مصاحبهی اختصاصی با محمود دولتآبادی تا کی قرار است تیتر یک افتخارآمیز معدود روزنامهها و مجلههای اینوری باشد؟ پیشانی این معدود نشریات در همهی این سالها جا برای هیچ آدم، تفکر یا ایدهای دیگر ندارد؟ اکنون دیگر سالها از ابتکار و جسارت ستودنی «جامعه» و «شرق» در برکشیدن نام نویسندگانی پیشکسوت چون دولتآبادی در صفحهی نخست نشریات گذشته و نمیدانم قرار است تا چند سال دیگر باز هم تنها افتخار روزنامهنگاران و این نشریات، گفتوگو با محمود دولتآبادی و مثلاً جواد مجابی باشد!
بگذریم از متن مصاحبهها و تکرارها و خصوصاً نظریات ایشان در باب روشنفکری و رفتار روشنفکرانه؛ که در جایی میگوید «شرط اصلی روشنفکر بودن در محیط بودن است. چون شما باید نبض جامعه دستت باشد… ولی وضع من کاملاً فرق میکند و محیط هم فرق کرده نسبت به ۳۰ سال قبل که من نمیشناسمش…» و کمی بعد در باب رماننویسی میگوید: «آیا مسایل مبتلابه جامعهتان در ذهن و روح شما آنقدر سنگین و وزین و عمیق و ژرف و پهناور هست که جز در رمان جا نگیرد؟» [+]
البته روشن است که آنچه پرسیدم و گفتم، هیچ ربطی به گرانقدری آثار ادبی محمود دولتآبادی و محترم بودن و محبوبیت خودشان ندارد. حال امروزم را تیترخوانی صبحگاهی دکهی مطبوعات بد کرد!
بدون نظر