دانلود رایگان یک مجموعهداستان تازهشش سال پیش در خوابگرد نوشتم: “اگر پارسال امیرحسین خورشیدفر «پدیده»ی داستان کوتاه بود با مجموعهی زیبای «زندگی مطابق خواستهی تو پیش میرود»، بیشک امسال حافظ خیاوی «کشف» داستان کوتاه ایران است، با این تفاوت که خیاوی نه از پیشینهی ادبی خورشیدفر بهرهمند بوده و نه همچون او در فضای ادبی محافل ادبی پایتخت نفس کشیده، که اصلاً در مشکینشهر زندگی میکند.” حافظ خیاوی مجموعهداستان «مردی که گورش گم شد» را در سال ۸۷ منتشر کرد و در دومین جایزهی ادبی خدابیامرز «روزی روزگاری»، به عنوان نویسندهی بهترین مجموعهی سال معرفی شد. از خیاوی یکی دو سال قبل از آن فقط داستان «دختر باتومخور» در کتابخانهی خوابگرد منتشر شده بود. بعد از شش سال، حالا او مجموعهی دومش را منتشر کرده، البته روی سایت شخصیاش در اینترنت. حال و هوای داستانهای خیاوی آدم را یاد «غلامحسین ساعدی» از نوع بهروزشدهاش میانداخت که البته ربطی به داستان «دختر ِ باتومخور» او ندارد. به نظر میرسد این حال و هوا در مجموعهی دوم او نیز جریان دارد.
:: مجموعهداستان «بوی خون خر» را از این جا دانلود کنید [+]
:: داستان «دختر باتومخور» را اینجا بخوانید [+]
:: با حافظ خیاوی بیشتر آشنا شوید [+]
:: یادداشت احمد غلامی در بارهی «مردی که گورش گم شد» را این جا بخوانید [+]
:: یادداشت خوابگرد در بارهی «مردی که گورش گم شد» هم این جا ست [+]
این هم بخشی از آن یادداشت قدیمی: از مجموعهداستان «مردی که گورش گم شد» عطر و آوایی بسیار لذتبخش و تازه به مشام میخورد و به گوش میرسد. کم نیست این که بتوانی با نثری چنین روان و بیتکلف، بیهیچ نمایشی از تکنیکهای ملالانگیز و رایج ادبی این روزها و دور از فضاهای تکساحتی مثل داستانهای موسوم به «آپارتمانی»، داستانهایی بنویسی که هم رنگ ملایمی از بومینگاری دارند، هم لذتِ گمشدهی داستانخوانی را نصیب خواننده میکنند، هم به دلیل رسوخ نگرش انسانشناختی و هستیشناختی نویسنده در لایههای زیرین ماجراهایی گاه بکر و گاه غریب، «جهان داستانی» ویژهای خلق میکنند به اینها بیفزایید زبان شوخ و شنگی که متأثر از همین نگرش نویسنده به دنیای بومی خود، در همهی داستانها حضوری دلانگیز دارد و ما را به ظرافت، به نقطهی دید فلسفی نویسنده میرساند…
بدون نظر