بعضی از کامنتها حیف است که در حد کامنت باقی بمانند. مثل آنچه یکی از اهل قلم با نام «روحالله» در پای مطلب مفصل قبلی در بارهی «توسط» نوشته است؛ پژوهشی مختصر در ادبیات کلاسیک فارسی و جستجوی «توسط» در این متون با بررسی معنا و کاربرد آن، که میپندارم برای اهل نظر و علاقهمندان سودمند باشد. در باب واژهی فارسیسوز «توسط»، بحث و جدل بسیار است و ابهاماتی هست که هنوز جای بحث بسیار دارد. آنچه در ادامه میخوانید، روشنگر زاویهای نسبتاً تاریک از این مبحث است.
به نظرم مطلب مهمی را مطرح کردهاید و نظرات گوناگونی که گرد هم آوردهاید ابعاد گوناگون مسئلهای را که با آن مواجه ایم روشن میکنند. برشمردن این ابعاد شاید خالی از فایده نباشد:
۱- شیوهی رایج بهکاربردن توسط در اکثر موارد غلط است.
۲- این شیوه به خاطر الگوپذیری (خصوصا گرتهبرداری در ترجمه) از زبانهای اروپایی (فرانسوی و انگلیسی) رایج شده است و در بسیاری از موارد در جملات مجهول به کار میرود.
۳- زبان فارسی ظرفیت لازم برای انتقال مفهوم مورد نظر بدون استفاده از توسط را دارد.
۴- استادان و دلسوزان زبان فارسی در اطلاعرسانی در بارهی اشکالات این شیوهی کاربرد و مزایای جایگزینهای آن موفقیت چندانی نداشتهاند.
آنچه به نظر بنده میرسد این است که در مواجهه با این مسئله ذکر مشکلات آن و پیشنهاد دادن ساختارها و عبارات جایگزین کافی نیست و نگاهی عمیقتر به تاریخ و فرایند اجتماعی رایج شدن این کاربرد لازم است. آنچه در بارهی تأثیر غلط رایج بودن یک عبارت یا ساختار با خوانندگان گفتهاید، اشارهای به همین موضوع دارد. بنده سعی میکنم در حد ظرفیت خودم (و این مجرای ابراز نظر) مقدماتی را در این باره طرح کنم، باشد که به یاری دوستان بتوان کاری کامل و جامعتر ارائه کرد. حداقل یک فایدهی این کار این است که سابقهی استفادهی درست (یا متفاوت) این واژه در زبان فارسی روشن میشود.
یک جستجوی ساده در مجموعهی گنجور نشان میدهد که توسط در تاریخ شعر فارسی کاربرد چندانی نداشته است. البته این میتواند به دلیل ساختار آوایی خاص این کلمه و دشواری گنجاندن آن در بسیاری از اوزان شعر فارسی باشد. با وجود این، بررسی موارد معدودی که این کلمه به کار رفته است میتواند روشنگر تحولات زبانی / اجتماعی پیرامون باشد. ظاهراً قرن ششم نخستین دورهی کاربرد یافتن این واژه است. نمونهی اول از اشعار انوری: «صلح کرد از توسط عدلش باز با کبک و گرگ با اغنام»
به عبارت دیگر: از توسط عدل او، باز با کبک و گرگ با اغنام صلح کردند.
در اینجا معنای سادهتر این است که بهواسطهی عدل او حیوانات با هم کنار آمدند. نکتهی قابل توجه این است که در معنای این بیت نمیتوان «بهوسیله» را جانشین بهواسطه کرد. (مفهوم مورد نظر انوری این نیست که عدل وسیله قرار گرفته است.) اما شاید بتوان «بهواسطه» را با «بهخاطر» یا «بهدلیل» جایگزین کرد. در اینجا بحث پیش میآید که شاعر چقدر به خاطر ملاحظات وزن شعر از توسط استفاده کرده است، خصوصاً که پیش از توسط «از» (نه «به») آمده است. اما آنچه از اهمیت احتمالی ملاحظات وزنی میکاهد این است که معنای شعر به این شیوه هم قابل بیان است: به خاطر میانجیگری عدل او، حیوانات با هم صلح کردهاند. در این بیان، مشخص است که منظور از توسط دقیقاً واسطه شدن و میانجیگری بوده است. عدل واسطهی شاه و حیوانات یا حیوانات و صلح نبوده است، بلکه خودش میانجی بین حیوانات (باز و کبک و گرگ و اغنام) شده است.
