این که روزنامهی «روزگار» برآمده از کدام حساب و کتاب سیاسی و غیرسیاسیست، و این که قرار است نسبت به «شرق» کمتر نخبهگرا باشد یا نه، اصلاً برایم مهم نیست. دیدن «روزگار» با همین وضعیت و با هر پشت و عقبهای، خوشحالم کرد. امّا با خواندن صفحهی سیاسی آن، خوشحالیام دیری نپایید و به حالت دیگری تبدیل شد. فکر کردم به عنوان خاطرهای نگهاش دارم گوشهی ذهنم تا روزی که گاه توقیفاش رسید، چندان دلگیر نشوم!
مقالهای از «فاطمه رجبی» مقالهنویس محبوب من، با سانسور بسیار، و به نقل از سایت نوسازی، در صفحهی چهارم «روزگار» منتشر شده بود. به محل مورد نظر که رسیدم، شک کردم که شاید به هنگام سانسور و فشردهسازی، کلمهای افتاده، ولی چند لحظه پیش، اصل مقاله را در سایت نوسازی دیدم که آنجای بهخصوصاش، دقیقاً به همین شکل است، کمی هم قشنگتر؛ چون به جای کلمهی حذفشده، فاصلهی سفید انداختهاند!
فاطمه رجبی:
“… در سوی دیگر «خوش چهره» که از آغاز به کار دولت نهم حتی یک جمله جز ناسزا و تخریب و تضعیف علیه دولت از او شنیده نشده، ۱۶ سال روند سکولار کردن جامعه و برنامههای نمودن از بالا را از خاطر برده، به همین دلیل اینک به هراس افتاده است که عملکرد دولت در آینده جامعه را به لاثیم سوق دهد…”
جای عمران صلاحی چه زود خالیست!
بدون نظر