رأی به آنچه معین میخواهد بکند یعنی رأی به اضطراب، نگرانی، بحران، دعوا، جنجال، بازداشت، زندان، سانسور، درگیری، کتک، تحقیر، تجسس، مراقبت، فشار، شنود، فیلتر، حرص خوردن، لب جویدن، دندان قروچه کردن، فریاد در گلو، هوای گریه، توطئه، مشت، رنج، درد، خون دل، خستگی، دستبند، پابند، چشمبند، اعترافنامه، اعتصاب غذا، تحصن، توقیف، سیلی، هراس، و یعنی رأی به همهی آنچه در این هشت سال با آن روبهرو بودیم به شکل و توانی مضاعف. گفته بودم که به رفتن از ایران فکر میکنم، ولی تا پیش از آن که چنین خیال دوری، عملی شود و احتمالا به جمع تحریمکنندگان بپیوندم، با اطمینان خاطر به برنامهی دکتر معین رأی میدهم و با امید به گذار ایران از این همه دشواری ناگزیر، به استقبال اضطراب خواهم رفت. اکنون دیگر به یقین رسیدم که وظیفهی روشنفکری من در شرایط کنونی نه تنها شرکت در انتخابات و نه تنها رأی دادن به برنامهی معین است، که مهمتر از این دو، سفتتر کردن کمربندیست که در هشت سال گذشته هر روز سفتاش کردهام. گذر از این مسیر تنها به رأی دادن نیست، پای ایستادن میخواهد و ایستادن و باز هم ایستادن. اما شما اگر احساس میکنید چنین پایی ندارید، پیشنهاد میکنم به هاشمی رأی دهید؛ هاشمی سال ۸۴، دیگر آن هاشمی همیشگی نیست.خاتمی او را هم رام اهلی کرده است.
پینوشت ـ۱
ناگفته پیداست که اگر اضطراب رأی بیاورد، نخستین منتقد معین در عرصهی فرهنگ و هنر، خودم خواهم بود که همانا جزئی از همان «ایستادن» است.
پینوشت -۲
سیبستان: خوابگرد عزیز، نمیدانم کجا خواندم یا شاید خودم نوشتم و به هر حال اعتقاد من است که کشف کردن همراه با هراس است. یا به قول تو اضطراب. از این اضطراب نمیتوان تن زد اگر میخواهیم به چیز تازهای برسیم. انتخاب معین انتخاب یک شخص نیست. شاید اگر این بود نباید به او رای میدادیم. انتخاب یک راه است. راهی برای همه ما اهل کشف. راهی برای بلوغ همه ما. راهی برای رسیدن به مقصدی دیگر. نه ماندن و چرخ زدن و واگشت به سوی آنچه در آن هیچ چیز تازهای نیست. به سوی آنچه دوران کودکی ما بوده است. من هیچ انتخاب دیگری را ممکن نمیبینم. و با اضطراب نگران انتخاب مردممان خواهم ماند که آیا اضطراب را انتخاب خواهند کرد یا بازگشت را. فردای روز انتخابات خواهیم دید که سرجمع رأیهای مردم ما چه میگوید. من میگویم جوانان راه نو را خواهند گزید. و جوانان بیشترینه مایند. راهی را که آغاز کردهایم باید ادامه دهیم. بیرحمانه و صمیمانه معین را و خود را نقد کنیم. اما پا به راه باشیم. و با اضطراب کشف کنیم. من به آینده نزدیک بسیار خوشبینام. آینده فقط تکرار گذشته هم نخواهد بود. اضطرابهای تازهای در راه است. از لونی دیگر. از آن چه تو میگویی گذشته ایم. همین حالا هم نشانههاش پیداست…
پیوند:
به جای گفتنِ «نمیتواند»، کاری کنیم که «بتواند».
بدون نظر