مورد بعدی از سنایی ست:
«از پی بودِ زید و هستیِ عمرو فیض حق را توسط آمد امر»
به عبارت دیگر: به منظور هستی یافتن زید و عمرو، امر (الهی) برای توسط فیض حق آمد.
منظور سنایی در اینجا این است که امرِ الهی واسطهی رسیدن فیض الهی به عمرو و زید و هستی یافتن آنها شد. در اینجا باز توسط را با یک حرف اضافهی نامأنوس «را» میبینیم که به معنای برای آمده است. توسط در اینجا معنای امروزین میانجی را (مانند نمونهی قبلی) ندارد، اما هنوز از معنای «وسیله» دور است. درست است که امر را میتوان وسیلهی انتقال فیض الهی به شمار آورد، اما سنایی تأکید بر واسطه شدن امر بین فیض و سایر موجودات ( از جمله عقل) دارد (مبسوط ابیات را در گنجور ببینید). مهمتر از آن، توسط (واسطهگری) نقشی ست که به امر نسبت داده شده است (همچنان که میانجیگری به عدل در نمونهی قبلی نسبت داده شده بود).
نمونهی سوم از سعدی ست که در لغتنامهی مرحوم دهخدا هم به عنوان نمونه در مدخل توسط کردن آمده است:
«یکی از وزرا به زیردستان رحم کردی و صلاح ایشان را به خیر توسط نمودی.»
به عبارت دیگر، وزیر مذکور توسط میکرد که صلاح زیردستان به خیر صورت پذیرد ( یعنی وقتی خطایی از آنها سر زد، اصلاح آنها بدون تنبیه باشد/ با آنها با ملاطفت برخورد شود). در اینجا توسط با وساطت قابل جایگزینی ست و همچنان معنای اصلی نقشی که به وزیر نسبت داده شده، میانجیگری است.
جالب است که این کلمه در قرون بعدی (مانند قرون پیش از ششم) از شعر فارسی ناپدید میشود تا دوباره در دورهی معاصر و در شعر ملکالشعرای بهار کاربرد مییابد. بهار در شعر پیام به یاران تهران، که به سرزنش بسیاری از آنهایی که ادعای دوستی و همیاری داشتند میپردازد، میگوید:
«بالله ار چشمتان شود پر اشک میکنید از عیال خود پنهان
که مبادا توسط کلفت شود آن گریه نزد شحنه عیان»
به عبارت دیگر، مخاطبان شعر (اگر خبر مرگ بهار برسد) گریهی خود را حتا از همسرانشان پنهان میکنند مبادا که «توسط کلفت» آن گریه نزد شحنه عیان شود. اینجا استفادهی بهار بسیار به کاربرد امروزی نزدیک است. میتوان ادعا کرد ساختار معنایی جمله درست است (کلفت ممکن است واسطهی آشکار شدن گریه برای شحنه بشود) اما حرف اضافهای که معمولاً همراه توسط بوده، حذف شده است. همچنین، در اینجا کلفت وسیله نیست، گرچه با کمی چشمپوشی میتوان گفت که شحنه بهوسیلهی کلفت خبردار میشود. به نظر من، فراموش شدن کاربردهای قدیمی بهعلاوهی همین ابهام در معنا (وسیله بودن در مقابل واسطهگری) زمینه را برای استفادهی نادرست کنونی فراهم کرده است. پایینتر سعی میکنم به این بحث برگردم.
دو نمونهی دیگر از استفاده از توسط در گنجور وجود دارد که هر دو در عنوانبندی فصول و بخشهای کتابها ست و من نمیدانم که از اضافات مصححین است یا در اصل متون موجود بوده. یک نمونه در عنوان «بخش ۱۶» در «مفتتح» کتاب کلیله و دمنه (قرن ششم) آمده است: «خواندن کلیله و دمنه توسط برزویه در محضر علما»
شباهت این کاربرد به شیوهی رایج و نادرست امروزی این احتمال را قوت میدهد که از اضافات مصحح یا مستنسخین قرون بعد باشد. با وجود این در بارهی غلط بودن آن نمیتوان به راحتی قضاوت کرد. جملهی اول این بخش چنین است: «چون روز هفتم بود بفرمود تا علما و اشراف حضرت را حاضر آوردند و برزویه را بخواند و اشارت کرد که مضمون این کتاب را بر اسماع حاضران باید گذرانید.»
