“آیندگان از خود خواهند پرسید: چه شد پس از آن که روشنای صبح یک بار بردمیده بود، ما دیگربار مجبور شدیم در ظلمت، روزگار بگذرانیم؟”
ـ از کتاب «وجدان بیدار» نوشتهی اشتفان تسوایگ، برگردانِ سیروس آرینپور
نهم تا پانزدهم مهرماه، هفتهی کتابهای ممنوع است. بیایید با سانسور بازی کنیم. از کتابخانهی خود کتابی را که دیگر اجازهی چاپ ندارد، بردارید و جملهای دلخواه از آن را به اضافهی نام کتاب و نویسنده یا مترجم آن برای دیگران بنویسید. این توضیح را هم زیر آن اضافه کنید تا دیگران هم در این بازی شرکت کنند. اگر هم خودتان نویسنده یا مترجم اید، میتوانید در کنار این کار، مواردی از سانسور کتاب یا کتابهایتان را هم برای خوانندگان بنویسید.
پیشینهی ماجرا
چندی پیش در حاشیهی انتقاد من از یک بازیِ کتابیفیسبوکی، مریم نبوینژاد به هفتهی جهانی کتابهای ممنوع اشاره کرد که مناسبتِ خوبی ست برای درانداختن یک بازی با این موضوع. همان زمان محمدحسن شهسواری یادداشتی نوشت در بارهی برخی از موارد کلی و جزئی سانسور دولتی در کتابهای خودش. پیشنهاد مریم و نوشتهی محمدحسن را حفظ و در هم کردم برای امروز تا در این چند روز هم بازی کنیم، هم سانسور را به بازی بگیریم!
یادداشتِ جذاب و البته تلخ شهسواری را در بارهی برخی بلاهای دولتی که بر سر آثارش آمده، در پنجرهی پشتی خوابگرد بخوانید.
برای شرکت در سانسوربازی لازم نیست حتماً وبلاگ داشته باشید؛ فیسبوک و گوگلپلاس هم جاهای خوبی برای این کار اند. اما اگر نویسنده یا مترجم اید و وبلاگ ندارید، فضای خوابگرد در اختیار شما ست تا یادداشتتان را در آن منتشر کنم. اگر خواستید، حداکثر تا آخِر همین هفته برایم ایمیل کنید یا در همینجا کامنت بگذارید.
در بارهی خودِ «هفتهی کتابهای ممنوع» هم لازم است بنا به توضیحات مریم بگویم که این هفتهی خاص اغلب در امریکا و کانادا برگزار میشود، پیشینهی سیساله دارد و در آن با تکیه به اصل یکم قانون اساسی امریکا مبنی بر آزادی بیان، کتابهایی که انتشارشان با مشکل و سانسور مواجه شده گرامی داشته میشود. سازمان عفو بینالملل هم هر سال از این مناسبت استفاده میکند و در بارهی کسانی که به خاطر کتابها و عقایدشان در جهان آزار دیدهاند یا تحت پیگیرد قرار گرفتهاند، اطلاعرسانی میکند. البته این مناسبت در خودِ امریکا بیشتر در موردِ کتابهایی ست در بارهی مسائل جنسی و موارد مربوط به اقلیتهای جنسی که با زبانِ اصطلاحاً غیربهداشتی نوشته شدهاند و برای همین، زیر فشار بنیادهای خانواده و والدین محافظهکار (نه دولت) جلو انتشارشان گرفته میشود و از این نظر، یعنی هم موضوع و هم ساز و کار سانسور، با دیگر جاهای دنیا و خصوصاً ایرانِ خودمان فرق دارد. در هر حال، مرگ بر امریکا، خصوصاً دلار!
بدون نظر