتی، در انگلیسیِ غیررسمی و نامعیار، قانونِ «جمعِ» ریاضی حاکم است و منفیها به هم افزوده میشوند.
در زبانِ فارسی، پیوندی نانوشته از نوعِ قانونِ «جمعِ» ریاضی در مواردِ «دومنفی» و «سهمنفی» حکمفرماست. منفیها با هم جمع میشوند، بارِ منفی جمله را فزونی میبخشند و حالتِ تأکیدی بیشتری به آن میدهند.
در این نوشتار از لغتنامهی دهخدا، فرهنگ لغات انگلیسی-به-انگلیسی کمبریج و نوشتهای با عنوان «واکاوی دستورزبانیِ دومنفیهای دونالد ترامپ (A grammatical analysis of Donald Trump’s double negatives)» در هفتهنامهی اکونومیست (Economist) بهره گرفته شده است.
۵ نظر
سلام و درود آقا رضای عزیز
آقا یعنی فقط دیگه تو پیش فرشید میتونیم از مطالب لذت ببریم ؟
اینجا رو هم کاهی گردگیری کنی بد نیست هاااا !
سلامت باشی و نویسا
سلام و درود آقا رضای عزیز
آقا یعنی فقط دیگه پیش فرشید میتونیم از مطالب لذت ببریم ؟
اون ب اون کوتاهی ؟
اینجا رو هم گاهی گردگیری کنی بد نیست هاااا !
سلامت باشی و نویسا
سلام
حق با شماست. چشم. فرصتم خیلی کم است، ولی سعی خواهم کرد.
درود
اگر بر فرض اول خودتان که در متن، هیچ را به معنی (حتی اندکی هم)یا (حتی کمی هم)یا (حتی ذره ای هم) گرفتید استناد بکنیم، دیگر معنای منفی ندارد که دستاویز داستان دو منفی بودن جمله یا بیت کنیم. در تمام جمله های مثبت و منفی و… هم که فرمودید میتوان به جای هیچ از این عبارت استفاده کرد و معنای جمله صحیح و کامل است.
اگر جایگزین بفرمایید متوجه خواهید شد.
میاسا ز رفتن شب و روز هیچ >>>
حتی کمی هم شب و روز ز رفتن میاسا
هیچ صیقل نکو نداند کرد
حتی کمی هم بلد نیست(نداند) به خوبی(نکو) صیقل کند
درماندگیم به هیچ نشمردی
درماندگی مرا حتی به کمی(چیز کمی) هم حساب نکردی(نشمردی)
گفت ما هیچ زن از آن تو نداریم
گفت ما حتی (تعداد) زن کمی هم برای تو نداریم
بجز با زنان هیچ خوش نایدش
بجز با زنان حتی کمی هم خوشش نمی آید
سلام اگر کسی جواب بله یا خیر بخواهد و بپرسد
شما شعر دوست ندارید ؟
ومن شعر دوست نداشته باشم باید چه جوابی بدهم .
بله( یعنی حرف شما درست است من شعر دوست ندارم؟)
یا خیر( یعنی شعر دوست ندارم ؟)