اینجا ظاهراً منظور این است که برزویه واسطهی خبردار شدن علما از محتویات کتاب شده باشد. به تعبیری که شاید امروزه غریب بنماید، برزویه واسطهی خواندن علما شد. باید دقت کرد که خواندن ـ همچنان که از معناهای ضمنیاش، صدا زدن یا آواز دادن برمیآید ـ به معنای ادا کردن کلمات یک نوشته با صدای بلند هم بوده است و در اجتماعاتی که متنی خوانده میشده نه تنها خواننده در میانهی جمع قرار میگرفته، بلکه بین شنوندگان و متن واسطه میشده است (همچنان که سنت قاریان قرآن است). از این رو شاید بتوان کاربرد مذکور را درست یا حداقل قابل قبول دانست.
مورد بعدی هم از قرن ششم و از منطقالطیر عطار است. در ذیل عذر آوردن مرغان بخشی هست که معنای عنوان آن برای خوانندهی امروزی باید واضح باشد: «پیام خداوند به بندگان توسط داود»
بدیهی ست که اینجا معنای مدنظر، رسیدن پیام خداوند به بندگان بهواسطهی داوود است. آنچه در این نمونه، مشابهِ دو نمونهی قبلی جالب توجه است این است که هیچ حرف اضافی برای تکمیل معنای توسط به کار نرفته، در حالیکه اضافه کردن یک «به» (یا «با») ضروری به نظر میرسد: پیام خداوند به بندگان به (با) توسط داود
این که حذف حروف اضافهی مرتبط در طی ادوار ادب فارسی به چه دلیلی صورت گرفته است معلوم نیست. از نمونههای پیشینی که بحث شد، به نظر می آید که حداقل در قرن ششم این حذف معمول (عادت) نبوده و به تدریج این تحول در استفاده از این کلمه به وجود آمده (و در دوران معاصر شتاب گرفته است). اما باید توجه داشت که این حذف به تنهایی سبب بروز شیوهی غلط استفاده از این کلمه نبوده است. میتوان ادعا کرد که کاربرد اصلی توسط در زبان فارسی در جملاتی بوده که معلوم هستند. مثالهای ساختگی زیر را ببینید:
پیام خداوند به بندگان توسط داود رسید. (نه رسانده شد)
پیغام همدستان او توسط کبوتر نامه بر آمد. (نه آورده شد)
برگزارکنندگان کنفرانس توسط ایمیل آخرین تغییرات در برنامه را به اطلاع شرکتکنندگان رساندند.
اگر اشکالی متوجه جمله آخر است، بیشتر به خاطر این است که ظرفیت فاعلی فرض کردن برای ایمیل برای ما دشوار است. (در میان ۱۴ مثال آقای جامی، تنها مورد مشک پرباد از این گونه بود.) اما اگر ساختار جمله را تغییر دهیم به شیوهی معمول و غلط رایج میرسیم: شرکتکنندگان در کنفرانس توسط ایمیل از آخرین تغییرات در برنامه آگاه شدند.
اتفاقی که در این صورتبندی افتاده این است که توسط به جای اینکه نشاندهندهی نقش واسطهی ایمیل باشد، آن را سرمنشاء عمل فرض میکند و در عین حال نقش میانجیگری را هم نسبت نمیدهد. مقایسه کنید:
طرفین درگیر توسط نیروهای پلیس از هم جدا شدند.
سازمان ملل توسط نیروهای حافظ صلح خود، بین نیروهای دو کشور متخاصم حایل شد.
درست است که هر دوی این جملات را به شیوههای دیگر هم می توان نوشت اما این دو جمله هم (تا جایی که بنده میفهمم) اشکالی ندارند. بنابراین آنچه در بارهی کاربردِ درستِ توسط به نظر میرسد این است که باید:
۱- یا متضمن معنای میانجیگری باشد،
۲- یا مشخصکنندهی واسطهی منشأ عمل و تاثیرپذیرنده از عمل باشد (خداوند-داود-بندگان، همدستان-کبوتر- او، برگزارکنندگان-ایمیل-شرکت کنندگان).
۳- در حالت نخست جمله میتواند مجهول باشد (نیروهای دو کشور متخاصم [با] توسط نیروهای حافظ صلح سازمان ملل از هم جدا شدهاند) اما در حالت دوم تنها شکل درست استفاده در جمله معلوم است نه مجهول.
