شیرینی زبان ـ ۳
شمسالواعظین در سال ۸۹ بود که در مصاحبه با یک تلویزیون عربی گفت رئیس دولت دهم «جنونالعظمه» دارد و به اتهام «مجنون» خواندن رئیس دولت و البته چند اتهام دیگر به زندان محکوم شد. «جنونالعظمه» در عربی ربطی به معنای جنون در فارسی ندارد؛ یک اصطلاح است به معنای خودبزرگبینی. البته همان زمان شمسالواعظین این توضیح را داد و گفت که مقصودش دیوانگی نبوده (آن هم نوع عظیم)، ولی گویا توضیحش ناشنیده ماند و شد آن چه شد.
اصطلاحات دیگری هم هستند در زبان عربی که با نظیر شکلی و ریشهای خود در زبان فارسی تفاوت دارند. یکی دو هفتهی پیش بود که صادق خرازی هم در بارهی حصر خانگی به روزنامهی عربی الحیات گفت: «و نحن نسعى لإنهاءِ الإقامه الجبریه عنهما.» کلامش را ترجمهی کلمه به کلمه کردند و برخی به او تاختند که چرا به جای «حصر خانگی» گفته است «اقامت اجباری». اما «اقامه الجبریه» در عربی اصطلاحی ست دقیقاً برای «بازداشت خانگی» یا همان «حصر خانگی». در این مورد هم ندیدم توضیح این اشتباهِ ناشی از تشابه و همسایگی زبان عربی با فارسی، در وضع صادق خرازی اثری گذاشته باشد؛ بهخصوص که به خاطر فعالیت سیاسی اخیر او در راهاندازی تشکیلات «ندا» فحشخورش هم بسی ملس شده است.
واژهها و اصطلاحات زیادی نیز در زبان فارسی هست که رگ و ریشهی عربی دارند، ولی همهی آنها الزاماً در همان معنای عربی به کار نمیروند. دستهای هم هستند که ظاهری غلطانداز دارند ولی اصلاً به آن شکل در زبان عربی وجود ندارند و در سیر «واژهسازی دورگه» وارد زبان روزمرهی ما شدهاند.
از دستهی اول، معروفترین و دمدستیترینشان «مزخرف» است که خیلی از ما آن را در توصیفِ کوبندهی هر چیز بهدردنخور و احمقانه به کار میبریم و خیال خودمان را راحت میکنیم و خیال مخاطبمان را ناراحت. بهخصوص اگر پای مخاطب خاص در میان باشد که تازه موتور مزخرفپرانِ دو طرف روشن میشود و آخر هم معلوم نمیشود کی مزخرف گفته یا کدامشان آدم مزخرفی ست! در این مورد عربها مشکلی ندارند، چون این جور وقتها میگویند «هراء» و خودِ مزخرف را در دو معنای «آراسته» و «چاشنیزده» و نیز نوعی نگارگری خطوط به کار میبرند.
نمونههای دیگری هم هستند که در این گروه قرار میگیرند. مثلاً «تورّق» را در فارسی برای ورقه ورقه شدن به کار میبردهایم، ولی امروزه برای چیزی به کار میبریم که عربها به آن «تصفّح» میگویند، یعنی ورق زدن کتاب برای مرور آن. یا مثلاً «جهاز » که در عربی به معنای «دستگاه» است ولی در فارسی، بزرگترین مصیبت خانوادهها هنگام ازدواج دخترشان! در عربی «جهازیه» هم هست به معنای سیستماتیک، ولی در فارسی مینویسیم «جهیزیه» به همان معنای مصیبتباری که گفتم! یا شاید ندانید که «اهتزار» در اصل به معنای لرزش و جنبیدن است و حالا در زبان فارسی تبدیل شده به برافراشته شدن. یا «تردید» که معنای آن در عربی امروز، تکرار کردن و بازگرداندن است، ولی ما در مفهوم دودلی و شک کردن به کار میبریم.
دستهای دیگر هم هستند که اصلاً در زبان عربی وجود یا کاربرد ندارند و در سیر «واژهسازی دورگه» وارد زبان روزمره شدهاند؛ مثل مأیوس، تدفین، شکیل، عطوفت، عصبانی، تمسخر، تبانی، خجالت، اسارت و دخالت. این جور واژهها صورتی به ظاهر عربی دارند، ولی در واقع برساختههای خود فارسیزبانها ست. نمونههای خلاقانه و شیرینتری هم داریم، مثل «لایتچسبک» که استفادهاش گاهی اوقات بدجوری میچسبد!
از بحث پردامنهی «واژهسازی دورگه» که بگذریم، توصیه به سیاستمداران و تحلیلگران اینکه وقتی عربی حرف میزنند، معادل فارسی اصطلاحات و واژههای دردسرساز را هم درجا زیرنویس کنند، چون یک واژه یا اصطلاح عربی الزاماً همانی نیست که در فارسی به نظر میآید و ممکن است آدم کارش به فحش خوردن یا زندان هم بکشد و شیرینی زبان به کامش زهر شود.
:: این را برای ستون هفتگیام در روزنامهی اعتماد نوشته بودم، اما اجازهی انتشار نیافت.
بدون نظر