ترکیب یگانهی فروغی بسطامی و شجریان و مایهی افشاری و آهنگ یوسفزمانی یک طرف، این تکبیت یک طرف: گر تکیه دهی روزی، بر تخت سلیمان ده | ور پنجه زنی روزی، در پنجهی رستم زن
گر عارف حق بینی، چشم از همه بر هم زن
چون دل به یکی دادی، آتش به دو عالم زن
هم نکتهی وحدت را با شاهد یکتا گو
هم بانگ اناالحق را بر دار معظم زن
هم چشم تماشا را بر روی نکو بگشا
هم دست تمنا را بر گیسوی پر خم زن
چون ساقی رندانی، می با لب خندان خور
چون مطرب مستانی، نی با دل خرم زن
گر تکیه دهی وقتی، بر تخت سلیمان ده
ور پنجه زنی روزی، در پنجهی رستم زن
گر دردی از او بردی
صد خنده به درمان کن
ور زخمی از او خوردی
صد طعنه به مرهم زن
یا کحل ثوابت را در چشم ملائک کش
یا برق گناهت را بر خرمن آدم زن
یا خازن جنت شو، گلهای بهشتی چین
یا مالک دوزخ شو، درهای جهنم زن
یا بندهی عقبا شو
یا خواجهی دنیا شو
یا ساز عروسی کن
یا حلقهی ماتم زن
زاهد،
سخن تقوا بسیار مگو با ما
دم درکش از این معنی
یعنی که نفس کم زن
گر دامن پاکت را آلوده به خون خواهد
انگشت قبولت را بر دیدهی پر نم زن
سلطانی اگر خواهی
درویش مجرد شو
نه رشته به گوهر کش
نه سکه به درهم زن
چون خاتم کارت را بر دست اجل دادند
نه تاج به تارک نه
نه دست به خاتم زن
تا چند فروغی را مجروح توان دیدن؟
یا مرهم زخمی کن یا ضربت محکم زن
پ.ن:
تیتر وامدار عنوان آلبوم «نیزن (نیلبکزن) بر دروازههای سپیدهدم» (The Piper at the Gates of Dawn – 1967) پینکفلوید است.
بدون نظر