مثلاً طبق بحثی که بالاتر کردیم، نمیتوانیم بنویسیم مقتول توسط یک تفنگ کشته شده است. (تفنگ نه ظرفیت عمل مستقل دارد و نه معلوم است واسطهی چیست). اگر بنویسیم مقتول توسط یک زندانی فراری کشته شده است، زندانی فراری خود منشأ عمل است ولی باز معلوم نیست واسطهی چیست. به نظر میرسد مشکل اصلی همهی جملات مجهولی که با استفاده از توسط ساخته میشوند همین باشد که به خاطر وسیله گرفتن ابزار یا فردی که مسبب چیزی شده است این مسئله که غیر از وسیله بودن باید معنای واسطه قرارگرفتن هم منظور باشد، فراموش میشود. اینجا ست که اشارهای که پیشتر به ابهام معنایی وسیله ـ واسطه کردم، توجهی دوچندان میطلبد. شاید بتوان ادعا کرد که علاوه بر اینکه نباید از توسط در جملات مجهول (به استثنای معنای میانجیگری) استفاده کرد، اگر در جملهای توسط در معنایی به کار رفته که به مفهوم وسیله نزدیکتر است، بهتر است از توسط استفاده نکنیم. به دو جملهی زیر توجه کنید: قاتل مقتول را توسط تفنگ کشت. پیشتر قاتل مقتول را توسط تلفن تهدید کرده بود.
در جملهی اول، تفنگ وسیلهی کشتن است (قاتل مقتول را با تفنگ کشت). در جملهی دوم، تلفن وسیلهی تهدید است اما می توان نقش واسطه هم برای آن متصور شد (مقایسه کنید با: قاتل مقتول را توسط تفنگ تهدید کرده بود). اگر به جای تلفن، یک شخص بگذاریم معنای خاص توسط روشنتر می شود: قاتل بارها توسط همدستش مقتول را تهدید کرده بود.
اینجا دقیقاً منظور از توسط، واسطهگری و واسطه قراردادن است و از این رو استفادهی آن درست به نظر میرسد.
اگر این تحلیل درست باشد، باید توجه کرد که معنای دومی را که توسط در ساختار زبان فارسی پیدا کرده، باید یک قابلیت مفید دانست. گرچه من از تحولات شیوهی تدریس دستور زبان فارسی بی اطلاعم، به یاد دارم که در یک دوره مفهوم جملهی متعدی از جملهای که مفعول دارد (میپذیرد) فراتر رفته و انواع «متعدی به…» آموزش داده میشد. اگر این نگاه درست باشد، میتوان کاربرد توسط را در عباراتی که معنای «بهوسیلهی چیزی یا کسی که واسطهی عملی میشود» میدهند، یک حالت خاص از نشان دادن مفهوم متعدی تلقی کرد. در اینجا مقایسه با کاربردهای by میتواند سودمند باشد. طبق مراجع ریشهشناسی لغات انگلیسی، معنای اولیه و تاریخی by مفهومِ «در کنار» و جانب چیزی بودن» بوده است: «Originally an adverbial particle of place, in which sense it is retained in place names…»
به تدریج معنای «از طریق» هم اضافه شده و نهایتاً معنای «بهوسیله» گرفته است. نکتهی جالب اینجا ست که توسط را تنها میتوان در شرایطی جایگزین «از طریق» کرد که برای آنچه از طریق آن اتفاقی میافتد بتوان ظرفیت فاعلی تصور کرد. مثلاً جملهی «ما توسط جادهی هراز به شمال رفتیم» در فارسی بیمعنا ست. به طور مشابه (اما کمتر ملموسی) جملهی «آنها توسط پل از رودخانه رد شدند» هم نمیتواند درست باشد. مشکل مفهومیِ «مشک پرباد که به توسط آن از آب میگذرند» هم از همینجا سرچشمه میگیرد: وسیله باید ظرفیت فاعلی و نقشی در عملی که رخ میدهد داشته باشد. مکانها و فضاهای جغرافیایی چنین قابلیتی در زبان فارسی ندارند.
ـ با اندک ویرایش صوری
۳ نظر
خیلی استفاده کردم از نظر مشروح این خواننده فاضل. دقت نظرشان ستودنی است.
سپاس به خاطر دقت شما.
لطفا موارد زیر که در متن بالا آمده بود نیز بررسی شود:
ـ “کاربرد مییابد”
ـ “روشنگر زاویهای نسبتاً تاریک از این مبحث است”
دقیقاً چه چیزی باید بررسی شود؟