وقتی وزیر ارشاد با رد کردن آمار و ارقام میزان کتابخوانی در ایران، همه را به شلوغی جمعیتی ارجاع بدهد که به نمایشگاه کتاب رفتند یا به آمار و ارقام «کلی» نشر کتاب اعم از آموزشی، درسی و کمکدرسی و…، و نتیجه بگیرد که فرهنگ کتابخوانی در ایران نه تنها کاستیای ندارد که میزان آن بسیار هم زیاد است، از منصور واعظی دبیر کل نهادِ کتابخانهها هم نباید تعجب کرد که این حرفها را زده باشد:
پایین بودن فرهنگ مطالعه و آمار کتابخوانی در کشور کذب محض است.
در دولتِ احمدی نژاد، معمولاً در همهی عرصهها، روال این بوده و هست که موارد منفی را صرفاً تکذیب کنند. صرفِ اعلام تکذیبِ بدون توجه به مستندات پیشین یا آوردن مستنداتِ جدید، خصوصاً که کلمهی «محض» را هم کنارش بگذارند، سادهترین روش برای رفع مشکلاتِ کشور در زمینههای گوناگون است که در سه سال اخیر، از آن به خوبی استفاده شده. به قول روزنامهنگاری، پایین بودن سرانهی مطالعه در ایران آنقدر پایین است که اتفاقاً هیچ نیازی به آمار ندارد. کافی ست نگاهی به دور و برتان بیندازید تا در پایین بودن وحشتناکِ رقم آن شک نکنید!
اگر به خوبِی دقت شود، مردم متدین ما در شبانهروز چندین ساعت قرآن میخوانند و راز و نیاز با معبود دارند که در حوزهی مطالعه، به این امر توجه زیادی نمیشود.
با این وصف، به مصادیق کتابخوانی در ایران بیفزایید اینها را: مطالعهی روزانهی میلیونها دانشآموز در مدارس و بهخصوص شبهای امتحان ـ خرخوانی کمنظیر چند میلیون پشتِکنکوری برای ورود به دانشگاه ـ مطالعهی روزانهی قبضهای آب و برق و تلفن و گاز، بهخصوص مطالعهی دقیق دفترچههای اقساط بانکی در روزهای پایانی هر ماه ـ مطالعهی روزانهی میلیونها اساماس در موبایلها ـ مطالعهی روزانهی هزارها نسخهی پزشکی در مطبها، بیمارستانها و داروخانهها ـ مطالعهی روزانهی میلیونها نامهی اداری و تجاری در ادارهها و شرکتها ـ مطالعهی هفتگی ِ هزارها سنگ قبر در گورستانها ـ مطالعهی روزانهی هزارها تابلو راهنمایی رانندگی در خیابانها و جادهها ـ و میلیونها موردِ دیگر که همگی باعث میشوند سرانهی مطالعه در ایران از مرز ۲۴ ساعت در روز برای هر نفر هم فراتر برود و دانش آمار برای محاسبهی آن کم بیاورد!
به نظرم، نه تنها پایین بودن آمار کتابخوانی در ایران کذب محض است، که خودِ کتابخوانی و فرهنگ مطالعه در ایران هم کذب محض است!
بدون نظر