«اگر فکر کنی بیشتر از ده دقیقه میتوانی خوشبخت باشی، احمقی.» این جملهی کلیدی فیلم عروسی شب سفید (White Night Wedding) بالتازار کورماکور است که حال تماشاگر را جا میآورد و دست از سر آدم برنمیدارد.
بعد از نزدیکِ دو سال فیلم خارجی ندیدن، نشستم به تماشا، آن هم این فیلم. لذت تماشای سریال، از قهرمانان گرفته تا ۲۴ و لاست و سریالهای دیگر و خصوصاً فرندز بالینی انگیزهی تماشای هر فیلم خارجی ِ بهروز را ازم گرفته بود تا این فیلم عروسی شب سفید که رسماً خودم را زنجیر کردم به زمین برای تماشا، و خوشحالم که پشیمان نشدم.
فیلم عروسی شب سفید ساختهی بالتازار کورماکور، دو سال پیش نمایندهی ایسلند در بخش فیلم غیرانگلیسیزبان اسکار بود. داستان فیلم در جزیرهای دورافتاده و سرد و غریب در ایسلند میگذرد. «جان»، شخصیت اصلی فیلم که استاد ادبیات دانشگاه است و همسر قبلی خود را بهگونهای عجیب از دست داده، میخواهد با دختری از همین جزیره ازدواج کند که او هم پیش از این دانشجوی او بوده است. اینکه چرا این جزیره و چرا همسرش را از دست داده و چرا این دختر جدید برای ازدواج و چراهای دیگر خطهای اصلی داستان فیلم است که بهقدر کافی برای جذب تماشاگر گیرایی دارد.
زیباترین سکانس این فیلم سکانس شب پیش از عروسی است که جان و دوست نوازندهاش با شریک سابقش و پدرزن و خواهرزن آیندهاش، در شب روشن جزیره، بیحضور عروس، بساط شرابخواری و آواز برپا میکنند؛ سکانسی طولانی اما بسیار جذاب که حتا اگر از همهی فیلم هم خوشم نمیآمد، همین یک سکانس برایم کفایت میکرد تا از آن در اینجا این چند خط را مختصر بنویسم.
البته گمان هم نبرید که با فیلمی خیلی سرراست روبهرویید. زمان روایت در فیلم تا حدی درهمرونده است اما نه صرفاً برای خوشآمدِ تماشاگران سختگیر، که در راستای درک بهتر وضعیتی فکری که «جان»، هم آن را زندگی میکند، هم با آن درگیر و در جدال است. در آغاز فیلم، بر سر کلاس درس، «جان» از مضمون «عشق» حرف میزند و «خیانت» را از منظر «عشق» برای دانشجویانش توضیح میدهد. و جملهی رمز فیلم که در ابتدا گفتم، تنها واقعیت محض و گزنده است که خودِ او در زندگی واقعیاش با آن روبهرو میشود.
هرچند در پایان فیلم او از سد این دیوار ذهنی هم میگذرد و سبب میشود پایانبندی فیلم ظاهراً به نفع «عشق»، آن هم به صورتی باشکوه شکل بگیرد، اما وقتی این صحنهی باشکوه (و البته کمی تا قسمتی هالیوودی) را که در ساحل این جزیرهی سرد و غریب رخ میدهد، از فاصلهای دور میبینیم؛ همان جملهی کلیدی باز هم در ذهن ما و یقیناً خود «جان» طنینانداز است که: «اگر فکر کنی بیشتر از ده دقیقه میتوانی خوشبخت باشی، احمقای.» حالا تو بگو یک روز، یا یک ماه، یک سال، یا حتا بیشتر!
پ.ن: اگر به سراغ فیلم عروسی شب سفید رفتید، بدانید و آگاه باشید که آنچه من دیدم، زیرنویس انگلیسی نداشت. زبان فیلم هم که ایسلندی بود و دریغ از یک کلمه اگر میشد بفهمی. مانده بود فقط زیرنویس فارسی که آن هم در حدی غافلگیرکننده شاهکار بود! پیشاپیش برایتان شکیبایی آرزومندم.
۲ نظر
از کجا دانلود کنم فیلم رو؟😃
قاعدتاً از وبسایتهای ایرانی دانلود فیلم.