از داستانهای بیویرایش امروز (۱۹)
نویسنده: امین احمدیان*
امروز بهش گفتم: بهار، امروز ۱۰۲۱ روز شده.
گفت: آره، اتفاقاً دیشب حساب کردم؛ ۲۶۳۱ روز دیگه بیشتر نمونده.
گفتم: ولی به حساب من ۲۶۲۹ روز مونده.
گفت: عزیزم تو سال کبیسهها رو حساب نکردی!
راست میگفت.
*همسر بهاره هدایت این روایت را، بعد از ملاقات با او در اوین، در فیسبوکِ خود منتشر کرده است.
داستانهای بیویرایش پیشین:
+ روی میز ممنوع
+ کدام مهندس؟
+ ممنوع از خروج
+ این ملک شخصی ست
+ چه فرق میکند؟!
+ پسرم و پدرش
+ خندههای دیوارآلود
+ اسمش مادر بود؛ دختر من
+ حالا نوبت مامان است
+ چیزی برای دانستن نیست
+چای را با چی میخوری؟
+ من به شما میگویم؛ من
+ گرادادن پشت چراغ قرمز
+ آرامش در حضور امام زمان
+ چندوچونِ سقط شدنِ یک عدد کتاب
+ زندانی که کوه برفی دارد!
+ مرگ با ۱۵درصد تخفیف
بدون نظر