حضور به قول ِ خبرگزاریهای دولتی، ۵۰۰ نفرهی (!) مردم سبز در قسمتهای وسیعی از خیابان آزادی و انقلاب و تمام بلوار کشاورز و میدان ولیعصر و کریمخان و هفت تیر و حجاب و وصال و ۱۶ آذر و…، و انبوه تراکتهای قرمزرنگ تشکیلاتی و بلندگوکشیهای تمام خیابانهای مرکز شهر و غلبهی شعارهای اعتراضی بر آنها، و جایگزینی خطیب دیگری به جای هاشمی پس از این همه سال، و حملهی خطرناک به خاتمی و میرحسین، و آرامش نسبی حاکم بر فضای تظاهراتِ انبوه معترضان به دلیل رویکرد ناگزیر نهادهای امنیتی و نظامی در استفاده نکردن از خشونت برای متفرق کردن مردم (هرچند عاقبت طاقت نیاوردند و در قسمتهایی که زورشان رسید، به باتوم و گاز و فلفل رو آورند)، و جلوه یافتن پررنگ این واقعیت که به رغم حذف فیزیکی شمار بسیار سران اصلاحطلب و توقیف روزنامهها و بزن و بگیر و ببند و …ها، مردم همچنان مسالمتجویانه بر خواستههای خویش مصرند، و نیز این که امروز با این وضع خاص و تاریخی گذشت بیآنکه خونی بر زمین ریخته شود، و انبوه شعارهای خلاقانهای که در سی سال اخیر هیچ کس باور نمیکرد در روز قدس آنها را در خیابانهای تهران و شیراز و اصفهان و مشهد و تبریز و… بشنود، و حیرت برخی از مردم عادیِ هوادار دولت که در این مدت اخیر منبع خبری جز تلویزیون و روزنامههای دولتی ندارند و باور نمیکردند زندهبودن این همه صدای اعتراض را، آن هم از مردمی عموماً چنین سرخوش و سرزنده، و صدای الله اکبرهای لرزانندهای که پس از مدتها سکوتِ ظاهری، امشب در محلههای زیادی از تهران دوباره شنیده شد، همهی اینها یک طرف؛ این که در بلوار کشاورز، هنگام اذان، مردم با گاز اشکآور روبهرو میشوند و همان لحظه باران میبارد از آسمان و اثر گاز را از بین میبرد و مردم شعار میدهند: «صلّ علی محمّد، اشکِ خدا درآمد» یک طرف!
بدون نظر