شیرینی زبان ـ ۱۶
نامهی آقای رحیمی که هفتهی پیش خطاب به آقای احمدینژاد منتشر شد، یک جملهی نفسگیر داشت که جان میداد برای آموزش ویراستاری. آدم معاون اول رئیسجمهور هم که باشد، وقتی میخواهد رنجنامه بنویسد و روضه بخواند، بهتر است نوشتهاش را بدهد دستِ یک ویراستار تا هم به متنی شیواتر برسد، هم روضهاش اثرِ عمیقتری بر خواننده بگذارد و جانسوزتر شود. جملههای خیلی بلند این بدی را دارند که نویسنده را در بهکاربردن فعلها گمراه میکنند. مثلاً در همین جمله، یکی از پارهجملهها بدون فعل رها شده و کل جمله هم آنقدر فشرده و درهم و برهم است که باعث میشود خواننده به جای آهِ همدردی کشیدن، اوُه و پوف بدهد بیرون. حتا اگر این خواننده، آقای احمدینژاد باشد. البته خداناکرده خیال نکنید دارم بازارگرمی میکنم برای خودم. این بندهی کمترین حاضرم داوطلبانه و بینام برای هر معاون اول رئیسجمهوری ویراستاری کنم. ولی نه اگر رئیسجمهورش تا این حد محبوب باشد و نه اگر معاون اولش به جرم فساد مالی و به حکم دادگاه، در مسیر زندان!
جملهی نفسگیر محمدرضا رحیمی:
“اما از دوستی که از پنج سال پیش در جریان رنجهایی که بر خود و خانوادهام رفته است، و از نزدیک اشک دختران، رنجوری همسر، سکته منجر به مرگ مادر، سکته خواهری که افتخار دارد شهیدی را نثار انقلاب اسلامی کرده است و اشک چشم برادری که هنوز از ترکش خصم التیام نیافته است را دیده، و من بخاطر تداوم دوستی با او از خودگذشتگیها کرده ام و تا امروز که بیانیه دو پهلویش را در دفاع از خودش دیدم، کلامی در تضعیفش بر زبان نیاوردهام، این انتظار نمیرفت که از مضمون بیانیه دو صفحهای اش، جز برائت از رحیمی، استنباط نشود.”
ویراستاری حداقلی با چند نَفَس اضافه:
“اما از دوستی چون شما اصلاً این انتظار نمیرفت که تنها مضمون بیانیهی دوصفحهایاش، برائت از رحیمی باشد. آن هم دوستی که از پنج سال پیش از نزدیک در جریان رنجهایی بوده که بر من و خانوادهام رفته است. دوستی که از نزدیک اشک دخترانم را شاهد بوده و رنجوری همسر و سکتهی منجر به مرگ مادر و سکتهی خواهرم را دیده که خود افتخار دارد شهیدی را نثار انقلاب اسلامی کرده است. و دوستی که ناظر اشکهای برادرم بوده که زخمهایش از ترکش خصم هنوز التیام نیافته است. و مهمتر از همه، دوستی که من به خاطر دوامِ دوستی با او چه از خودگذشتگیها که نکردهام و تا امروز که بیانیهی دو پهلویش را در دفاع از خودش دیدم، کلامی در تضعیفش بر زبان نیاوردهام.”
پینوشت:
به جای «دوام» در عبارت «تداوم دوستی با او» میتوان «پایداری» هم گذاشت، ولی خب بعضی واژهها در بعضی دورهها بدجور جنبهی سیاسی دارند و متأسفانه «پایداری» یکی از همین واژهها ست و عقل سلیم حکم میکند حواسمان به این جور جنبهها هم باشد. اصلاً ویراستاری را چه به سیاست!
:: بازنشر از ستون «شیرینی زبان» روزنامهی اعتماد [+]
:: شمارههای قبلی این ستون را در این جا بخوانید. [+]
بدون نظر